بردهداری زنده است؛ حتی حالا و پس از گذشت بیش از 30سال از زمانی که آخرین کشورها، بهاستثنا کرهشمالی نیز بردهداری را غیرقانونی اعلام کردهاند. این همان حقیقت هراسآوری است که «شاخص جهانی بردهداری» در سال 2014 به ما گوشزد میکند. بله، شاید دیگر خبری از بردهداری سنتی نباشد، ادعایی که آنهم توسط کشور موریتانی به چالش کشیده میشود، اما شماری نزدیک به 36میلیون برده در سرتاسر جهان نشان از آن دارد که این پدیده باستانی امروز نقابی مدرن بر چهره زده است.
هشتسال تا آغاز جامجهانی فوتبال در قطر باقی است؛ مدتزمانی طولانی که اگر با روند کنونی استثمار کارگران خارجی در ساخت استادیومهای ورزشی، هتلها و زیرساختهای حملونقل همراه باشد، میتواند بدل به یکی از دیرپاترین موارد بردهداری نوین شود. اما بهرهکشی از کارگران خارجی اتهامی نیست که تنها به واسطه میزبانی جامجهانی۲۰۲۲ متوجه قطر شده باشد.
گزارش روزنامه شرق از وضعیت کارگران کورههای آجرپزی اطراف تهران، گوشهای از درد و رنج هرروزهی این کارگران را توصیف میکند؛ کارگرانی که اکثر آنها کسانی هستند که برای کار بهناچار به تهران و اطراف این شهرِ بی در و پیکر مهاجرت میکنند، و سختیهای کار تحت شرایطی ظالمانه را به جان میخرند بلکه بتوانند معیشت حداقلی خود را تامین کنند. در این میان، کارگران افغان به واسطهی ملیت خود تحت ستمهایی مضاعف قرار میگیرند.
نویسنده: دانيل لينار | طبقات حاکم، موج اعتراضات اخیر که بیانگر طرد منطقی نظام بود را بهانه گیری بچه های نازپرورده خواندند. این اعتراضات در فرانسه از سال ١٩٩٥ به صورت منظم ابراز می شود. دو سال پس از بحران بزرگی که پشت سر گذاشتیم، سازوکار های نظام اقتصادی هر چه بیشتر بر ملا می شود، نظامی که «اصلاحات» پشت «اصلاحات» نهاد هایی را که برای «قابل زندگی تر» شدن اروپا تشکیل شده بود منهدم می سازد. با مبارزه متحد بر علیه این پس رفت ها، تظاهر کنندگان ـ دانشجو، حقوق بگیر و بازنشسته ـ در صدد باز پس گرفتن جهان اند.
«در ستایش تنآسانی» عنوان کتابی است که از طرح جلد تا عنوان آن، همین وسوسه را داد میزند: تنبلی یا بهتر است بگوییم ناسازگاری و مزاحمت برای صاحبان کار. این کتاب شامل پنجمقاله است که یکی از آنها نوشته برتراند راسل با ترجمه سوسن نیازی است و چهارمقاله دیگر از پل لافارگ، فیلیپ گدار، رائول ونهگم و پلین واگنر را بهروز صفدری ترجمه کرده است. برای درک مفهوم تنآسایی و ارتباط آن با خلاقیت، مقالات این کتاب راهگشاست.
نویسنده: جورج اورول | جورج اورول، در ۱۹۳۶، از سوی ویکتور گُلانز مامور شد تا درباره مناطق شمال انگلستان که در رکود اقتصادی به سر میبردند مطلبی بنویسد. اورول، که به تازگی پیشنویس تایپی آخرین کتابش، به آسپیدیستراها رسیدگی کن (Keep the Aspidistra Flying)، را تحویل ناشر داده بود، از کار نیمه وقت خود در یک کتابفروشی استعفا داد و در ۳۰ژوئیه ۱۹۳۶به سمت شمال رهسپار شد. او دو ماه را در لینکولنشایِر و یورکشایِر گذراند و بعد از بازگشت به لندن در ۲آوریل نوشتن جاده به سوی اسکله ویگان (The Road to Wigan Pier) را شروع کرد. مقاله زیر (Down the Mine) برگرفته از این کتاب است.