چند هفته بعد از حادثه کشتهشدن نزدیک به ۵۰ تن در حادثه تصادف دو قطار در ایران، مدیر عامل شرکت راهآهن از «نیاز بسیار جدی» ناوگان حمل و نقل ریلی به نوسازی سخن میگوید. در این شرایط باز هم حمل و نقل ریلی از عطش دولت به خرید هواپیما عقب مانده است.
مینیبوسها در حمل و نقل عمومی به ویژه برای کارگران حاشیهنشین شهرهای بزرگ نقش مهمی را بر عهده دارند. اما عدم پایبندی به تعهداتی که دولت و شهرداریها نسبت به نوسازی این وسیله حمل و نقل عمومی داشتهاند، نقش آنها را کاهش داده و در حال حذف آنها است.
حمل و نقل عمومی و امکان تردد بدون استفاده از خودروی شخصی از مهمترین ویژگیهای یک شهر پایدار هستند. به اندازه امکانات شهری باید بسترسازی اجتماعی نیز در این زمینه انجام شود، پویشهایی مثل سهشنبههای بدون خودرو به این جنبه خلق شهر پایدار کمک میکنند.
در تهران و دیگر کلانشهرهای ایران، برای حل مشکل ترافیک، هر سال بزرگراههای قدرتر و بلندتر احداث میشود. اما مسئله اینجاست که اتوبان، فی نفسه، نه تنها راهگشا نیست بلکه مشکلآفرین است.
پیش و پس از برجام، یکی از گمانهزنیهای متداول درباره تاثیر برجام بر اقتصاد ایران رونق «صنعت توریسم» بود؛ دولت به این اعتبار از خرید بزرگ هواپیما و نوسازی ناوگان هوایی خبر داد و رسانهها آن را زمینهچینی برای ورود توریستها دانستند؛ اما صنعت توریسم در کشوری با این حجم از حوادث جادهای، کمبود ناوگان ریلی و عدم توسعه فرودگاهها چگونه برای چنین رونقی آماده شده است؟
قسمتی از قوانین هر کشور، درباره خدماتی است که دولت موظف به ارائه آنها، به صورت عمومی و رایگان است. در قانون اساسی ایران، خدماتی چون آموزش، بهداشت و مسکن از جمله همین خدمات عمومی و رایگان است.اما در سالیان اخیر به واسطه خصوصیسازی، این خدمات عمومی رایگان از بین رفته و بدل به خدماتی خصوصی و پولی شدهاند. در یادداشت پیش رو این موضوع بررسی شده است.
بیش از یکسوم جمعیت تهران با پای پیاده یا با استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی در شهر حرکت میکنند. خیابانهای تهران از اتوموبیل اشباع شدهاند و هوای آلوده و ترافیک از تبعات سیاحت خودروها است. با وجود همه این معضلات آشکار، شهرداری به جای اتخاذ سیاستهایی در جهت توسعه حمل و نقل عمومی و کاهش تردد خودروها به ساختن اتوبانهای طبقاتی و تونل برای تسهیل عبور و مرور اتوموبیلها اقدام میکند. ساخت پلهای عابر پیاده نیز در راستای سیاستهای مشابه است؛ دور کردن پیادهها از سطح خیابان و فرستادنشان به زیر زمین و هوا. در این نوشته مجید ابراهیمپور، سیاست شهری حاکم بر تهران و ذینفعان اینگونه سیاستها را بررسی میکند و از لزوم «پیادهمدار» شدن تهران مینویسد.