نویسنده: جورج اورول | پاریس در اواخر دهه ۱۹۲۰ به دلیل ارزانی نسبی و سبک زندگی غیر متعارف تبدیل به مقصدی برای نویسندگان جوان شده بود. جورج اورول در بهار ۱۹۲۸ به پاریس نقل مکان کرد و در پناه حمایت اجتماعی و مادی یکی از بستگانش به نوشتن چندین رمان پرداخت که کتاب روزهای برمه (Burmese Days) تنها اثر باقیمانده از آن زمان است. اورول در مارس ۱۹۲۹ به دلیل بیماری شدید روانه بیمارستان شد، و بعدها خاطرات خود از دوران اقامت در بیمارستانی در پاریس را در قالب مقاله زیر (How the Poor Die) منتشر کرد. وی در دسامبر ۱۹۲۹ به لندن بازگشت.
نویسنده: جورج اورول | جورج اورول، در ۱۹۳۶، از سوی ویکتور گُلانز مامور شد تا درباره مناطق شمال انگلستان که در رکود اقتصادی به سر میبردند مطلبی بنویسد. اورول، که به تازگی پیشنویس تایپی آخرین کتابش، به آسپیدیستراها رسیدگی کن (Keep the Aspidistra Flying)، را تحویل ناشر داده بود، از کار نیمه وقت خود در یک کتابفروشی استعفا داد و در ۳۰ژوئیه ۱۹۳۶به سمت شمال رهسپار شد. او دو ماه را در لینکولنشایِر و یورکشایِر گذراند و بعد از بازگشت به لندن در ۲آوریل نوشتن جاده به سوی اسکله ویگان (The Road to Wigan Pier) را شروع کرد. مقاله زیر (Down the Mine) برگرفته از این کتاب است.
نویسنده: جورج اورول | اورول در مقاله زیر (Looking Back on the Spanish War) با بیادآوری خاطراتی از جنگ داخلی اسپانیا تفسیر خود را از منشاء سیاسی جنگ ارایه میدهد. وی، با قرار دادن جنگ در متن مبارزه تاریخی طبقه کارگر برای دست یافتن به زندگی بهتر، به نقد و بررسی اهداف و خواستگاه دو طرف میپردازد و بازگویی خاطرات را بهانهای قرار میدهد برای در میان گذاشتن نظرات خود درباره فاشیسم، اهداف آن و راههای مبارزه با آن با خواننده. او مینویسد: "در طولانی مدت – مهم است که به خاطر بسپاریم فقط در طولانی مدت – طبقه کارگر مطمئنترین دشمن فاشیسم است، تنها به این دلیل که طبقه کارگر بیشترین سود را از بازسازی درست جامعه خواهد برد. برخلاف طبقات و دستههای دیگر، نمیتوان تا ابد به آن رشوه داد". مشخص است که اورول، در مبارزه با فاشیسم به طور خاص و تمامیتخواهی به طور کل، نه نقش زیادی برای طبقه متوسط قایل است و نه خیلی به آن اعتماد دارد. آیا این نظریه در حال حاضر هم محلی از اعراب دارد؟ آیا رکود فعلی جنبش آزادیخواهی مردم ایران ارتباطی با حضور به نسبت کمرنگ طبقه کارگر در آن به طور خاص و نبود جنبش کارگری متشکل به طور کل دارد؟