وقتی از «خانواده» سخن به میان میآید، دقیقاً درباره چه چیزی صحبت میکنیم؟ آیا میتوان ادعا کرد برداشتی که از مفهوم «خانواده» به ذهن متبادر میشود، مورد وفاق همگان است و تصور واحدی نسبت به آن وجود دارد؟ اما با این وجود آیا خانواده وجود دارد؟ به عقیده برناردز هنگامی که از وجود خانواده سؤال میشود مردم اغلب دچار حیرت میشوند؛ چرا که پاسخ آن «بدیهی» پنداشته میشود. برناردز معتقد است اکثر مردم اگر ناچار شوند، تصویری از «خانواده» ارائه میدهند که به گونهای عجیب شبیه تعریف جامعهشناسان از «خانواده هستهای» است. تصوری رایج و همگانی که خانواده را مرکب از زوجی جوان، تقریباً همسن و سال، سفیدپوست، ازدواج کرده از دو جنس مخالف، یا یکی دو فرزند سالم میداند که در خانهای مناسب زندگی میکنند، مسئولیتها به وضوح تقسیم شده و مرد در آن اساساً نانآوری با شغل تمام وقت و زن در اصل خانهدار و پرستار و گاه آورنده درآمدی با شغل پارهوقت یا موقت است. اما با این حال واقعیت این است که چنین تصوری چندان واقعی نیست و بسیاری از الگوهای خانوادگی رایج را نادیده میگیرد. به تعبیر دالی در چنین انگارهای از خانواده، که از آن به عنوان ایدئولوژی خانوادهگرایانه یاد میکند، قالبهای غیر آن کجروانه و یا مخرب انگاشته میشوند.