همهاش یک لحظه بود و تمام؛ روشنایی، تاریکی شد. «سلیمان» و «ناصر» و «مهدی» و «هادی» و «صالح» آن روزها نمیدانستند به جای سرخوشی از تمام شدن بازی، تکهآهنهای پارهپاره و خوش آب و رنگی که بزرگترها به آنها «مینهای لعنتی» میگفتند و کوه به زمین هدیهشان میکرد، میشود بلای جانشان؛ میشود یک انفجار بزرگ، یک صدای بلند و چندینهزار ترکش که هم چشمهایشان را از آنها میگیرد، هم دستهایشان، هم بچگیشان و هم روزهای روشنی را که رفتند و سختتر از سختیهای همیشه، نصفه و نیمه برگشتند.
حملات دولت ترکیه به مناطق کردنشین جنوب شرق این کشور بیوقفه ادامه دارد؛ حملاتی که با هماهنگی نیروهای ارتش و پلیس ترکیه و با استفاده از سلاحهای سنگین صورت میگیرد. به گفته منابع محلی و ناظران بینالمللی و برخلاف ادعاهای اردوغان، در این حملات عمدتا شهروندان عادی هستند که کشته میشوند. این حملات از زمانی بالا گرفت که حزب آ.ک.پ نتوانست در انتخابات پارلمان به اکثریت مطلق دست پیدا کند و به گفته تحلیلگران تلاش کرد با ایجاد شرایط جنگی، رای لازم در انتخابات مجدد را بهدست آورد. هفته پیش گروهی از اساتید دانشگاههای ترکیه در اعتراض به کشتار مردم توسط نیروهای دولتی، خواهان برقراری صلح و توقف حملات شدند. واکنش دولت، نه توقف حملات بلکه بازداشت این اساتید و وارد کردن انواع اتهامات برای مرعوب کردن آنها بود. این امر اما باعث حمایت هرچه گستردهتر آکادمسینها و سپس هنرمندان از سراسر دنیا از کردهای ترکیه شد. اتفاقی که پس از آشکار شدن حمایتهای دولت ترکیه از داعش در سوریه، مشروعیت دولت اردوغان را بیش از پیش زیر سوال برد. یادداشت زیر از یک شاهد عینی در دیاربکر، چهرهی واقعی حزبی را نشان میدهد که سالهاست پشت نقاب «عدالت» و «توسعه» دست به سرکوب مخالفان داخلی خود زده است.
آمار ۱۳۹۱ نشان میدهد، فقط در منطقهی چزابه، ۱۴ مینروب بر اثر برخورد با مواد منفجره کشته و مجروح شدهاند. ثامر راشدی و فاضل ملکیزاده هم چوپانانی بودند که در سال ۹۱ بیخبر از وجود مواد منفجره، پا روی مین گذاشتند و کشته و زخمی شدند.
زانیار عمرانی سفری به کوبانی داشته و بخشی از دیدههایش را در گزارشی آورده که در روزنامه شرق منتشر شده است. او به توصیف فضای کلی شهر کوبانی در میانهی درگیری با داعش پرداخته و از دلنگرانیهای غیرنظامیان باقیمانده در کوبانی نوشته است؛ از اینکه بهرغم تمام این دلنگرانیها، طنین موسیقی کماکان در این شهر جنگزده میپیچید.
هیثم مسلم، خبرنگار اهل کوبانی است که تصمیم گرفته در شهر خود بماند و گزارشهای موثقی را منتشر کند. او دربارهی وضعیت مردم غیرنظامی این شهر در یادداشتهایش که در مجله نیوزویک منتشر شده، نوشته: «اینجا هر کسی نقشی در مقاومت تاریخی در برابر داعش دارد، آن هم در شرایطی که جنگِ سنگین در بیرون شهر و گاهی در محلات روی میدهد.» او دربارهی حس مشترک مردم کوبانی مینویسد: «زندگیِ تحت محاصره باعث شده تا مردم به هم نزدیکتر شوند. هر شهروند کوبانی یک داوطلب است تا مقاومت در برابر داعش نشکند. دکترها و پرستاران به طور رایگان در بیمارستانهای موقت کار میکنند. مغازهدارها مغازههای خود را از غذا، نوشیدنی و هر چیز دیگر خالی کردهاند تا آنها را بین مبارزان و شهروندان غیرنظامی کوبانی تقسیم کنند.»