تامین سیستم تهویه معدن، ١٠ میلیون تومان هم خرج نداشت. جان ٣٠٠ كارگر یورت، ١٠ میلیون تومان نمیارزید؟ اعضای تیمهای امداد هربار كه جسد همكارشان را از كف تونل به كول میكشیدند این سوال را از خود پرسیدهاند.
٢٣ نفر مونده بودن اونطرف ریزش تونل. این بیرون، بقیه كارگرا میخواستن بِرن كمك. بدون ماسك میرفتن، ٢٠ متر اول رو كه میرفتن، میافتادن، ردیفی میافتادن انگار كه گلوله خورده باشن، انقدر غلظت گاز بالا بود. ٢١ نفری كه رفتن برای كمك، خودكشی كردن.
تنها سرمایه این خانوادهها این بود كه اون شوهر، اون برادر، اون پدر، شب برمیگرده خونه. الان دیگه برگشت به خونهای نیست، و چی جاشو گرفته؟ فقدان. وقتی قرار شد دیه بدن، خیلیهاشون گفتن ما این پولو نیاز نداریم، پولتونو ببرین، مردمون رو، پدر بچههامونو برگردونین.
پدرم ۳ روز مانده به این حادثه به ما گفت که من نمیرم تونل چون خیلی خطر دارد به مسئولان گفتیم که اینجا گاز دارد نمیشود کار کرد ولی مسئولان در جواب گفتند اگر کار نمیکنید به سلامت.
دولت به جای پاسخگویی به مطالبات بر حق کارگران، نامه «عذرخواهی » و «شرمندگی» آنها را منتشر میکند؛ عملی که ماهیت واقعی سیاستهای ضد کارگری حاکم بر وزارتخانههای کار و صنعت و نمایشی بودن صحبتهای اعضای کابینه در روزهای آواربرداری معدن را هرچه بیشتر نمایان میکند.
معدنچیان چهار روز بعد از فروریختن معدن یورت، باز هم زیر آوار سنگین دیگری دفن شدند، اینبار خواستهها و حقوقشان زیربار آوار سیاست. دو هفته مانده به انتخابات ریاستجمهوری حادثه معدن زمستان یورت آزادشهر جایی برای جدال جناحهای سیاسی در ایران شده است.