نویسنده: تئودور آدورنو | تجربه مواجهه با كتاب به مثابه شيئي كه ظاهرش در انطباق با نيازهاي خوانندگان تغيير مييابد و ديگر واجد آن «سادگي فروتنانه»اي نيست كه «آدورنو» آن را در تقابل با زرقوبرق بازاري بخش اعظم كتابها ميداند، امري است كه گويي امروزه حتي بيش از زمانه خود او در كار تداوم و تحكيم خويش است. تقديس بيمارگونه اشعار كلاسيك در هيات كتابهايي با قطعهاي عجيبوغريب، طرح جلدهاي گلوبلبلي و حاشيهنويسيهاي طلاكوب، قلعوقمع كردن همين اشعار در قالب كتابدستيهايي كه صرفا به درد كادوي شب «والنتاين» ميخورند، نمونهاي از پيامدهاي رويه كالاييشدن همه چيز در عصر ما است كه، در نمونه خاص كتاب، سعي در از ميانبردن و رفع آن سويه حقيقي و كلياي دارند كه كتابهاي راستين حامل آنند. براي آدورنو، كتاب نه شيئي در ميان ديگر اشيا بلكه تجسد مطلق ايده هگلي است. قطعات زير برگرفته از مقاله «تاملات كتابي» است كه در مجموعه يادداشتهاي آدورنو در باب ادبيات آمده است.
«کارگران چگونه فکر مىکنند؟ این پرسش به پرسش اساسىترِ دیگرى راه مىدهد که بهواقع بنا بودهاست مسئله اصلى فلسفه باشد: «زندگى خوب» چه زندگىاى است و چگونه تحقق مىیابد؟» امید مهرگان در این نوشته به این موضوع از دریچه تناقضها و تنشهای کار فکری و کار یدی با یکدیگر می پردازد. اینکه آیا این دوگانه بازتاب و تشدیدکننده همان تقسیم کار و تعیین هویت اجتماعی نیست؟ این که کار فکری و کار یدی در تفکیک از یکدیگر در واقع همان تثبیت نقشها و کارکردها و به همین واسطه عدم رهایی سوژههای انسانی است.
به گواه بسیاری از دستاندرکاران فرهنگ و هنر وضعیت در این عرصه بهتر از پیش شده است. آنها برای اثبات مدعایشان از رشد مخاطب و تولید هنری در یکی دوسال اخیر شاهد می آورند. از این حیث به نظر نویسندهی این مطلب تابستان گذشته نمونهی کمیابی است. اما چه چیز باعث این رشد مخاطب و گردش پول و سرمایه در هنر شده است؟ تلویزیون، تبلیغات و تمناهای سیاسی واجتماعی مخاطبان چه تأثیری در این فرایند جذب مخاطب داشته است و این مخاطبان چه کسانی هستند؟
نویسنده: ارونداتی روی - آنچه در نوشتهی زیرمیآید شاید از دید برخی بهنوعی نقدی بیرحمانه باشد. از سوی دیگر، بنا بهسنت حرمت نهادن به دشمنان خود، میتوان آن را به چشم تصدیق بصیرت، ظرافت، و عزم راسخ کسانی خواند که زندگی خود را وقف امن نگهداشتن جهان برای سرمایهداری کردهاند.
لوراکس، انیمیشنی یک ساعت و نیمه با موضوعی کاملاً محیط زیستی است که مخالفت ضمنی با سرمایهداری نیز در آن به خوبی مشخص و به تصویر کشیده شده است، اما اگرچه داستان لوراکس در نگاه اول، مستقیم و بدون هیچ گونه پیچیدگی، از نابودی منابع طبیعی و آسیب محیط زیست سخن میگوید، اما در لایه های زیرین داستان، جنبه های دیگری از نظام سرمایهداری نیز به تصویر کشیده می شود.