درست در همان لحظهای که مصاحبهای تازه از محمد بهشتی، خط تولید کارخانۀ تاریخسازی ایرانشهر را ترک میکرد، کارزار برندینگ و بازاریابی برای یک پایاننامه در دانشگاه تهران با شدت و حدتی بینظیر در تکاپو بود؛ پایاننامهای با عنوان «طراحی خانۀ نوعروس یزدی». در این نوشته نویسنده تلاش میکند از صرف نشان دادن نادرستی روایت ایرانشهری از تاریخ و نیز هواداری نیروهای رسمی تولید دانش در ایران بپرهیزد و به جای آن، نقشۀ تحرکات مخترعان «ایران» را در میدان قدرت- به واسطۀ مرئی شدنشان در پایاننامۀ یک دانشجو- ترسیم کند.