جلسه امروز شورای شهر تهران بسیار پرحاشیه و جنجالی بود. ابتدا محمد سالاری، به فروش داراییها و استخدامهای خارج از عرف شهرداری در این روزها اعتراض کرده و بعد هم برخی اعضای شورا بر سر مصوبه برجباغها با همدیگر به مشاجره پرداختند.
از میان گزینههای شهرداری تهران هرکسی بر این صندلی تکیه کند یکی از محبوبترین شیوههای مدیریت در ایران را دنبال خواهد کرد: تقدم توسعه کالبدی و اقتصادی به اجتماع، محیط زیست، فرهنگ و حتی وضعیت زندگی مردم.
برای سنجش تنشهای مداوم شهری مانند تهران «تطبیقپذیری» معیار مناسبی است. در مقیاس شهری، تطبیقپذیری به میزان توانایی بقا و رشد افراد و نهادها بدون تاثیر گرفتن از هرگونه سوانح ناگهانی و یا تنش روزمره گفته میشود.
به اعتقاد اصلاحطلبان رقابت گروههای مستقل با این گروه سیاسی به نفع جریان اصولگرا تمام میشود و باعث ورود اعضای «غیرخودی» به شورای شهر میشود. اما حضور افراد «غیرخودی» در شورای شهر چه ضرری دارد؟ برای پاسخ به این پرسش باید کارنامه یکی از دورههای شورای شهر تهران را مرور کنیم که تمام اعضای آن را اصلاحطلبان تشکیل میدادند.
رحمتالله حافظی نه بین اصلاحطلبان جایی داشت، نه دوستان اصولگرایش با او همراه بودند و نه متخصص شهرسازی و مدیریت شهری بود اما به تاثیرگذارترین چهره شورای چهارم شهر تهران تبدیل شد. او در میانه فساد و سیاست در مدیریت شهری، چهره یک نماینده مستقل منتقد را تصویر کرد.
اطلاعات بیلبوردهای تهران که هر روز نقش و نگار تازهای به خود میگیرند شاید موضوع سادهای به نظر برسد، اما برای شهرداری اینطور نیست. مدیران شهرداری چهار سال به پرسشهای مکرر شورا درباره بیلبوردها پاسخ نداند و در نهایت با محرمانه اعلامکردن این اطلاعات در نظارت را مهر و موم کردند.
به هر ائتلافی برای انتخابات شورای شهر پیش رو که برنامه روشن و قانعکنندهای برای مبارزه با فساد نداشته باشد، باید به دیدۀ تردید نگریست. امروز، فساد چون گردابی است که بازیگران را یا به درون خود میکشد و خودی و آلوده میکند یا آنها را به بیرون پرتاب میکند و بیاثر میسازد.