اورول در مقاله زیر (Why I Write) زندگینامه ادبی کوتاهی از خود ارایه میدهد و به حلاجی سبک ادبی و موضوعات مورد علاقه خود میپردازد. عمده مطالب مطرح شده در این مقاله به احتمال برای خواننده جالب خواهد بود، ولی شاید مهمترین قسمت مقاله چندین جمله است که اورول در آنها به وضوح مواضع سیاسی خود را بیان میکند: "جنگ اسپانیا و اتفاقات دیگر در ۳۷-۱۹۳۶ کفه ترازو را تکان داد و بعد از آن میدانستم کجا ایستادهام. هر خط کار جدی که از ۱۹۳۶ نوشتهام، مستقیم یا غیرمستقیم، در مخالفت با تمامیتخواهی و در حمایت از سوسیالیسم دموکراتیک، آنگونه که من میشناسمش، نوشته شده است." البته این صراحت بیان دلیلی بر عدم تحریف این چند جمله در جریان جنگ سرد نشد. نظام سرمایهداری، در رقابت خود با نظام کمونیستی، بارها از نسخه کوتاه شده این جملات (اشاره به سوسیالیسم دموکراتیک همیشه حذف میشد) برای افزودن اعتبار به ایدئولوژی مورد پسند خود استفاده کرد. شاید همانطور که اورول خود در مقالهای دیگر بیان میکند "مهمترین هدف تبلیغات اثرگذاری بر افکار معاصر است ولی آنها که به بازنویسی تاریخ مشغولند احتمالا در گوشههای فکرشان به چپاندن حقایق در گذشته هم اعتقاد دارند."
نویسنده: جورج اورول | پاریس در اواخر دهه ۱۹۲۰ به دلیل ارزانی نسبی و سبک زندگی غیر متعارف تبدیل به مقصدی برای نویسندگان جوان شده بود. جورج اورول در بهار ۱۹۲۸ به پاریس نقل مکان کرد و در پناه حمایت اجتماعی و مادی یکی از بستگانش به نوشتن چندین رمان پرداخت که کتاب روزهای برمه (Burmese Days) تنها اثر باقیمانده از آن زمان است. اورول در مارس ۱۹۲۹ به دلیل بیماری شدید روانه بیمارستان شد، و بعدها خاطرات خود از دوران اقامت در بیمارستانی در پاریس را در قالب مقاله زیر (How the Poor Die) منتشر کرد. وی در دسامبر ۱۹۲۹ به لندن بازگشت.