«اینجا ته خط است» این جمله را حسین، مرد میانسالی میگوید که بر دیوار آجری یکی از خانههای جمعی محله عودلاجان تکیه زده است. خانههایی که شهرداری تهران در چند روز اخیر از ساماندهی و یا حتی ویران کردن آنها برای طرح انضباط اجتماعی خبر داده است.
می پرسم "مردم این منطقه چگونه هزینه زندگی را تامین می کنند؟" بدون مکث می گوید: "مواد"؛ می پرسم چرا به جای دیگری نقل مکان نمی کنید؟ می گوید: "با این پول هرجا برم همینه." برای یک خبرنگار بهترین راهنما برای تهیه گزارشی با موضوع مردم، در جهت ارائه تصویری روشن از وضعیت معیشتی آن ها خود مردم است؛ چهره های مختلفی از فقر و ثروت در شهر وجود دارد؛ کما اینکه بارها شده در نقطه ای ضعیف از شهر ایستاده باشی و در همان زمان ماشینی لوکس از کنارت رد شود، تعداد نقاطی که زیر خط فقر است بی شمار و انتخاب بین مناطق محروم و محروم تر هم سخت است؛ نکته این است" فقر چهره های مختلفی دارد". به همین خاطر 10 منطقه از تهران با جمع آوری اطلاعات و کمک و همراهی آن ها انتخاب شده تا در مراجعه و ثبت تصاویر، مورد بررسی قرار گیرد. برای نوشتن از وضعیت معیشتی مردم شهر، بررسی و یا تحلیل آمار رسمی و غیر رسمی کافی نیست؛ برای نوشتن باید در نقاط مختلف شهر قدم زد، با مردم همکلام شد، به درستی نگاه کرد تا تصویری روشن و اطلاعات کامل ارائه نمود. نقاطی مختلف با شکاف طبقاتی عمیق که یک شهر هم توان پرکردنش را ندارد؛ ویژگیها و مردمی متفاوت که حیرت انگیز است؛ قلعه مرغی، آب منگل، دروازه غار، شمیران نو، یافت آباد، شوش، عباس آباد، فاطمی، سعادت آباد و سعد آباد.
میشد نیروگاه ساخت:
نشست «عدالت آموزشی و مسئلهی گسترش مدارس خصوصی» با حضور ناصر فکوهی، حسین راغفر و محمد مالجو در دانشکده علوم اجتماعی تهران به همت انجمن علمی-دانشجویی جامعهشناسی دانشگاه تهران برگزار شد. در ابتدای نشست به اهداف این پروژهی پژوهشی، فعالیت های انجامشده و نتایج به دست آمده به طور اجمالی اشاره شد. بر اساس نتایج به دست آمدهی این پژوهش، روند خصوصیسازی مدارس موجبات بازتولید شکاف اقتصادی و نابرابری اجتماعی را فراهم آورده است و افزایش بودجه توسط دولت برای ساختار بوروکراتیک، کهنه و ناکارآمد آموزش و پرورش نجاتبخش نخواهد بود. آنچه در زیر میخوانید گزارشی از سخنان محمد مالجو در این نشست است.
از روزهای اوج بحران ریزگردها و نبود روزنههای تنفس برای مردم خوزستان در زمستان گذشته، قرار بر سفر به این استان بود. موقعیت مناسبی پیش نیامد و همان روزها جهان صنعت گزارش جامعی با عنوان «جدال در غبار» از طریق گفتوگو با مردم نقاط مختلف خوزستان و هر آنچه در آن سه روز گذشت، منتشر کرد. اردیبهشتماه موقعیتی پیش آمد تا برای گزارش از وضعیت هوا، وضعیت آب شرب مردم و بازدید از مناطق محروم به همراه عکاس به خوزستان برویم؛ سفری دوروزه و فشرده به اهواز، آبادان و خرمشهر. شاید تا پیش از آن انتظار دیدن چنین تصاویر زندهای از وضعیت بغرنج مردم این مناطق نمیرفت. گمان نمیکردی قرار است وضعیت هوای مسموم و سرطانزای خوزستان لابهلای غصهها و مشکلات مهمتر مردم این خطه فراموش شود. تصور نمیکردی حدود 30سال پس از جنگ با این میزان رنج و زخم مردم هزینه داده مواجه شوی. با این میزان فقر، بیکاری، آلودگی فضای شهری و بیآبی. قرار بود از هوا بنویسی؛ از مشکلاتی که رنگ نارنجی آسمان برای مردم ایجاد میکند. از آبی آسمانی که به ندرت دیده میشود اما فقر و محرومیت و تبعیض اجازه نداد هوا را پررنگ کنی. کودکانی را میبینی که بدیهیترین امکانات مربوط به یک کودک را ندارند و جز فقر و خندههایی که احساس میکنی شوخی دنیا با تو در این نقطه از دنیاست، چیزی نمیبینی. نمیدانی باید بنویسی یا باید وضعیت زنان و کودکان را ببینی. یا آموزش و بهداشت و شغل و درآمدی که نیست یا کودکان را ببوسی و نوازش کنی یا بغضهایت را قورت دهی تا مردم ناامیدتر نشوند یا وحشت کنی از وضعیتی که در کپرهای تحت عنوان خانه میبینی در روستاهای اهواز، آبادان و خرمشهر. شرایط به گونهای رقم خورد که تصمیم بر آن شد فقط مناطق محروم و حرف زدن با مردم تا آنجا که زمان ایجاب میکند، تحت پوشش قرار بگیرند. سفر از اهواز آغاز شد. از 7 صبح که پرواز در فرودگاه بینالمللی اهواز نشست تا دو روز بعد که ساعت 11:30 شب در خرمشهر خاتمه یافت.
ایلنا: «قدرت واقعی سرانه یک خانوار کارگری در کرمان نشان میدهد یک خانواده ۴ نفره کارگری در سال رقمی حدود ۲۵۹ هزار تومان در اختیار دارند تا صرف هزینههای تحصیلی فرزندانشان کنند، رقمی که به گفتهٔ خانوادهٔ یک کارگر معدن ساکن کوهبنان کرمان، در همان ابتدای سال ۱۲۰ هزار تومان آن بابت هزینهٔ ثبت نام دو دانش آموز دبستانی درحال تحصیل در یک مدرسه دولتی از جیبشان میرود و نزدیک به چند برابر آن طی هزینههای جانبی دیگری که برای تحصیل فرزندان به آنها تحمیل میشود در طول سال از قدرت خرید آنها برای تامین سایر اقلام ضروری زندگی کم میکند.»