از مهاجرت که حرف میزنیم، بیش از هر چیز به خود عمل سفرکردن و از جایی به جای دیگر منتقلشدن، توجه میکنیم. حال آنکه پس از این جابهجایی تازه زندگی آغاز میشود؛ زندگیای که میتواند با نپذیرفتن مهاجر از سوی میزبانان بهقدری طاقتفرسا شود که مهاجر را به بازگشت به وضعیت قبلیاش ترغیب کند.
در میان بازارهای راکد کالا و خدمات در سالهای گذشته، یک بازار نه فقط هرگز از رونق نیفتاد که رشدی سرسامآور را در همه این سالها از سر گذراند؛ بازار آموزش. خریدوفروش آموزش در شکلهای متفاوت آن، از ارائه بستههای آموزشی برای دبستانیها و دبیرستانیها تا پیشنهادهای آسان برای کسب آموزش عالی، با وجود همه تبعات اجتماعی آن سویههایی به شدت اقتصادی دارد. در منطق بازار، خریدوفروش با «پول» ممکن است و در بازار آموزش هرکه پولش بیش باشد، سوادش هم بیشتر خواهد شد. پدیدهای که دکتر «محمد مالجو »، اقتصاددان، آن را «کالاییسازی آموزش» مینامد و معتقد است وقتی آموزش پولی شود، تنها امید طبقات فرودست جامعه برای کندن از جایگاه طبقاتیشان بهواسطه تحصیل و سوادآموزی نقش بر آب میشود.