تقلب گسترده در بازار مواد غذایی، موج بیاعتمادی مشتریان ایرانی را به دنبال داشته است. اما این تقلبها به موارد جزیی و کماهمیت خلاصه نمیشود و حالا در غیاب نظارتهای کارآمد، گاهی اخبار هولناکی از پدیده تقلب در بازار مواد غذایی شنیده میشود. در این شرایط سودجویان با هدف به دست آوردن بالاترین سود ممکن از تجارت کثیف خود دست به تقلبهایی میزنند که این روزها نگرانیهای جدی برای سلامتی مردم را به دنبال داشته است.
مرزها را بدون هیچ محدودیتی پشت سر میگذارد و آسمان استانهای غربی و جنوبغربی کشور را تیره و تار میکند. گاهی حتی چندین مرز را طی میکند و با گذر از بیابانهای بسیاری که بر سر راه دارد، به استانهای غربی و جنوبغربی کشور میرسد و زندگیشان را زیر سایه میبرد.
زمانی از آن با عنوان میهمان ناخوانده یاد میشد. میهمانی که زندگی میزبانش را مختل کرده و سلامتیاش را تهدید میکند. به این میهمان قدیمی، دیگر نه میتوان میهمان گفت و نه ناخوانده، چرا که روزهای بسیاری را به استانهای مختلف کشور، همچون خوزستان، ایلام، کرمانشاه، لرستان و... سر میزند و چند سالی میشود که با زندگی ساکنان غربی و جنوب غربی کشور گره خورده است.
مصاحبهگر: جاناتان کات | سوزان سانتاگ نویسنده، نظریهپرداز، فیلمساز و کنشگر سیاسی آمریکایی است که در مورد موضوعانی مثل عکاسی، رسانه و فرهنگ، بیماری و ایدز، حقوق بشر، کمونیسم و ایده چپ به تفصیل نوشته است. او در سال ۲۰۰۴ از سرطان خون درگذشت. در مصاحبه پیشرو او از درگیری و تجربه با بیماری و فکر کردن به آنها میگوید.
۲۲ شهريور ۱۳۸۹، فريبرز پناهي، مجري طرح بنزين پتروشيميايي، درباره درصد بالاي تركيبات آروماتيكي در اين بنزينها گفت: «در اين واحد بنزيني توليد ميشود كه تركيبات آروماتيكي آن تا حدودي بالا است. اما اين بنزين به عنوان بنزين نهايي تحويل جامعه نميشود كه مردم از درصد بالاي تركيبات آروماتيكي آن نگران باشند.»
از سال ١٣٩٠ تا پايان سال ٩٢ تهران تنها ٩ روز هواي پاك داشت اما با حذف بنزين پتروشيمي اين رقم در سال جاري به ١٣ روز افزايش يافته است. تعداد روزهاي ناسالم نيز از ٢١٥ روز در سال ٩٠ درسال جاري به ٩٢ روز كاهش يافته است. اين خلاصهترين وضعيتي است كه ميتوان بر اساس آن هواي تهران را توصيف كرد!
یکی به جای دو چشم، یک چشم در میان پیشانی دارد و بدون بینی نفس میکشد. دیگری صورتش کوچک و جمع شده است، با پیشانی بزرگی به اندازه تمامی سرش. یکی دیگر اعضا و جوارحش، جایی درون بدنش ندارد و بیرون از تن نحیفش آویزان است و آن یکی، همچون جنینی سوخته به دنیا آمده. اینها بخشی از واقعیت تلخ این روزهای نوزادانی است که در فلوجه، بصره، هویجه و سایر شهرهای عراق به دنیا میآیند. نوزادانی که شاید، جنگ را نبینند و آن را لمس نکنند، اما با درد جنگ به دنیا میآیند و پس از چند ساعت زندگی روی کره خاکی، نام قربانی جنگ به خود میگیرند و میمیرند. نوزادانی که اگر قرار باشد، چند سالی هم زندگی کنند با درد و رنج زندگی خواهند کرد، با بیماریهای تنفسی و پوستی. یک تحقیق که توسط یکی از فارغالتحصیلان دانشگاه میشیگان آمریکا انجام شده، نشان میدهد که این کودکان، آلوده به سرب، تیتانیوم و جیوه هستند.
در مخزن را که باز میکنند، صدای سرفه هم بلند میشود، سرفه پشت سرفه. نفسش بالا نمیآید. برایش آب میآورند، روی لبه سکو مینشیند. کمی که میگذرد، اسکناسها را دوباره دستش میگیرد و میرود سراغ مشتری. آن ساعت از روز پمپبنزین شلوغ است، بوی بنزین امانش را بریده، نه فقط بوی تند و تهوعآور بنزین که دود ماشینها. ماشینهایی که یک لحظه خاموش نمیشوند. از ٨ صبح تا ٤ بعد از ظهر که شیفتاش تمام میشود، ماجرا همین است.
مقاله حاضر متن سخنرانی یوسف اباذری است با عنوان: «ملاحظات جامعهشناختی در بیماران سرطانی» که در همایش سرطان و فلسفه در انستیتو سرطان ایران در سال گذشته ایراد شده است.
سرفههای خشک و مکرر خبر از ناراحتی ریه صدها کودک در شهر میدهد. اینجا نگین سبز اصفهان است با کبدهای تعویضی، سرطان و ام اس و سکتههای مغزی و قلبی. مردم در میان گلایههایشان از حضور صنایع آلاینده میگویند و از مسؤولان تقاضای رسیدگی دارند. آنها میخواهند اطمینان پیدا کنند که حضور این صنایع در نزدیکی محل زندگیشان خطرآفرین نیست.
بعضیها میگویند خطرناک است و برای سلامتی مثل سم میماند. بعضی از گزارشها حکایت از ارتباط بین امواج پارازیت با برخی از سرطانها دارد. از سوی دیگر برخی معتقدند که هنوز هیچ برهان علمی ثابت نکرده است که پارازیتهای موجود برای سلامتی مضر است و حتی در برخی از موارد بر بیضرری آن تأکید شده است. اما چیزی که در میان این منازعات به وضوح قابل رویت است نگرانی و عدم اطمینان مردم نسبت به ارسال امواج پارازیتی است. شاید یک دلیلش ترس ذاتی مردم از سرطان و رشد سریع این بیماری در جامعه ایران باشد.