کمتر کسی است که این واقعیت را نداند که جوانان آبادانی به دلایل ویژهای که همچنان بر این شهر حاکم است حتی بیش از جوانان در سایر نقاط کشور با معضل بیکاری دستوپنجه نرم میکنند. یکی از راههایی که آنها برای مقابله با این وضعیت یافتهاند اقدام به خردهفروشیِ سیار یا همان دستفروشی است. اما علیرغم آنکه دستفروشی به لحاظ قانونی جرم نیست، شهرداری آبادان به حُکم قرائتی یکسویه از تبصرهی یک ماده ۵۵ قانون شهرداری که سدّ معبر را منع میکند و گاه نیز با استناد به بند ۲۰ همین ماده، به انحاء مختلف از فعالیت دستفروشان جلوگیری به عمل میآورد. جالب توجه آنکه این شهرداری، برداشتی کاملاً شخصی از اصل ۴۴ قانون اساسی ناظر بر خصوصیسازی را هم وارد کار کرده و ملغمهای را تدارک دیده است که توصیفِ حاصل اسفبار آن، موضوع این نوشتهی کوتاه است.
جرمی کوربین، در کمتر از یک ماهی که به رهبری حزب کارگر انگلیس رسیده، صحنه سیاسی این کشور را تغییر داده است. چه عواملی کوربین را به قدرت رساندند؟ قدرتگیری کوربین چه معنایی برای آینده سیاسی انگلیس دارد؟
توافق هستهای ایران بدون شک آثار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زیادی برای کشور بههمراه خواهد داشت. آثاری که مردم، دستکم بارزترین وجه آن را در بهبود وضعیت اقتصادی انتظار میکشند. نرخ تورم بالا، نرخ بیکاری دورقمی و رکود اقتصادی از آن دست معضلاتی است که در سالهای گذشته با وجود درآمدهای هنگفت نفتی، دامن اقتصاد ایران را گرفته است تا حل مشکلات نیازمند تدبیری دوچندان باشد. بااینحال آنچه از روزهای پساتوافق انتظار میرود، بدون شک متفاوت با آن چیزی است که در عمل اتفاق خواهد افتاد. حالا نگاهها به دولت یازدهم است تا پس از توافق چارهای برای بهبود اوضاع کشور در پیش گیرد. اگرچه کاهش بهای نفت بهعنوان کالایی ژئوپلیتیک- آنگونه که پرویز صدقت از آن یاد میکند- بسیاری از برنامههای دولت را با کمبود منابع مالی مواجه کرده، اما چشمها به درهای باز کشور دوخته شده است تا سرمایهگذاران خارجی یکی پس از دیگری بساط خود را در کشور پهن کنند. «پرویز صداقت»، پژوهشگر اقتصادی، سرمایهگذاری مستقیم خارجی را نیز یکی دیگر از راههای تأمین منابع مالی دولت میداند، اما معتقد است بخش عظیم سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی در حوزههایی صورت میگیرد که بهشدت سرمایهاندوز و غیرکاربر هستند و به حل مشکل بیکاری در ایران کمک چندانی نمیکنند. سرمایهگذاری خارجی که مبتنی بر فناوریهای بالاست، از حجم بیکاران موجود در ایران امروز نمیکاهند. آنچه در ادامه میخوانید، بخشی از گفتوگوی مفصل روزنامه شرق با پرویز صداقت است که در آن درباره چالشهای پیشروی دولت یازدهم در روزهای پساتوافق و مشکلات زیرساختی اقتصاد کشور برای کاستن از شکاف طبقاتی و بهبود وضعیت معیشت مردم، بحث شده است.
پیشتر در میدان یادداشتی با عنوان عنوان «جام زهر در ماه عسل» منتشر شد که نقدی بر برنامه ماه عسل در ماه رمضان از صدا و سیما بود. حمیدرضا یوسفی اینبار در یادداشتی دیگر به برنامه خندوانه پرداخته است. برنامهای که این روزها به نظر مورد توجه مخاطبان بسیاری قرار گرفته است. آنچه در این دو برنامه مشترک است، احساساتی کردن مخاطب و به غلیان انداختن هیجانات درونی به طور مصنوعی و اغراقآمیز است؛ یکی با بازنمایی فلاکت و بدبختی و دیگری با نشان دادن موفقیت و خوشبختی. رویکرد هر دو برنامه نیز یکسان است. بدبختی و خوشبختی شخصی است و نه تابع پیچیدگی عوامل ساختاری. هر دو برنامه یک پیام را به دو شیوه منتقل میکنند. برای رهایی از مشکلات به خود رجوع کن و به این بیندیش که از تو بدبختتر هم وجود دارد و یا به سیاق خندوانه به دردهات بلند بلند بخند. و نهایتا اثر هر دو سرپوشگذاشتن بر روی واقعیتهای تلخ اجتماعی و اقتصادی از نابرابری تا فقر و تشویق کردن افراد به غرقشدن در زندگی روزمره و بیتوجهی به آن چه که در اطرافشان هر روز از صبح تا شب میگذرد.
ایمان پاکنهاد در گزارش زیر زندگی سیستانیها را بعد از خشک شدن دریاچهی هامون توصیف میکند؛ از گرسنگی گرفته تا مهاجرت به استانهای دیگر. از اینکه چگونه حیات مردم این منطقه به حیات دریاچه هامون گره خورده و خشکی آن چه پیامدهای فاجعهباری برای آنها داشته است. دریاچه هامون که در طول تاریخ زندگیبخش بومیان سیستان و بلوچستان بوده، در اثر کم شدن آب ورودی به آن و همینطور کاهش بارندگیها، بهتدریج خشک شده است. این گزارش از روستاهای خالی از سکنه و یا در حال تخلیه که رنگ مرگ به خود گرفتهاند، به خوبی عمق این فاجعه زیستمحیطی با ریشههای گوناگون را نشان میدهد.
«دكتر شو تا پولدار شوی.» از بچگی اين جمله را در گوش ما میخواندند. اين كه اگر مسيرت را به سمت پزشكی تنظيم كنی، قطعا آينده پرپولي در انتظار توست. از دوران مدرسه میدانستيم كه پزشكان ثروت بسيار زيادي كسب میكنند. حالا كه اخبار را دنبال ميكنيم، متوجه میشويم آن صحبتهای گنگ دوران كودكی چندان هم پوچ نبودند. گرچه درآمد ماهانه پزشكان به خاطر تخصصشان بالاست، اما در پارهای موارد هم، اين درآمد ربطی به تخصص فرد ندارد، بلكه فقط بستگي به اين دارد كه چقدر برای راه انداختن كار مردم، از آنها پول دريافت كنند.