چرا درک مارکس از مناسبات سرمایهداری ناقص است؟ و این چه ارتباطی با نگاه نرینه او دارد؟
کتاب کالیبان و ساحره درباره چیست؟ هانا هِر، سردبیر مجله اینترنتی Mask، با سیلویا فدریچی، مادر فمینیسم ماتریالیستی و نویسنده کالیبان و ساحره، به بحث نشسته است تا راجع به درسهایی که هنوز باید از جنبش دستمزد برای کار خانگی و سایر سازماندهیها حول کار بازتولیدی بیاموزیم، گفتوگو کنند.
باب تورس در کتاب «اقتصاد سیاسی حقوق حیوانات»، که اخیراً به همت نشر مرکز و با ترجمه گلناز ملک منتشر شده میکوشد بهرهکشی از حیوانات را از منظر اقتصاد سیاسی بررسی کند و دامپروری و صنایع مربوطی را که از بهرهکشی حیوانات سود میبرند، درون چارچوب بزرگتر و پویای بهرهکشی در نظام سرمایهداری قرار دهد.
امید در اعماق ناامیدی برافروخته میشود؛ بنیاد این امید یک «نَه»ی ساده است. نه؛ آنچه را که شما میخواهید بر ما تحمیل کنید قبول نخواهیم کرد. آینده سرمایهداری مرگ انسانیت است. اما خشم ما، خشم اسلحه نیست؛ تفنگ سلاح آنها است. خشم ما؛ خشم نپذیرفتنها است: خشم برآشفتگی.
در نشست نقد و بررسی #طرح_کارورزی پرویز صداقت، محمد مالجو، مرادفرهادپور و كاظم فرجاللهی از زوایای متفاوتی بهبهانه طرح كارورزی، سیاستهای اشتغالی دولت را نقد و راهكارهایی برای حل بحران بیكاری ارائه کردند.
به اعتقاد صالح نجفی؛ قانونها و قراردادهای جوامع که با میانجیهای زبانی وضع شدهاند، سوژهها را وامیدارند دائم به جستجوی مطلوب مطلق گمشده میل خود بروند، ابژهای که در عرصه اجتماعی «ملت» نامیده میشود. این یعنی من نوعی، برای رسیدن به یک مطلوب مطلق، ارضا شدنم را مدام به تعویق میاندازم و در سایه آن ابژه والاست که تمامی تفاوتها اعم از تفاوتهای جنسی، جنسیتی، نسلی و سنی روا داشته میشوند.
خشونت جنسی را جامعهای تغذیه میکند که در آن تمامی زنان به طور روزمره شیء جنسی معرفی میشوند، جامعهای که به طور نظام یافته زنان را تحقیر میکند و مورد ستم قرار میدهد.
اگر به دنبال یک نوع نوسازی در چپ هستیم، اگر به دنبال شکل جدیدی از آرایش هماهنگ کارگران هستیم، آنگاه فضای سایبری از اهمیت بسزایی برخوردار است. چپها باید از اینترنت همان استفاده مؤثری را بکنند که راستها میکنند.
سرمایهداری نئولیبرال در عنفوان پیدایش خود انبوهی از سوژههای ویران شده را بر جای گذاشته است؛ سوژههایی که بسیاریشان عمیقا باور دارند آینده نزدیک آنها پیوسته در معرض خشونت و تهدیدهای وجودی خواهد بود. در چنین شرایطی آیا تمدن بشری قادر به ایجاد هر شکلی از حیات سیاسی است؟
دستمزد روزانه كارگر بنگلادشی حتی كمتر از مبلغی است كه مردم كشورهای ثروتمند برای یك فنجان قهوه صبح خود در استارباكس میپردازند. به زبان دیگر اگر دستمزد كارگر بنگلادشی برابر میانگین دستمزد كارگر آمریكایی - ٣٠ دلار در ساعت و نه ١/٣٦ یورو در روز میبود، قطعا تیشرت با قیمت كمتر از پنج یورو گیر نمیآمد.