“بازیِ کشتار” مستندی است مهیب و با آنکه بیواسطه با قاتلانِ یک واقعه روبرو میشود، نه مستندی است اجتماعی و نه تاریخی و نه در پیِ گشودنِ گفتاری است فلسفی، بلکه بیش از همۀ اینها مستندی است روانشناسانه. اوپنهایمر در رویارویی با “انور کنگو” و دوستانش و در پیِ تمایل آنها به بازسازیِ کشتارِ وحشتناکی که مابینِ سالهای پنجاه و پنج و پنجاه و شش میلادی داشتهاند، بهجای آنکه به زوایای مشخص حادثه بپردازد بر روح قاتلان تمرکز میکند