حسین راغفر در این گفتگو از روند خصوصیسازی در دوران پس از جنگ میگوید که در همه دولتها فارغ از نگرش جناحی ادامه داشته است. این اقتصاددان سه ابزار برای بهرهگیری گروههای بانفوذ از فرصتها در راستای منفعت شخصی در نظر میگیرد؛ دسترسی به اعتبارات بانکی با نرخهای ترجیحی، کسب امتیازها و فرصتهای انحصاری یا شبهانحصاری، نفوذ این افراد در نظام قیمتگذاری و وضع قوانین برای دستکاری قیمتها. راغفر میگوید کسانی که در ظاهر منتقد نقش دولت در اقتصاد هستند، خود دولتها را تسخیر میکنند و از طریق تغییر سازوکارهای بخش عمومی، به خصوصیسازی دولت میپردازند و به تعبیر بهتر، دولت را اختصاصی میکنند.
حسین راغفر در این سخنرانی که با موضوع «ضرورتها و ابزارهای سنجش مستمر عدالت و نابرابری» در مؤسسه «دین و اقتصاد» انجام داده، به مشکلات ساختاری اقتصاد ایران اشاره دارد؛ مسائلی که «پس از گذشت بیش از سه دهه از عمر انقلاب، فقر و نابرابری در جامعه ایران، به مراحلی فراتر از وضعیت هشدار» رسانده است. این اقتصاددان ضمن اشاره به افسارگسیختگی سرمایهداری مالی در دوران دولت های نهم و دهم، به ریشه های ساختاری تولید فقر در جامعه می پردازد. به اعتقاد راغفر «سیاستهای نئولیبرال، که امروز در جامعه ما حاکم است، بعد از جنگ، مسئول اصلی تمام بدبختیهای کشور است».
سخنان اخیر رئیس کل سازمان خصوصی در یک برنامه تلویزیونی و واکنشهای فعالان بخش تولید و اقتصاددانان بهاین اظهارات، تیتر شکست خصوصیسازی را پس از دو دهه از آغاز اجرای این سیاست به صفحه اول رسانهها آورد. پوری حسینی، رئیس کل سازمان خصوصی دراین برنامه از نقش بازدارنده مدیران دولتی در روند خصوصیسازی سخن گفته است: «برخی اوقات این مخالفتها از حد فراتر میرود و تلاش میکنند سازمان خصوصیسازی موفق نشود. برخی از اعضای قوه مقننه هم در برخی موارد نهتنها از خصوصیسازی دفاع نمیکنند بلکه دربرابر آن مقاومت میکنند.»
در این سخنان مشکلات خصوصیسازی به مقاومت برخی مدیران دولتی برابر واگذاریها محدود شده است و حرفی از فساد و نفوذ دلالان در روند واگذاری صنایع به میان نیامده است. دراین گزارش تجربه یک کارگر متخصص از خصوصیسازی یک کارخانه مهم نساجی در جنوب تهران تشریح میشود و سپس دکتر ابراهیم رزاقی تجربهخصوصیسازی در ایران را تحلیل میکند.
برخی از صاحبنظران عرصه اقتصاد و سیاست با نگاه به تجربه برخی از کشورهای صاحب نفت، ارتباطی ذاتی بین نفت و فساد برقرار میکنند؛ گویی درآمدهای نفتی به خودی خود مانعی بر سر راه توسعه سیاسی- اقتصادی بوده و کنترل دولتی بر آنها لزوما منجر به فساد میشود. این افراد از خصوصیسازی صنعت نفت و خلع ید دولت، بهعنوان تنها راه درمان این معضلات نام میبرند. رامین مسلمیان در یادداشت زیر با بررسی تجربه نفتی نروژ بهعنوان کشوری که دارای کنترل دولتی بر منابع نفتی و در عین حال دارنده بزرگترین صندوق ثروت ملی در جهان و ساختار سیاسی شفاف است، دیدگاههای مبتنی بر تئوری «نفرین نفتی» و هوادار خصوصیسازی صنعت نفت ایران را به چالش می کشد.
رسوایی مالی اخیر سران فیفا که به استعفای سپ بلاتر انجامید، سر و صدای رسانهای فراوانی به پا کرده است. این در حالیست که فساد مالی در فیفا امر تازهای به شمار نمیرود. بیل کرین در این یادداشت، چگونگی رشد ساختار فیفا را مرور کرده و نشان میدهد که فساد مالی اخیر در مقایسه با بهرهکشی درازمدت این نهاد از کشورهای در حال توسعه و کارگران بسیار ناچیز است. کشور قطر که در ارتباط با کسب میزبانی جامجهانی ۲۰۲۲ در مظان اتهامِ پرداخت رشوه قرار دارد، نمونه اعلای بهرهکشی از کارگران مهاجر برای پیشبرد پروژههای موردنظر فیفا به حساب میآید. طبق آمارهای رسمی تاکنون ۱۰۰۰ کارگر مهاجر جان خود را بر سر آمادهسازی این کشور پادشاهی برای میزبانی جامجهانی از دست دادهاند و تخمین زده میشود تا زمان آغاز مسابقات، این تعداد به ۴۰۰۰ نفر افزایش پیدا کند. بیل کرین از ارتباط مدل رشد سرمایهدارانه فیفا با چنین روندهای مرگباری پرده برمیدارد.