وقتی فرمانده داشت برای مردم سخنرانی میکرد، ناگهان آشوب آغاز شد. جوانان بودایی با قمه به مردم حمله کردند و مردم به طرف خانههایشان گریختند. من پسرم را در بغل گرفته بودم. همسرم با دختر و دو پسر بزرگترمان به سمت خانه فرار کردند. مادرم هم با آنها بود، بعد خانهها را آتش زدند.
فرشید غضنفرپور
تعداد مطالب: 1