پروژه ساخت سد گتوند از اردیبهشت ۱۳۷۶ و با عملیات انحراف آب کارون توسط گروه سپاسد –وابسته به قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا- و با مشورت شرکت مهندسی مشاور مهاب قدس –زیر مجموعه آستان قدس رضوی- وارد فاز اجرایی شد و در ابتدای سال ۱۳۸۵ عملیات خاکریزی هسته رسی بدنه آن آغاز شد، اما همزمان با پیشرفت فیزیکی سد، نگرانیها از عوارض و عواقب آن نیز افزایش یافت.
ایمان پاکنهاد در گزارش زیر زندگی سیستانیها را بعد از خشک شدن دریاچهی هامون توصیف میکند؛ از گرسنگی گرفته تا مهاجرت به استانهای دیگر. از اینکه چگونه حیات مردم این منطقه به حیات دریاچه هامون گره خورده و خشکی آن چه پیامدهای فاجعهباری برای آنها داشته است. دریاچه هامون که در طول تاریخ زندگیبخش بومیان سیستان و بلوچستان بوده، در اثر کم شدن آب ورودی به آن و همینطور کاهش بارندگیها، بهتدریج خشک شده است. این گزارش از روستاهای خالی از سکنه و یا در حال تخلیه که رنگ مرگ به خود گرفتهاند، به خوبی عمق این فاجعه زیستمحیطی با ریشههای گوناگون را نشان میدهد.
مرزها را بدون هیچ محدودیتی پشت سر میگذارد و آسمان استانهای غربی و جنوبغربی کشور را تیره و تار میکند. گاهی حتی چندین مرز را طی میکند و با گذر از بیابانهای بسیاری که بر سر راه دارد، به استانهای غربی و جنوبغربی کشور میرسد و زندگیشان را زیر سایه میبرد.
زمانی از آن با عنوان میهمان ناخوانده یاد میشد. میهمانی که زندگی میزبانش را مختل کرده و سلامتیاش را تهدید میکند. به این میهمان قدیمی، دیگر نه میتوان میهمان گفت و نه ناخوانده، چرا که روزهای بسیاری را به استانهای مختلف کشور، همچون خوزستان، ایلام، کرمانشاه، لرستان و... سر میزند و چند سالی میشود که با زندگی ساکنان غربی و جنوب غربی کشور گره خورده است.