اغلب تصور میشود که مرز مشخصی میان زبان و گویش وجود دارد، که زبان دارای استقلال یا پیچیدگی بیشتر و گویش چیزی شبیه به زیرمجموعه یک زبان است. اما تفاوت میان «زبانهای» سوئدی و دانمارکی، کمتر از تفاوت میان «گویشهای» متعدد چینی است. پس تکلیف چیست؟
امبرتو اکو؛ فیلسوف رماننویس. شاید او را در وهله اول با رمانهایش و بیش از همه با رمان نام گل سرخ بشناسیم، اما اکو گفته آخر هفتهها رمان مینویسد و باقی روزها را به فلسفه مشغول است. در نوشتههای اکو تاریخ و فلسفه در هم میامیزند و زیبایی نقشی اساسی بازی میکند. شکست در آثار اکو موضوعی محوری است. او سادگی را ملالآور میداند و میگوید مردم نیز از چیزها ساده خستهاند. اکو از بازندگان مینویسد، چراکه این بازندگانند که از لذت دانش برخوردارند. دانش در پی شکست محقق میشود و برندگان سهمی از آن ندارند.
بیانیههایی که درباره جنگ با داعش میبینیم، تعجب برانگیزند. تمام ابرنقدرتهای جهان در برابر گروهکی مذهبی قرار گرفتهاند که منطقهای کوچک و صحرایی را کنترل میکند. البته منظور این نیست که نباید بیچونوچرا داعش را نابود کنیم. اما زمان آن رسیده که سوالاتی جدی را مطرح کنیم: چطور ممکن است داعش برقرار بماند؟