زیر پا گذاشتن دیجیتالی در سرمایهداری جهانی
کتاب در جملهای «شاید شما به جنگ علاقه نداشته باشید، اما جنگ به شما علاقه دارد» جنگ سایبری را به جنگ تعبیر میکند. در آخرین مطلب از پرونده اینترنت نامرئی به این پرسش میپردازیم که آیا صحبت از جنبش ضد جنگ سایبری اثری دارد؟
جمعبندی پرونده اینترنت نامرئی
بر اساس باور سازندگان و پردازندگان، تکنولوژی وقتی به تکامل میرسد که نامرئی شود. و در این بین ما همیشه از خود میپرسیم: تکنولوژی چگونه به فضاهای شخصی و عمومی راه پیدا کرد؟ پرونده اینترنت نامرئی نیز با هدف پرداختن به تجربه جمعی اتصال به اینترنت شروع شد و در ادامه به فضاسازی احساساتی که به راحتی ظاهر نمیشوند پرداخت. با درنظر گرفتن محدودیتهای درک مشترک از فضای مجازی، سعی کرد گرههای خطوطی که حرفها را به هم میرسانند را نمایان کند.
موضوعاتی که در ۱۱ مطلب این پرونده مورد بررسی قرار گرفت شامل مطالعات رسانه و تولید محتوا، اثر اینترنت در دنیای واقعی، بازنمایی هویت فردی، درگیریهای مواجهه با رسانههای اجتماعی، روشهای به اشتراکگذاری دانش، پدیدارشدن سانسور سایبری، تصویر آزادی، نظارت دولتها، سرمایهداری نظارتی، پلتفرمهای سرمایهداری، شکلگیری سیاستهای دادهکاوی و زیرساختهای دربرگیرنده اطلاعات بود.
همچنین بحثهای باقیمانده در حاشیه این پرونده درک حضور از راه دور، تقویت حافظه میان مدت به خاطر اثر رابطه کاربری، مسئولیتپذیری پلتفرمها در قبال حقوق جمعی و فردی، فضاهای گذرا و موقت اینترنت و در نهایت عدم وجود تاریخ مبارزه نژادی با پدید آمدن تکنولوژی است. در معرفی این پرونده، اینترنت مانند یک جام نامتناهی و دست نیافتنی به نظر میرسید اما در نهایت به آینه ذهن خود رسیدیم. فهمیدیم پلتفرمها میتوانند زمین بازی بین دولتها و ملتها باشند، اما در زمان وقوع بحرانها پرسش درباره مسئولیت تصمیمگیری بین دولت و مردم در گردش است.
شاید آینده اینترنت با زیرساختهای نامتمرکز بلاکچین رقم بخورد و راهکارهای دسترسی به منابع، عمومی و عمومیتر شوند. اما برای ما کاربرانِ لایههای آخر اینترنت در این سوی دنیا، فهم احساسات انسانی توسط ابزارهای تکنولوژی اهمیت اساسی ندارند، چرا که تکنولوژی احساسات را تشخیص نمیدهد بلکه آنها را بوجود میآورد. و دوباره گفتگو درباره آنچه که حاضر و غایب است با کلام و بعد سکوت در یک سیر منقطع دنبال میشود. در این مطلب آخر کمی بلندتر فکر میکنیم و میپرسیم صحبت از جنبش ضد جنگ سایبری اثری دارد؟
معرفی کتاب جنگ سایبری و انقلاب: زیر پا گذاشتن دیجیتالی در سرمایه داری جهانی،
اثر نیک دایر-ویتفورد و سویتلانا ماتوینکو، انتشارات دانشگاه مینسوتا در سال ۲۰۱۹
خیلی از متونی که امروزه درباره جنگ سایبری نوشته میشوند، بررسیهای خود را با فعالیتهای مربوط به دولتها یا تروریسم غیردولتی شروع کرده و به پایان میرسانند. اما متن خوانای جنگ سایبری و انقلاب: زیر پا گذاشتن دیجیتالی در سرمایه داری جهانی اثر نیک دایر-ویتفورد و سویتلانا ماتوینکو، برعکس به تحقیق درباره تفسیر ایدئولوژی مارکسیستی از عبارات جنگ سایبری در فضاهای جهانی سایبری[۱]Global Cyber Commons~GCC میپردازد.
متن در ابتدا با بکار بردن یک جمله منسوب به لئون تروتسکی: «شاید شما به جنگ علاقه نداشته باشید، اما جنگ به شما علاقه دارد» جنگ را به تعبیر جنگ سایبری در زمینه آن نقل قول در نظر میگیرد. این مبنا امکان بررسی مارکسیسم مدرن نظری را فراهم میکند، اصول را به اقدامات سایبری تاریخی اعمال میکند و راهحلهای آینده را پیشنهاد میدهد. هر مورد شامل منابع مربوطه متعددی میشود و دیدگاههای نظری را به وضوح به پیامدهای آن برمیگرداند.
یک موضوع اصلی در سراسر متن به ارزیابی سرمایه توزیع شده دیجیتالی میپردازد که آن را از محرکهای سنتی کارخانه ماتریال که معمولا به کشمکش دیالکتیک مارکسیستی مربوط میشود، متمایز میکند. این کتاب ماهرانه موضوعی را پیش میبرد که شاید کارشناسان دولتی و سیاستگذاران خصوصی قبلا آن را مطالعه کرده باشند، اما این دیدگاه بدیل باید در ستون مخصوصی خوانده شود.
جنگ سایبری و انقلاب توضیح میدهد که وقتی تاثیرات فضاهای جهانی سایبری از زاویه دیالکتیک مارکسیستی دیده شوند، چگونه روابط سرمایه و نیروی کار را از اساس تغییر میدهند. مناقشه بین برندههای کاپیتالیست جنگ سرد اول و درگیری بازندههای پسا-سوسیالیست برای رسیدن به استانداردهای مدرن، با یک جنگ سرد جدید مورد توجه قرار میگیرد. بعضی از زمینهای بازنده مانند عراق، سوریه و اوکراین از ظهور جنگ سایبری و مناقشههای فیزیکی متمادی رنج میبرند که باعث افزایش درگیریها برای یک طبقه کارگر سنتی میشود.
به اعتقاد نویسندگان کتاب، در هنگام وقوع درگیری دو مسیر متفاوت وجود دارد: یک انقلاب سیاسی بر علیه سرمایه، و بعد انقلاب فناورانه درون سرمایه
بوجود آمدن کانالهای ثروت دولتی از طریق سرمایه سایبری میتواند به نیروهای کارگری اجازه دهد ایدئولوژی انقلابی را از طریق منابعی همچون ویکی لیکس بیان کنند، جایی که افشاگریهای ادوارد اسنودن ستم اعمال شده توسط دولتها را فاش کرد. این جنبهها باعث بهبود یک دیدگاه کلی نسبت به جنگ سایبری میشود که از یک ابزار دولتی، به یک مدل برای شورشهای آینده و گزینههای جاسوسی تبدیل میشود.
شرح متن با مرور چندین فرضیه اولیه در مورد انقلاب مارکسیستی و برنامههای کاربردی جنگ سایبری آغاز میشود. به اعتقاد نویسندگان کتاب، در هنگام وقوع درگیری دو مسیر متفاوت وجود دارد: یک انقلاب سیاسی بر علیه سرمایه، و بعد انقلاب فناوری درون سرمایه. این دو دستهبندی کلی از طریق چهار روش مختلف درگیری موفق میشوند: جنگ طبقاتی، جنگ دولتی، جنگ انقلابی و انقلاب فناوری و هر مورد به مثالهای تاریخی پیوند میخورد که نشان میدهد چگونه با معماری کلی نظری مطابقت دارند.
جنگ سایبری طبقاتی در دهه نود میلادی همراه با فروریزی دات کام[۲]Dot com meltdown قبل از تغییر به مدلهای نسل دوم شبکه[۳]Web 2.0 آغاز شده و با توانمندی بینالمللی از طریق فضاهای جهانی سایبری صورت میگیرد. نویسندگان کتاب پیشبینی میکنند هرچه پایه توانمندسازی فناوری گستردهتر باشد، نیروهای کارگری بیشتر از مدلهای جنگ سایبری استفاده میکنند، مانند کاربران اولیه [این مدلها] همچون بهار عربی و جنبشهای اشغال.
جنگ سایبری دولتی به بررسی درگیریهای سنتی میپردازد، وقتیکه فعالیتهای سایبری ایالات متحده آمریکا، چین و روسیه به پیشبرد اهداف آنها بر علیه شهروندان خودشان مانند فایروال بزرگ چین یا بر علیه دیگر دولتها مانند پروژه استاکسنت از طریق تلاشهای سایبری منجر میشود.
جنگ انقلابی به مدلهای تاریخی نیرو گرفتن ایمیلی گروههای زاپاتیستا در مکزیک در قیاس با تکنیکهای مدرنتر مارکتینگ توسط القاعده و داعش میپردازد. انقلاب فناوری نیز به موقعیتهایی گفته میشود که سرمایه روشهای جدیدی را بوجود میأورد تا با برپا کردن جنگ کارگر را بیارزش کند، مانند وقتی که علوم سایبرنتیک[۴]احسان طبری در کتاب دانش گردانش، سایبرنتیک را به عنوان دانش کنترل انسان و حیوان تعریف میکند. زمانی که طبری این … Continue reading(دانش گردانش) بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفتند تا روندهای ماشینی و انسانی را یکی کنند. دقتی که در ساختن چارچوب کلی متن بکار رفته و نشان دهنده به چالش کشیدن نیروهای سرمایه توسط نیروی کار است، منجر به درک منحصر بفردی از تاثیر جنگ سایبری بر افرادی که درگیر شبکه جهانی هستند میشود.
فصل میانی ربطهای نظری مارکسیستی لاکان را توضیح میدهد و اینکه الزامات نمادین چگونه افراد را در یک گشتالت[۵]Gestalt:فرم یا شکل چیزی که کل آن به عنوانی بیشتر از مجموع اجزای آن اشاره میکند منفرد ادغام میکنند. تلفنهای همراه، شبکههای اجتماعی و شبکههای دیجیتالی همه جانبه مبنای دستیابی نیروی کار به قدرتهای جنگ سایبری بیشتر و همچنین آسیب پذیری بیشتر در برابر ماشینکاریهای سرمایهداری است.
در مورد این موضوع نیز دو مقایسه غیرعادی به نظر میرسد که اولی بیان میکند جنگ سایبری با ایده عملی فرانسوی قیام تودهای[۶]Levee en Masse برابری میکند و هر فردی را که در محدوده وظایف مربوط به درگیری باشد، تحت تاثیر قرار میدهد. در این باره تلاش باتهای اینترنتی[۷]netbot برای بکار بستن منابع موجود چشمگیر است که به همراه توانایی دولتها در اعمال مقیاسها، کامپیوترهایی را که میتوانستند صلحآمیز باشند تحت فشار قرار میدهند. موضوع بعدی به طرح جنسیت در جنگ سایبری میپردازد و اینکه چگونه فعالیتی همچون جنگ که بطور سنتی مردانه بوده، خصوصیات زنانه میگیرد.
در مورد آخر ناخودآگاه جنگ سایبری و طبیعت اتوماتیک [تعریف شده] برای اکثریت جامعه مورد توجه قرار میگیرد چون برای هر درک ضروری به یک رابط کاربری[۸]interface نیاز است. وقتی همه کمپینهایی که از طریق توییتر و نتفلیکس بالا میآیند درحالیکه ماینرهای دیجیتال پشت گزینههای بازی رایگان، بیت کوین برداشت میکنند، درگیریهای سایبری دور از دیدرس [عموم] اتفاق میافتند. جنگ سایبری همه کسانی را که وارد این عرصه میشوند، فارغ از آگاهی شخصی آنها میبلعد. و نویسندگان کتاب نشان میدهند که این امر چگونه به سادگی به روش دیگری برای استفاده نیروهای سرمایه از منابع کار تبدیل میشود.
فصل آخر این مجلد دو بدیل برای جنگ سایبری سرمایهداری معرفی میکند: یکی کمپینهای ضد نظارت همگانی[۹]Anti-surveillance و دومی هک کردن برعکس[۱۰]hack-back. روشهای ضد نظارت همگانی با پیش کشیدن اسنودن و ویکیلیکس یادآور میشوند که فرد باید تشخیص دهد نظارت دولتی قبل از وجود هرگونه احتمال مقابلهای در حال انجام است. از سوی دیگر هک برعکس سه مرحله را پیشنهاد میکند که نیروی کار میتواند تغییر انقلابی را تولید کند: عملیاتی، سازمانی و استراتژیک.
تغییر عملیاتی بین فرد و دولت و به شکلهای اخبار جعلی، جرایم سایبری و جنگهای نامنظم از طریق اقدامات پنهان یا حملات پهپادها ظاهر میشود. درگیریهای سازمانی بین عملکردهای دولتی نقش بازی میکنند مانند NSA[۱۱]آژانس امنیت ملی آمریکا و آنهایی که دیدگاههای متضاد دارند مثل بنیاد آزادی الکترونیکی[۱۲]Electronic Freedom Foundation. دست آخر، درگیریهای بزرگ استراتژیک دولتی ممکن است مشکلات قابل توجهی را برای عناصر کاری ایجاد کنند که زیر پا قرار میگیرند.
بیشتر متونی که درباره جنگ سایبری نوشته میشوند، موضوع را از منظر تقابل دولت در برابر دولت بررسی میکنند، بجای آنکه تاثیر آن فعالیتها را بر کاربر شخصی از جهت تلفات جانبی در نظر بگیرند
سه گزینهای که برای درگیری استراتژیک به نظر میرسد شامل این موارد است: تخریب شبکه در سراسر جهان، جنگ ترکیبی فیزیکی-شبکهای یا جنگ «هستهای» سایبری، که شبکهها را بطور کامل از بین میبرد. نویسندگان کتاب به اندازه کافی نگرانیهای خود را جمعبندی میکنند و چندین بدیل ارزشمند را برای پیشبرد دیالکتیک مارکسیستی در سراسر فضاهای سایبری جهانی پیشنهاد میدهند.
بزرگترین نگرانی برای خواندن جنگ سایبری و انقلاب که بسیار عالی نوشته و مستند شده است، میتواند عدم وجود زمینه و دانش کافی مخاطب عمومی برای درک درست مفاهیم و از دست دادن رشته کلام باشد. بیشتر متونی که درباره جنگ سایبری نوشته میشوند، موضوع را از منظر تقابل دولت در برابر دولت بررسی میکنند، بجای آنکه تاثیر آن فعالیتها را بر کاربر شخصی از جهت تلفات جانبی در نظر بگیرند.
همچنین، آن متون سنتی قادر به در نظر گرفتن دیدگاه مارکسیستی نیستند که چگونه شرکت کنندگان کوچکتر ممکن است در نهایت ماهیت دولت را تغییر دهند. در مواردی، میتوان تفسیرهایی را دید که اثرات تلفات جانبی را پیش میکشند، اما این متن با تجزیه و تحلیل آن فعالیتهای گسترده فراتر میرود و نشان میدهد یک فرد چگونه به سمت تحول انقلابی سوق پیدا میکند.
به عنوان پیشنهاد، این کتاب میتوانست از چندین جدول یا نمودار برای شرح بهتر موضوع بحث در جاهای مختلف استفاده کند. علاوه بر این، متن از ارجاعات فنی بسیار زیاد به نظریههای مارکسیستی رنج میبرد که ممکن است بلافاصله برای خواننده عمومی مشخص نباشد. در نگاه اول، نویسندگان کتاب اطلاعات زیادی را در اختیار خواننده میگذارند. استدلالهای آنها از اثرات ناخواسته جنگ سایبری بر شهروندان فضای مجازی پیش رفته و به خصوصیات فضاهای سایبری جهانی در شکلدهی درگیریهای تنشزا و در آخر به ادامه نقش دولتها در زیر پا گذاشتن کارگران عادی میرسد، مگر اینکه یک چالش انقلابی بروز پیدا کند. خواندن این کتاب به همه کسانی که به استراتژیهای سیاسی مشغول هستند توصیه میشود.
پانویسها
↑۱ | Global Cyber Commons~GCC |
↑۲ | Dot com meltdown |
↑۳ | Web 2.0 |
↑۴ | احسان طبری در کتاب دانش گردانش، سایبرنتیک را به عنوان دانش کنترل انسان و حیوان تعریف میکند. زمانی که طبری این کتاب را نوشت، اینترنت به صورت عمومی استفاده نمیشد، اما باور کنونی ما از مفهوم سایبرنتیک بر اساس اتفاقهای دنیای مجازی و جنگهای سایبری شکل گرفته است. طبری میگوید ریشه لغت cybernetic به government یعنی دولت و حکومترانی برمیگردد. |
↑۵ | Gestalt:فرم یا شکل چیزی که کل آن به عنوانی بیشتر از مجموع اجزای آن اشاره میکند |
↑۶ | Levee en Masse |
↑۷ | netbot |
↑۸ | interface |
↑۹ | Anti-surveillance |
↑۱۰ | hack-back |
↑۱۱ | آژانس امنیت ملی آمریکا |
↑۱۲ | Electronic Freedom Foundation |