یادداشت پیشرو به محدود ماندن نسبی جنبش زنان ایران در جغرافیای کشور میپردازد. آیا عدم ارتباط جنبش زنان ایران با بیرون مرزهای کشور به جنبش کمک کرده تا عمل سیاسی، تفکر و شیوههای مبارزه خاص خود را خلق کند؟ انزوای جنبش فمینیستی ایران چه تاثیری بر عملکرد فعالان آن گذاشته است؟ آیا این جنبش، با توجه به سرمایه انسانی عظیم بیرون از مرزهای خود، توانایی شکلدهی یک ارتباط جمعی، هدفمند و مستمر با فمینیستهای دیگر نقاط دنیا دارد یا نه؟