در تاریخ دانسته حیات انسان بر سیاره زمین هرگز وضعیت چنین بحرانی نبوده است. هشدارها جدی است. بر اساس آمارهای دانشمندان تولید دیاکسیدکربن به انتهای سطح مجاز خود نزدیک میشود. به نظر میرسد اگر به همین منوال پیش برویم بسیاری از ما در طول عمر خود شاهد نابودی و سوختن زمین خواهیم بود. نائومی کلاین نویسنده و فعال سیاسی در آخرین کتاب خود به بررسی بحران آب و هوا میپردازد. او نشان میدهد که برخلاف نظر بسیاری از سیاستمداران و فعالان محیطزیست اصلاح در روند تولید چاره بحران کنونی نخواهد بود. بلکه تنها راه تغییر بنیادین در میزان مصرف و تولید، به خصوص در آمریکای شمالی و اروپا است. در مطلب پیشرو الیزابت کولبرت نظرات کلاین را در این کتاب بررسی کرده و در انتها نقدی، هرچند ناواضح، بر آن وارد میکند.
تاریخچه آمازون، بخش اول: شاید الان مضحک به نظر برسد اما آمازون در ابتدا یک کتابفروشی بود. در سال ۱۹۹۴ بیزوس (مالک آمازون) به امید بنیانگذاری شرکتی که بتواند از رشد اینترنت تجاری نهایت استفاده را بکند راهی سیاتل شد. دلیل راهاندازی کتابفروشی آنلاین برای او عشق به کتاب نبود بلکه آنطور که «شل کافان» قائم مقام سابق بیزوس میگوید «تنها دلیل این انتخاب ویژگیهای کتاب به عنوان یک کالا بود.» کتابها برای انتقال آسان بوده و سخت آسیب میدیدند و همچنین انبار توزیع بزرگی هم در ایالت اراگان قرار داشت. نکته تعیینکننده این بود که همیشه آنقدر کتاب در حال چاپ و چاپ شده زیاد است که هیچگاه امکان ندارد بتوان حتی نسبت کوچکی از این تعداد را نیز در فروشگاههای فیزیکی فروخت.
«آشفتهبازار ترجمه» بهترین توصیف وضع کتاب و نشر در سالی بود که گذشت. هفتهای نبود که کتاب جدیدی در حوزه نظریه و نقد ادبی روی پیشخوان کتابفروشیها نرود؛ کتابهایی با عنوانهای جذاب و نویسندگانی مهم که مخاطب را ترغیب به خرید میکرد. اما دریغا که این خریداران خیلی زود، و بعد از ورقزدن فقط چند صفحه و خواندن چند پاراگراف کتاب میفهمیدند با ترجمههایی غیرقابل فهم سر و کار دارند. و مترجمانی تازهکار که حتی یکبار کتاب را تا انتها نخواندهاند. در ادامه نقد ترجمههایی که سال گذشته در صفحه اندیشه روزنامه شرق منتشر شد برای بررسی وضع نشر و ترجمه با اکبر معصومبیگی مترجم باسابقه به گفتوگو نشستیم. او فضای فعلی ترجمه را اقیانوسی از رشد میداند که بیش از یک سانتیمتر عمق ندارد و معتقد است ترجمه کتاب در اغلب موارد به معنای تدارک یک رزومه است و نوعی «پز» تلقی میشود. او همچنین اصلیترین معضل فعلی وضع ترجمه را در ایران مدگرایی میداند. معصومبیگی مترجم کتابهای «مارکسیسم و فلسفه» آلکس کالینیکوس، «مارکس و آزادی» تری ایگلتون، «هزاره كدام كس؟ آنها يا ما؟» دانيل سينگر، «زندگی و هنر پیکاسو» لوتار بوخهایم، «پول» امیل زولا و «فوتبال در آفتاب و سایه» ادواردو گالئانو و .. است. آخرین کتابی که از او منتشر شد «چگونه مارکس بخوانیم» پیتر آزبورن در سال ۱۳۸۹ بود. این گفتوگو همچنین به بهانه تجدید چاپ کتابی از او پس از چند سال وقفه اجباری در انتشار آثارش صورت میگیرد: «مارکسیسم و نقد ادبی» تری ایگلتون که پیش از این در سال ۱۳۸۳ توسط نشر اکنون توقیفشده «دیگر» منتشر شده بود و اواخر سال ۱۳۹۳ از سوی نشر بوتیمار تجدید چاپ شد. معصومبیگی نظر خود را نسبت به ایگلتون و این کتاب اینگونه توضیح میدهد: «از ابتدای جوانی علاوه بر سیاست به هنر دلبستگی داشتم. در تفکر ایگلتون این دو به هم میرسند. نثر او رقصان و طنزآمیز و نو است، این کتاب اثری است میانرشتهای که مدام از سینما و تئاتر و ادبیات مثال میآورد. علاوه بر اینها ایگلتون یکی از سر موضعترین مارکسیستهایی است که درباره ادبیات مینویسد.» او همچنین از علاقهاش برای ترجمه کتاب «والتر بنیامین به سوی نقد انقلابی» میگوید که ایگلتون در سال ۱۹۸۱ نوشته است.