skip to Main Content
عمومی

مجموعه جنسیت و شهر | فصل اول | شماره ۹

اول دیگران، بعدا خودم

زنان نسبت به مردان درک متفاوتی از فضای عمومی دارند و شیوه تعامل آنها با این فضا با مردان متفاوت است. این مقاله نشان می‌دهد، استفاده زنان از فضای شهری با احساس وظیفه در مراقبت از دیگران پیوند عمیقی دارد.

برگرفته از مقاله «اخلاق مراقبت و تجربه‌های زنان از فضای عمومی» نوشته کریستین دی، محقق سلامت روان و عدالت اجتماعی در فضای شهری، دانشگاه نیویورک

مجموعه جنسیت و شهر

 

فرض کنید در متروی شهری در نیویورک نشسته‌اید و روبه‌روی شما یک زن و یک مرد کنار هم نشسته‌اند. زن پایش را روی هم انداخته و کیف دستی بزرگش را بغل کرده که جای بغل دستی‌هایش را تنگ نکند. اما مرد کنار او پاهایش را از هم باز کرده؛ طوری‌که به اندازه دو نفر جا گرفته و با فراغ خاطر در حال چرت است. به اندازه دو نفر جا گرفته است. دو صندلی دورتر، کودک زن دیگری شروع به گریه می‌کند. زن روبه‌روی شما از این طرف به کودک لبخند می‌زند، برای او دست تکان می‌دهد و سعی می‌کند بچه را آرام کند. مرد کنار او همچنان در حال چرت است. او هیچ‌کدام از موازین شکل نشستن و یا ارتباط با سایرین در فضای عمومی را تعیین نکرده است. تفاوت رفتار این دو نفر دقیقا از کجا می آید؟

نقش‌های جنسیتی افراد رابطه آنها با فضای عمومی را رقم می‌زند. زنان نسبت به مردان درک متفاوتی از فضای عمومی دارند و شیوه تعامل آنها با این فضا با مردان متفاوت است. به بیان دیگر، نظام مردسالاری سویه‌ای فضامحور (spatial) دارد. یعنی مرزبندی، محیطی ایجاد می‌کند که در آن مردان میان محیط خانه و جامعه به راحتی تردد می‌کنند، اما زنان به محیط خانه محدود می‌شوند. مثلا در نظام مردسالار آشپزخانه فضایی زنانه است و شیوه استفاده زنان از محیط آشپزخانه و همین‌طور احساس و درک آن‌ها از این محیط با مردان متفاوت است. همچنین در این نظام، فضای شهری معمولا فضایی مردانه است و مردان نسبت به زنان احساس راحتی و تملک بیشتری در این فضا دارند. یک راه بررسی تعامل با محیط از دریچه اخلاق مراقبت (ethics of care) است. منظور از اخلاق مراقبت مجموعه‌ای از رفتار‌ها، انتظارات، محدودیت‌ها، و مسئولیت‌های فراگیر میان زنان در جهت مراقبت از دیگران است. در نظام مردسالار مراقبت از دیگران مهم‌ترین و حیاتی‌ترین وظیفه زن است. پایبندی به اخلاق مراقبت بر درک زنان از فضای عمومی و رابطه آنها با این فضا تاثیری ویژه دارد. این مقاله نشان می‌دهد، استفاده زنان از فضای شهری با احساس وظیفه در مراقبت از دیگران پیوند عمیقی دارد.

قرینگی نظام اقتصادی و نظام مردسالار

نظام اقتصادی سرمایه‌داری نیز با تفکیک نظام‌مند فضای اقتصادی به دو محیط تولید (که عمدتا مکان مردان است) و محیط مصرف و خرید (که عمدتا مکان زنان دانسته می‌شود)، مرزبندی‌های نظام مردسالار را در تفکیک فضاهای عمومی دامن می‌زند. همچنین، طراحی شهری مدرن نیز که در آن بازار و مراکز اشتغال مردان در مرکز شهر و جاهای پرجنب‌وجوش قرار دارد و بیشتر زنان در خانه‌هایی خارج از مرکز شهر به محیط خانگی محدود هستند، مردسالاری و تبعیض محیطی علیه زنان را پایدار و بازتولید می‌کنند. به بیان دیگر، سنت مردسالاری با اقتصاد سرمایه‌داری و طراحی شهری طوری دست به دست یکدیگر داده‌اند که زنان خانه‌نشین مانده‌اند و فضای شهر همچنان بیشتر به دست مردان است. با وجود آنکه در کشورهای غربی دهه‌هاست که برای مشارکت بیشتر زنان در فضای شهری تلاش شده‌ است، همچنان محدودیت‌های بسیاری بر حضور و فعالیت زنان در فضای شهر حاکم است. سوال اینجاست که چه چیزی باعث می‌شود زنان سهم کم‌تری از فضای عمومی برای خودشان قائل باشند و چه عواملی در عمل مانع استفاده بیشتر زنان از محیط خارج از خانه می‌شود.

تحقیقات در این باره نشان می‌دهد، بخشی از این محدودیت به این دلیل است که زنان در فضای شهر حواسشان بیشتر پی مراقبت و نگهداری از دیگران است؛ یعنی بسیاری از رفتارهای زنان در فضای شهری در جهت مراقبت از فرزندان، همسر و رفقا و اعضای خانواده است.

اخلاق مراقبت در برابر اخلاق عدالت

برای توضیح این الگوی رفتاری می‌توان از نظریه «اخلاق مراقبت» (ethics of care) کمک گرفت که از نظریه‌های فمینیستی تحلیل رفتار جنسیتی است. کارل گیلین (Carol Gillian) محقق فمینیست در سال ۱۹۸۲ در مقاله‌‌ای ادعا می‌کند که اخلاقیات مراقبت، سیستمی اخلاقی است که در آن مواظبت از دیگران و تلاش برای استحکام روابط انسانی بالاترین ارزش اخلاقی به شمار می‌رود. از نظر گیلین، سیستم اخلاقی معمول در میان زنان، به‌دلیل پیوند و تقلید از مادر در مراقبت از دیگران، بر پایه نگهداری و استحکام روابط انسانی و به طور کلی بر محوریت روابط انسانی است. اخلاق مراقبت را معمولا در مقابل اخلاق عدالت (ethics of justice) می‌دانند که نگرشی رایج میان مردان است و در آن اخلاق، نه در گرو توجه و مراقبت از روابط انسانی، بلکه در گرو تعهد به استانداردهای جهان‌شمول عدل، استقلال و احترام به دیگران است. اخلاقیات عدالت، چارچوب تحلیلی است که اولین‌بار در توضیح نگرش و ایده‌آل‌های مردان سفیدپوست طبقه متوسط شهری مطرح شد. ادعای این نظریه این است که سیستم اخلاقی و هویت جنسیتی رایج در میان مردان براساس نوعی فردگرایی و جدایی و استقلال تدریجی از مادر و خانواده‌شان است. البته این دو سیستم اخلاقی هم‌پوشانی دارند و در خیلی از مواقع رفتار افراد ترکیبی از هر دو سیستم است؛ با این حال، رفتار زنان بیشتر از اخلاق مراقبت پیروی می‌کند تا اخلاق عدالت.

به همین ترتیب، رفتار زنان در فضای عمومی نیز معطوف به رتق‌ و فتق نیازهای دیگران است تا خودشان. برای بررسی این موضوع در این پروژه با ۴۳ زن ساکن اورنج کانتی (در نزدیکی لوس‌آنجلس در کالیفرنیا) درباره رابطه اخلاق مراقبت و فضای عمومی مصاحبه عمیق انجام شده است. در مصاحبه از این زنان پرسیده شد درک‌شان از فضای عمومی مخصوصا جاهایی که بیشتر در آن حضور دارند، چیست و چه احساسی نسبت به فضای خارج از خانه دارند. در ادامه خواهیم دید که چگونه اخلاق مراقبت از دیگران بر رابطه زنان با محیط عمومی عمیقا تاثیرمی‌گذارد.

همچنین بخوانید:  سفره‌های خالی، کوچه‌های بن‌بست

اخلاق مراقبت: واسط زنان و فضای عمومی

اخلاق مراقبت به آن نوع پرورش اخلاقی اطلاق می‌شود که در آن مراقبت از بالاترین درجه اهمیت برخوردار است. منظور از مراقبت تمام کارهایی است که در جهت حفظ، بقا، و ترمیم دنیای پیرامون انجام می‌شوند و دنیا را تا حد ممکن قابل زندگی می‌کنند. هدف این است که آسیب به حداقل برسد، آنچه موجود است حفظ شود و هیچکس تنها و درمانده نماند. اخلاقیات اغلب زنان در جهت وقف خود برای دیگران و پیرامون‌شان است. در عرف نیز، زن از خود گذشته‌ای که خود را فدای دیگران می‌کند، همیشه به عنوان «زن نمونه» ارائه می‌شود و باعث می‌شود بسیاری از زنان فداکاری را بالاترین ارزش بدانند و از کارهایی که ممکن است آنها را خودخواه جلوه دهد، پرهیز کنند. این چارچوب اخلاقی هم محدودیت‌هایی جدی به همراه دارد و هم ظرفیت‌هایی بالقوه و چشم‌گیر. در ادامه به هر دو جنبه نگاهی می‌اندازیم.

جدول‌های زیر فهرست محدودیت‌های مختلفی است که زنان در فضای عمومی حس می‌کنند. در مقابل هر نوع از محدودیت، مثال‌هایی آورده شده که نشان دهد چگونه این محدودیت به چارچوب اخلاقی زنان که مراقبت از دیگران است، مربوط می‌شود:

می‌بینیم که محدودیت زنان در شکل و زمان و چگونگی استفاده از فضای عمومی با موازین اخلاق مراقبت و همین‌طور عرف و قوانین تبعیض‌آمیز در ارتباط نزدیک است. در کنار کار خانگی و مراقبت از فرزندان که مانع بزرگی در استفاده از فضای عمومی است، نقش سنتی زنان همچنین باعث می‌شود آنها مرتب در شغل‌های خدماتی مانند پرستاری و منشی‌گری و کار در خانه دیگران و تمیزکاری مشغول باشند. اکثر این شغل‌ها درآمد پایینی دارد و این خود باعث می‌شود باوجود حضور زنان در بازار کار، تبعیض سنتی علیه زنان به شکلی دیگر ادامه یابد.

گذشته از موارد یاد شده، اخلاق مراقبت اساسا فعالیت زنان در فضای عمومی را بعد از بچه‌دارشدن به مراتب کم‌تر می‌کند. در مصاحبه‌هایی که با زنان خانه‌دار و بچه‌دار انجام شده است، پاسخ مکرر آن‌ها در توضیح محدودیت‌های استفاده از فضای عمومی این بوده که بچه‌داری زمانی برای صرف وقت برای خود و آسایش فردی نمی‌گذارد، چه رسد به اینکه جایی هم برای تفریح شخصی بیرون از خانه بماند؛ کارها و تفریحات بیرون از خانه همه برای بچه‌ها تنظیم می‌شود و عملا تفریح مادران محدود به تفریح بچه‌هاست.

ظرفیت‌های بالقوه در اخلاق مراقبت

 اما اخلاق مراقبت  فقط محدودکننده نیست. در کنار فشار و محدودیت‌های یادشده باید توجه داشت، روحیه مراقبت از دیگران ممکن است ظرفیتی برای رشد شخص و جامعه باشد و به عنوان نقطه قوت عمل کند. مثلا توجه و برطرف کردن نیازهای خانواده و دوستان، شکل مهم و مفیدی از رابطه اجتماعی است که می‌تواند حس رضایت شخصی بدهد و جایگاه فرد در جامعه را تقویت کند. مراقبت از غریبه‌ها در فضای عمومی نیز وقتی به چیزی نیاز دارند که دیگران می‌توانند مهیا کنند، با نوعی رضایت‌مندی در رفتار با غریبه‌ها همراه است و تجربه‌ای مثبت و سازنده در فضای عمومی از آن حاصل می‌شود. مثلا خود زن‌ها در پذیرفتن کمک از غریبه‌ها (مثلا برای حمل کالسکه و کارهای دیگر) راحت‌ترند و بنابراین این‌طور کمک‌ها را راحت‌تر هم به دیگران پیشنهاد می‌کنند.

در کنار مراقبت از دیگران، نگهداری از خود نیز در فضای عمومی می‌تواند عرف‌های تبعیض‌آمیز مانند زن فداکار را به چالش بکشد. روحیه و حضور حس مراقبت و اهمیت به دیگری همچنین می‌تواند رابطه با فضا را عوض کند و اساس رابطه‌ای امن و مثبت را با محیط‌های عمومی بچیند. دست آخر اینکه، در ایده‌های طراحی آرمان‌شهر فمینیستی، بر مراقبت از خود و دیگری تاکید بسیاری وجود دارد. در چنین آرمان‌شهری فضای خصوصی و عمومی مرز سفت و سختی ندارد که زنان را مقید به فضایی معین بکند. همین‌طور تقسیم وظایف تا حد ممکن سویه جنسیتی ندارند و رابطه با دیگران در جامعه به طور کلی بر اساس مراقبت، توجه و دید جمعی برقرار می‌شود.

می‌توان گفت مراقبت اساسا و به خودی خود مفید است و ظرفیت بالایی برای ایجاد رضایت شخص از خود و رابطه‌اش با دنیای پیرامون دارد. شرط لازم اما بیرون کشیدن مراقبت از سازوکار تبعیض است که مراقبت را عامل محدودیت و فشار روانی و ذهنی و کاری برای زنان می‌کند. بنابراین، سوالی که پیش می‌آید این است که چطور می‌توان نوعی از اخلاق مراقبت داشت که با نیازهای شخصی در تضاد نباشد.

فعالیت‌هایی همچون ورزش، نرمش و گردش در فضای عمومی می‌تواند تجربه زنان از فضای عمومی را متعادل کند و این فضا را صرفا به عنوان محل نگرانی و مراقبت مداوم از دیگران نبینند و به آنها اختیار دهد از آن فضا به شکلی که می‌خواهند استفاده کنند.

تنظیم فعالیت‌های گروهی و عضویت در کلوب‌ها و فعالیت‌های اجتماعی نیز نوع دیگری از فعالیت در فضای عمومی است که با اخلاق مراقبت و نیاز به ارتباط اجتماعی همراه با آسایش جور در می‌آید. گاهی گروه‌هایی که از دل نیاز زنان به فعالیت و ارتباط اجتماعی شکل گرفته‌اند، به تشکل‌های بزرگ و با نفوذی تبدیل شده‌اند که نیازها و دغدغه‌های اجتماعی را به شکل‌های مختلف پاسخ داده‌اند. مثلا کنشگری و فعالیت در جهت آگاه‌سازی نسبت به مسائل محیط‌ زیست و حفاظت از طبیعت را می‌توان به عنوان شاخه‌ای مفید از همین توجه زنان به محیط  پیرامون و حس مراقبت از آن دید. در کنار این چند مورد، زن‌ها گاهی کار و تفریح را طوری تنظیم می‌کنند که همه راضی باشند. یعنی هم به کارهایشان برسند و هم نگران فرزندانشان نباشند؛ مثلا برخی زنان در مصاحبه راجع به فضای عمومی می‌گویند، مراکز خریدی را ترجیح می‌دهند که فضای سبز و بازی هم برای بچه‌ها داشته باشد. هر چند که این ترفندها هم نوعی مصالحه میان نیاز زن و نیاز دیگران است، اما حداقل تا حدی به زنان امکان آزادی و تصمیم‌گیری می‌دهد.

همچنین بخوانید:  آدم‌ها همزاد ابدیت‌اند

متناسب‌سازی فضاهای عمومی برای زنان

 از جمله بحث‌هایی که اخلاق مراقبت و تاثیرش بر رابطه زنان با فضای عمومی باز می‌کند، تغییر طراحی شهری است؛ به این معنا که چطور می‌توان فضاهای شهری را طراحی کرد که با تعدد وظایف و نیازهای زنان متناسب باشد. هدف این طراحی این است که زنان بتوانند با وجود اشتغال، مشغله کار خانگی و مراقبت از دیگران، فضاهای مطلوب و قابل استفاده در سطح شهر داشته باشند. مصاحبه‌ها نشان می‌دهد که برای بیشتر زنان محیط مطبوع جایی است که در آن امکان ارتباط راحت و آزادانه با دوستان و همین‌طور غریبه‌ها وجود داشته باشد. مثلا مصاحبه با زنان نشان داد که کتاب‌فروشی زنجیره‌ای بارنز اند نوبل (Barnes and Noble) در آمریکا که در آن امکان نشستن و مطالعه کتاب و سفارش قهوه وجود دارد، از جمله بهترین فضاهای تفریح برای زنان طبقه متوسط است. دکور چوبی و رنگ ملایم آن، زمین موکت شده (به جای سنگ) و نور گرم و همین‌طور برخورد خوب فروشندگان و راهنمایان کتاب‌فروشی برای یافتن کتاب و داشتن محلی برای سرگرمی و کتاب‌خوانی کودکان، همگی به زنان حس مطلوبی از گذران وقت در این کتاب‌فروشی می‌دهد. به علاوه، این کتاب‌فروشی، فضایی هم برای بازی کردن بچه‌ها دارد و آنها هم می‌توانند از کتاب‌ها و سایر محصولات فرهنگی برای کودکان بهره ببرند. بنابراین خیال مشتریان بچه‌دار این کتابفروشی راحت است که جایی هم برای کودکان درنظر گرفته شده است. بنابراین، می‌بینیم که چطور وجود فضای عمومی مطلوب که امکان آسایش و گذران وقت مفید می‌دهد، می‌تواند مقصد بسیاری از زنان باشد.

مورد مهم دیگری که در طراحی شهری باید لحاظ شود، غلبه بر ترس زنان از فضای عمومی به‌دلیل مراقبت از دیگری است. از آنجا که زنان مدام مواظب کسی هستند و در فضای عمومی خودشان را هم نسبت به خشونت‌های احتمالی آسیب‌پذیر می‌بینند، حضورشان در فضای عمومی ممکن است با درجه‌ای از فشار روانی همراه باشد. خطر اینکه ماشین به بچه‌ها بزند و عبور از خیابان و دزد از یک طرف، و مزاحمت‌های خیابانی برای زنان از طرف دیگر می‌تواند استفاده از فضای عمومی را با فشار روانی و خسته‌کننده برای زنان همراه کند. زنان همچنین معمولا بیشتر از مردان خودشان را در کوچه و خیابان کنار می‌کشند تا بقیه رد شوند، بیشتر مراقب رفتارشان هستند تا با کسی بدرفتاری نکرده باشند، بیشتر مراقب‌اند که چه زمانی خوش‌رو باشند و کی جدی باشند، و یا فضای کمتری اشغال کنند. در عین حال، اگر همین اخلاق مراقبت بنای طراحی فضای شهری و مناسبات اجتماعی شود، نه تنها ترس زنان از فضای عمومی کم‌تر می‌شود، بلکه آنان را قادر می‌کند، استفاده بهتری از محیط ببرند و نگرانی کم‌تری داشته باشند. طراحی و مدیریت شهری به شکلی که آسیب برای کودکان را به حداقل برساند و به زنان آسایش روانی بیشتری بدهد، به آنها اجازه می‌دهد به جای نگرانی مدام هراز گاهی هم با دور و وری‌هایشان گفت‌وگو کنند، از محیط لذت ببرند و به طور کلی تجربه مثبت‌تری داشته باشند.

باید توجه داشت که این تحقیق و مصاحبه‌ها در آمریکا اتفاق افتاده است و بیان‌گر تجربیات همه زنان نیست. با این همه، از بحث می‌توان نتیجه گرفت که در نظام‌های مردسالار نوعی از اخلاق مراقبت بر تجربه زنان از فضای عمومی و چگونگی و میزان و شیوه استفاده آنها از این فضا تاثیری بسیار چشم‌گیر دارد. اخلاق «مراقبت از دیگری» استفاده زنان از فضای عمومی را به ساعات خاص و مسافت‌های کوتاه محدود می‌کند، چرا که زنان در تصمیم‌گیری‌های روزمره خود مدام شرایط اطرافیان خود را اعم از خردسال و سال‌مند، در نظر می‌گیرند و آسایش دیگران را به آسایش خود ترجیح می‌دهند. در عین‌حال، اخلاق مراقبت وقتی طوری اجرا شود که با نیازهای شخصی در تضاد نباشد، می‌تواند الگوی مفیدی در چگونگی ارتباط با دیگران باشد و نوعی مراقبت از دیگری را ترغیب کند.

با طراحی سنجیده محیط‌های عمومی در جهت ارائه امکانات لازم برای نگهداری از بچه‌ها و همچنین کم‌کردن ترس و خطرات بالقوه در این فضاها برای زنان، می‌توان شرایط استفاده و حضور بیشتر زنان در فضای عمومی را به وجود آورد. حضور بیشتر زنان در فضای عمومی به نوبه خود مرزهای محیطی مردسالارانه را به چالش می‌کشد و گامی مهم در تحقق برابری جنسیتی است.

Back To Top
🌗