ترجمه و نقدش در ایران سالهاست که بحرانی است. تولیدکنندگان این بحران فقط مترجمان یا منتقدان نیستند. این مقاله به حلقههای مختلف زنجیره تولید بحران در ترجمه ایران پرداخته است.
نقاشیهای ادوارد هاپر که تنهاییهای انسان اوایل قرن بیستم در شهرهای مدرن را نشان میدهند، این روزها در شبکههای اجتماعی بهنشانه شباهت این روزهای کرونایی با روزگار آدمهای آن نقاشیها دستبهدست میشوند.
برخی هراس دارند که در عصر نویسندگی مجازی تاثیر سابق ژانر نقد کاهش یافته و نسبی شده است. آیا کاهش تاثیر ساختاری نقد منتشر شده در رسانه چاپی لزوماً نقش اجتماعی هنجاری آن را تضعیف میکند؟
پیششرط تفکر و فهمیدن، پرسیدن است. چیزی که به ندرت سرکلاسهای مدرسه و دانشگاه یادداده میشود. ما یاد میگیریم «جواببدهیم» اما به ندرت میدانیم که «چه بپرسیم». اما یک سوال خوب چیست و چطور میتوان پرسیدن را به دانشآموزان یاد داد؟
کریستیَن کیثلی در کتاب «سینهفیلیا و تاریخ یا وزیدن باد بین درختها» که ترجمه فارسیاش به تازگی منتشر شده است، از ضرورت احیاء شیوهای از ادراک و نقد فیلم سخن گفته که از مکاشفه، هیجان، لذت و حسانیت نیرو میگیرد.
آنجه در پی میآید یادداشت «صالح نجفی» است درباره «ترجمه و نقد ترجمه» که در سالنامه روزنامه شرق منتشر شده است. میدان پیشتر در پرونده «بحران ترجمه در فارسی؛ پیرامون ترجمه متون نظری به فارسی» یادداشتهای صالح نجفی و نقدها به پروژه نقد ترجمه او را منتشر کرده است، که خواندن آنها ارجاعات متن جاری را روشنتر میکند.