اگر دولت هنگام تنظیم دخل و خرج به مشکلات زنان آگاه و حساس باشد، آنگاه سود پروژههای دولتی به تمام افراد جامعه میرسد.
برگرفته از مقاله «بودجهبندی جنسیتی در رویکرد قابلیتها؛ از نظریه تا شواهد» نوشته تیندارا آدابو، محقق مطالعات جنسیت و توسعه در دانشگاه «مودنا و رجیو اِمیلیا» در ایتالیا
بخش مهمی از فعالیت تاریخی کنشگران حقوق زنان بالا بردن حساسیت دولت نسبت به مشکلات زنان و تلاش برای درگیر کردن دولت در رفع تبعیض علیه زنان بوده است. از جمله روشهای مسئول کردن دولت در رفع تبعیض، ارزیابی مالی پروژههای دولتی به نسبت نیازهای زنان است. ارزیابی مالی میتواند نشان دهد که آیا دولت در برنامهها و سیاستهای خود توجهی به بحث جنسیت دارد یا نه و این برنامهها چگونه در جهت رفع تبعیض – یا بازتولید آن – عمل میکنند. در این مقاله ابتدا شیوه بازرسی اقتصادی را مرور میکنیم و سپس چند نمونه ارزشمند از ترفیع کیفیت برنامههای دولتی از طریق بازرسی مالی جنسیت-آگاه را بررسی میکنیم. وقتی دولت هنگام تنظیم دخل و خرج به مشکلات زنان آگاه و حساس باشد، سود پروژههای دولتی به تمام افراد جامعه میرسد.
بودجه جنسیت و بازرسی مالی جنسیت-محور
در ارزیابی اقتصادی سیاست های دولتی به نسبت بحث جنسیت دو شیوه معمول وجود دارد: تعریف بودجه جنسیت (gender budgeting) و بازرسی مالی جنسیت-محور (gender auditing). منظور از بودجه جنسیت، بودجهای است که دولت بهطور مشخص به رفع تبعیض ساختاری در جامعه علیه زنان اختصاص میدهد، مثلا کمک هزینه دانشجویی دولتی به زنان برای تشویق آنها به ادامه تحصیل، و یا حمایت دولتی از نهادهای مردمی زنان که هدفشان رفع خشونت علیه زنان است. منظور از بازرسی دولتی با نگاه جنسیت یا جنسیت-آگاه، توجه ویژه مامور یا آژانس بازرسی مالی به چگونگی خرج منابع در یک پروژه دولتی به نسبت تفاوت فایده آن پروژه برای زنان و مردان است. مثلا اگر رسانهای از حمایت مالی دولت برای مطبوعات استفاده کند، در یک بازرسی دولتی جنسیت-آگاه مشخص به نحوه خرج بودجه در آن رسانه به نسبت مسائل زنان است. مشاهده بودجه جنسیت دولتی و بازرسی مالی جنسیت-آگاه دو راهی هستند که میتوان حس مسئولیت دولت در قبال مسائل زنان را به شکل مشخص، کمی و مالی تحلیل کرد و برای تغییر آنها راهکار پیشنهاد داد.
مشاهده بودجه جنسیت دولتی و بازرسی مالی جنسیت-آگاه دو راهی هستند که میتوان حس مسئولیت دولت در قبال مسائل زنان را به شکل مشخص، کمی و مالی تحلیل کرد و برای تغییر آنها راهکار پیشنهاد داد.
یک مثال موفق از تغییر رویه دولتی پس از بازرسی جنسیت-آگاه، تغییر برنامهریزی بودجه دولتی کشور انگلیس در حمایت از کودکان فقیر است. در انگلیس سابقا کمک هزینه دولتی در نگهداری از کودکان فقیر به سرپرست خانواده – و معمولا پدر کودک – داده میشد، اما بازبینی شیوه خرج این بودجه در خانوادهها نشان داد که بودجه وقتی بهتر خرج میشود که به شخصی که مستقیما مراقب کودک است – معمولا مادر کودک – داده شود. وقتی بودجه به دست مادر سپرده میشود، معمولا به شکل بهینهتر و مناسبتری برای رفع نیازهای کودک خرج میشود. این مثال و مثالهایی دیگر از این دست فعالان برابری را واداشت به آژانسهای بازرسی بودجه دولتی محکهای مشخصی برای تحلیل خرج بودجه به نسبت تفاوت و تبعیض جنسیتی اتخاذ کنند. هدف این بود که دولت شناخت بهتری از تاثیر پروژههایش بر زندگی زنان و بهطور کلی وضعیت تبعیض در جامعه داشته باشد.
بیارزش ماندن کار خانگی زنان در تصمیمات دولتی
یک مثال مهم دیگر در اهمیت بازرسی جنسیت-آگاه، توجه به کار بدون دستمزد زنان در خانه است. اگر بودجههای دولتی بدون توجه به کار مجانی و ثبت نشده خانگی تنظیم شوند و تمرکزشان فقط روی درآمد خانواده باشد، ممکن است اختصاص بودجه را طوری انجام دهند که مشکلات بیشتری برای زنان به وجود آورند. مثلا وقتی بودجه سرویسهای حمل و نقل همگانی دولت کاهش پیدا میکنند، مسئولیت ایاب و ذهاب کودکان میان مدرسه و خانه بیشتر به دوش زنان میافتد. کم کردن ساعات و تعداد سرویس تردد بر اساس بازار رسمی کار و بدون توجه به کار روزانه زنان در رساندن فرزندان به مدرسه باعث میشود وظیفه روزانه زنان سنگینتر و پرهزینهتر شود، بدون اینکه این هزینه زمانی و فیزیکی در ارزیابی بودجه دولتی لحاظ شود.
یک راه تخصیص بودجه برای لحاظ کردن اقتصاد بیمزد خانگی، توجه به زمانی است که اشخاص – معمولا زنان – برای انجام کارهای خانگی و نگهداری از اعضای خانواده صرف میکنند. برشمردن زمان صرف شده برای رتق و فتق امور خانگی به عنوان یک منبع اقتصادی و کاری میتواند درک بهتری از نقش زنان در چرخه اقتصاد به دست بدهد. دولتها میتوانند با همکاری نهادهای زنان در مورد میزان زمان مصروف کار خانگی دادههای کمی کسب کنند تا تحلیل بهتری از تقسیم و ارزش کار داشته باشند و بودجه را به نسبت این آگاهی طراحی کنند.
روش انجام بازرسی مالی جنسیت-آگاه
معیار بازرسی هر چه باشد، اولین لازمه بازرسی مالی استخراج دادههایی است که بتواند تاثیر پروژههای دولتی بر زندگی زنان را نشان دهد. دولتهای مدرن معمولا هیچ آمار و یا حتی روش اخذ آمار جامعی درباره رابطه بودجه دولتی و تبعیض جنسیتی نداشتند، یعنی تا قبل از مطرح شدن بحث بازرسی جنسیت-آگاه جنسیت هیچ جایی در ارزیابی کمی و مالی پروژههای دولتی نداشت. به همین دلیل یک بحث مهم در بازرسی مالی جنسیت-آگاه طراحی شیوههای ارزیابی و اخذ آمار یک پروژه به نسبت تاثیر و اهمیتاش به نسبت مشکلات زنان شد. تلاش فعالان حقوق زنان در این حوزه چشمگیر بوده است و آنها در برخی از کشورها توانستهاند آمارگیری با آگاهی جنسیتی را نهادینه کنند. چند شیوه بازرسی مالی برای مقابله با بازتولید تبعیض توسط طراحی ناکاری بودجه پیشنهاد شده است که در زیر آمده است:
هنگامیکه تاثیر مستقیم و غیرمستقیم یک پروژه خاص بر قدرت عمل زنان مشخص شد، میتوان نشان داد آیا پروژه تلاشی برای تقویت کیفیت زندگی زنان انجام داده است یا نه و دستاورد آن در این چه بوده است.– بازرسی مالی داخل حکومت: در این روش بازرسی مالی جنسیت-آگاه داخل نهادهای موردنظر دولتی انجام میشود. حُسن این نوع بازرسی دسترسی مستقیم به دادهها و آمارهای دولتی است. اما ایرادش این است که تا وقتی انجام بازرسی توسط فعالان جامعه مدنی انجام شود، تغییر دولت ممکن است اجازه ادامه کار را به فعالان ندهد. ایراد دیگر این است که نتایج بازرسی الزاما مورد توجه و استفاده دولت قرار نمیگیرد. نمونه این شکل بازرسی را در استرالیا، نامیبیا و فیلیپین میتوان دید.
– بازرسی مالی خارج از حکومت و در سطح جامعه: این نوع بازرسی گاهی از طریق همکاری چند نهاد مدنی و گروه فعال انجام میشود که معمولا اگر از نتایج راضی نباشند در اتحاد با هم دولت را تحت فشار قرار میدهند. فایده بازرسی پروژههای دولتی خارج از بدنه حکومت این است که این بازرسی کاملا مستقل از دولت انجام میشود. نمونه این نوع بازرسی مالی را میتوان در انگلیس، کنیا، سوئیس، اسکاتلند، مکزیکو و هند دید. ایراد این شکل از بازرسی مالی نبود دسترسی مستقیم به دادهها و آمار دولتی است. گاهی گروههای مدنی به طور خودجوش دست به آمارگیری و ارزیابی پروژههای دولتی از نگاه جنسیت میشوند و این کار گاهی دولت را وا میدارد که برنامههای بازرسی و بازبینی مشابهی را ترتیب بدهند.
در برخی موارد بازرسی مالی به شکل ترکیب دو شیوه بالا انجام میشود. مثال این نوع بازرسی را در آفریقای جنوبی و اوگاندا میتوان دید. اما خود بازرسی مالی جنسیت-آگاه چگونه انجام میشود؟ چطور میتوان معیارهایی برای اندازهگیری حساسیت دولت نسبت به معضلات زنان و بطور کلی تاثیر پروژههای دولتی بر نابرابری جنسیتی تهیه کرد؟
معیارهای عملی بازرسی مالی جنسیت-آگاه
یک راه عملی برای ارزیابی اقتصادی جنسیت-آگاه پروژههای دولتی، سنجش پروژهها بر حسب معیار کیفیت زندگی (well-being) است. منظور از کیفیت زندگی، وضعیت زندگی شخصی هر عضو جامعه و دینامیک دوروبر شخص درون خانوادهاش است، بهخصوص هنگامیکه ساختار خانواده باعث میشود شخص در برابر تنشهای داخل خانواده وضعیت آسیبپذیرتری داشته باشد. معیار کیفیت زندگی نمایانگر توان عملی (capabilities) است که شخص برای اجرا کردن تواناییهای بالقوهاش در اختیار دارد. این قدرت عمل حاصل میزان امکانات و آزادی شخص است و به شخصیت او، محیط دوروبر و جامعه برمیگردد. هرچه شخص امکانات، آزادی و قدرت عمل بیشتری در رسیدن به اهداف شخصی خود داشته باشد، کیفیت زندگیاش بالاتر است. حداقل لازمه توان عملی شخص در شکوفا کردن استعدادهایش، برخورداری او از مسکن، امکانات آموزشی و بهداشتی است. برای بالا بردن میزان قدرت عمل افراد دولت باید در هر پروژه از ابتدا متوجه باشد که پروژه چگونه دست افراد را برای عملی کردن خواسته هایشان بازتر می کند و موانع بر سر راه شکوفایی آنها را برمیدارد.
نگاه جنسیت-آگاه به بحث کیفیت زندگی چند موضوع مهم درباره تفاوت کیفیت زندگی زنان و مردان را برجسته میکند. اولا تعریف و نگرش زنان و مردان به کیفیت زندگی متفاوت است. تمرکز مردان بیشتر روی پیشرفت در کار رسمیشان است، اما تمرکز زنان در بسیاری از مواقع بهبود کیفیت زندگی دوروبریهایشان است. فهم زنان از کیفیت زندگی خود به کیفیت زندگی اطرافیانشان وابسته است. ثانیا معیار کیفیت زندگی میتواند تاثیر نقش سنتی زنان در کیفیت زندگی خود و دیگران را نشان دهد. دغدغه مهم در اینجا باز هم تاثیر کار سنتی بیمزد و مقام زنان در خانه بر زندگی شخصیشان است. تحلیل قدرت عمل زنان نشان میدهد که زنانی که وظیفه مراقبت از افراد خانواده را دارند، به بازار کار رسمی خارج از خانه دسترسی کمتری دارند و به خاطر زن بودنشان گرفتن پستهای مهم کاری برایشان مشکلتر است. زنان همچنین برای رسیدگی به نیازها و خواسته ای شخصی خود زمان کمتری دارند و تمایل کمتری به آموختن کارهای جدید و پیشرفت شخصی و پرداختن با تواناییهای بالقوه خود نشان میدهند.
معیار کیفیت زندگی شروع خوبی برای سنجش پروژههای دولتی از نگاه فمینیستی است. اما سوال باقیمانده اینست که چطور باید بخشهای مختلف زندگی را تا حد ممکن با خط کش کیفیت زندگی سنجید و در انواع پروژههای دولتی کجاها باید دنبال تاثیر بر تبعیض رفت. معمولا دادهها و اطلاعات اولیه در مورد کیفیت زندگی در دسترس نیست و باید سراغ روشهای غیرمستقیم رفت، مثلا از وضعیت بارداری، زایمان و دسترسی به روشهای جلوگیری حدس زد که امکانات بهداشتی و باروری زنان چگونه است. تلاش این دست تحقیقها و آمارگیریهای کیفی این است که بتوان تصویر دقیقتر و کاملتری از کیفیت زندگی افراد در بستر اجتماعی و فرهنگی جامعه گرفت.
تعریف کیفیت زندگی بر اساس هشت شاخص اصلی
جدول زیر یک نمونه از بازرسی مالی جنسیت-آگاه بر حسب کیفیت زندگی را نشان میدهد که در آن کیفیت زندگی بر اساس قدرت عمل در هشت زمینه مختلف تعریف شده است. این جدول حاصل تحقیق گروهی از محققان در ناحیه بولونیا (Bolognia) در ایتالیا است و بر حسب وضعیت محلی زنان، بستر اجتماعی و فرهنگی و همینطور حوزه اختیارات حکومت محلی تنظیم شده است. در بازرسی مالی محققان تلاش کردند تاثیر هر بخش از پروژههای دولتی را (در ستون اول) را بر تک تک شاخصهای قدرت عمل زنان (سطر اول) بررسی کنند. مثلا با استفاده از این جدول میتوان پرسید حکومت محلی در پروژههای مربوط به ارتباطات چه تلاشی برای مشارکت شهروندی زنان کرده است، و یا هنگام برنامهریزی بودجه چه تدبیری برای ایجاد فضای کافی و امن برای زنان کرده است.
هنگامیکه تاثیر مستقیم و غیرمستقیم یک پروژه خاص بر قدرت عمل زنان مشخص شد، میتوان نشان داد آیا پروژه تلاشی برای تقویت کیفیت زندگی زنان انجام داده است یا نه و دستاورد آن در این چه بوده است. هر پروژه سپس بر حسب بودجه تخصیص داده شده و هزینه اش سنجیده می شود. با داشتن این اطلاعات میتوان بازرسی مالی جنسیت-آگاه را انجام داد و نشان داد بودجه دولتی چگونه در جهت – یا بی توجه به – دغدغه های زنان برنامهریزی و اجرا شده است.
میتوان سنجش را از این هم بالاتر برد و تاثیر پروژههای دولتی را نه فقط در سطح محله، بلکه در سطح ناحیه، منطقه و ملی هم سنجید. برای این کار بهتر است به تاثیر پروژههای حوزههای مختلف بر یکدیگر نیز نگاه کرد. مثلا اگر در یک پروژه دولتی در حوزه اشتغال یک کلاس آموزش حرفهای برای زنان ترتیب داده شود، این پروژه هم توان شغلیابی فرد را بالا میبرد، هم کلا توان یادگیری او را بیشتر میکند، بنابراین پروژه از دو بابت (دو ستون از جدول بالا) قدرت عمل فرد را افزایش داده است. برای بازرسی در چنین سطحی بهتر است شاخصهای کلی تری برای تعیین کیفیت زندگی تعیین شود. جدول زیر یک نمونه از این سطح از بررسی است.
جمعبندی: چند فایده بازرسی مالی جنسیت-آگاه در بهبود تصمیمگیری دولتی
از جمله فایدههای چنین روشی فهم رابطه سازنده یا متناقض میان پروژههای دولتی در سطحها و حوزههای مختلف است. مثلا پروژه بازرسی مالی جنسیت-آگاه در ایتالیا نشان داد که کارکرد دو بخش دولتی آموزش و بهداشت در امر کمک به والدین در نگهداری از نوزادان به اندازه کافی همسو و همهدف نیست و این ناسازگاری به ضرر زنان تمام میشود. در ایتالیا مدیریت خدمات و کودکستانها و مراکز نگهداری از خردسالان به عهده بخش آموزش است، در حالیکه تعیین و توزیع کمک هزینه مالی برای مراقبت از نوزادان هنگامیکه یکی از والدین برای مراقبت از نوزاد سر کار نمیرود بر عهده بخش بهداشت است. در عین حال در بدو تولد نوزاد معمولا مادر نوزاد است که برای یک سال از شغل خود مرخصی میگیرد تا کنار نوزاد باشد. بنابراین هزینه اختصاص یافته به نگهداری از خردسالان با اینکه ظاهرا برای کمک به والدین است و معمولا به پای کمک به زنان نوشته میشود، عملا فایدهای برای زنان ندارد. این یکی از نمونههای متعددی است که در آن عدم همکاری دو بخش مختلف دولتی به ضرر زنان تمام میشود. حالا اگر بازرسی مالی این موضوع را نشان دهد و دولت هزینه نگهداری از خردسالان در سال اول را به هدف دیگری مثلا بالا بردن توان زنان در بازگشت به بازار کار اختصاص دهد، میتوان امیدوار بود که بودجه دولتی با افزایش قدرت عمل زنان توانسته وزن مراقبت از سایرین به عنوان مانعی سنتی بر سر پیشرفت شخصی زنان را کاهش دهد.
ارائه یک روش آمارگیری و ارزیابی اقتصادی جنسیت آگاه به دولت میتواند تاثیر بهسزایی در برنامهریزی، اجرا و بهطور کلی فهم جنسیت-آگاه از بودجه دولتی شود. هدف غایی تشکیل جامعهای است که همه افراد آن قدرت عمل قابل قبولی در به ثمر رساندن اهداف و شکوفایی استعدادهای خود داشته باشند، یعنی جامعهای که کیفیت زندگی در آن بالا باشد. روش تحقیقی و عملی بازرسی مالی جنسیت-آگاه گامی مهم در تحقق چنین جامعهای است.