از جمله اماکن شهری که مناسبات قدرت و امتیاز در شهر را به نمایش میکشد فضاهای خرید غذا و همینطور تهیه غذا است. چه کسی غذا را میپزد و چهکسی توان مالی خریدن غذای آماده را دارد؟ غذا در چه شرایطی تهیه میشود و این شرایط بیانگر چه مناسبات اقتصادی، طبقاتی و جنسیتی در جامعه است؟
فضاهای عمومی همواره بر حسب شکل استفاده شهروندان از آنها معانی چندگانه و چندسویه دارند. مثلا یک پارک بازی ممکن است در کنار محل بازی بچهها، محل خواب یک جمع بیخانمان هم باشد. یا یک پاساژ خرید ممکن است در کنار محل خرید محل جمع شدن و گپ و گفت جوانان هم باشد. شکل استفاده شهروندان از فضای عمومی به آن فضا معنی و سو میدهد.
با وجود اینکه خشونت علیه زنان ساکن شهر همواره معضل بوده است، حوزه مطالعات و برنامهریزی شهری تاکنون نتوانسته است به شکلی موثر خشونت را شناسایی کند و با آن مقابله کند. اما چند دهه است که محققان فمینیست برنامهریزی شهری تلاش کردهاند خشونت علیه زنان را به بحثی مرکزی در برنامهریزی شهری تبدیل کنند.
مدتهاست که اجبار و تهدید جنسی نابرابری زنان و مردان در محیط کار را شدت میبخشد و برخی از زنان در جنبش میتو با بازگو کردن تجربیات آزار خود در محیط کار توجهها را به سمت این نابرابری سوق دادند. آلیس کسلر هریس در این یادداشت با نگاهی به کتاب «اخاذی جنسی» مروری کوتاه بر تاریخ آزار جنسی در محیط کار داشته است.
کووید-۱۹ و قرنطینه ناشی از آن زندگی تمام افراد جامعه را تحت تاثیر قرار داده اما در این میان مادر و پدری که باید با استرسِ بیماری، بیکاری، بیپولی و پایان قرارداد اجارۀ خانۀشان مقابله کنند فشار متفاوتی را تحمل میکنند. مادری در شرایط پرفشار کرونا تجربه متفاوتی است و این تجربه بر افراد متفاوت تاثیرات مختلفی میگذارد.
چرا زنان با وجود اینکه هزینه بسیاری در جریان انقلاب و برای پیروزی آن میدهند، بعد از انقلاب سهم کمی دریافت میکنند؟ تاریخ نشان داده است که در انقلابهای مردمی همیشه این خطر وجود دارد که حقوق زنان و رفع تبعیض علیه زنان در مقایسه با اهداف دیگر انقلاب ثانویه تلقی شوند و بحث راجع به آنها به آینده حواله شود.
زنان ورزشکار افغانستان راه سختی طی میکنند تا به زمینهای ورزشی برسند. بسیاری از دختران که استعداد خوبی در یک رشته ورزشی دارند، به خاطر دید منفی جامعه و فشار و مخالفت خانوادههایشان از ورزش حرفهای باز میمانند.
خشونت علیه زنان معلول به ندرت گزارش میشود و هنگامی هم که گزارش میشوند، موانع متعددی اجرای عدالت را تهدید میکند. همچنین به نظر میرسد مسئولان اجرای قانون، ابزار و تجهیزات لازم را برای مقابله با خشونت علیه زنان معلول ندارند. زنان معلول گاهی اوقات از ادامه فرآیندهای رسمی قضایی صرف نظر میکنند، چون این تصور وجود دارد که آنها شکننده هستند، قادر به صحبت با زبان بزرگسالان نیستند یا حتی به خاطر مشکلات بینایی نمیتوانند مجرم را شناسایی کنند. در واقع با آنها مانند کودکان برخورد میشود.
آیا جنسیت یک شهردار در شیوه رهبری و سیاستهای او تاثیر دارد؟ آیا زنان شهردار مانند مردان تصمیمگیری میکنند و با همکاران خود رفتار میکنند؟