افراد بسیاری فعالانه جزو «منکران تغییر اقلیم» هستند. کسانی که کارشان پاشیدن بذر سردرگمی است تا اصلاحات نظارتی و سایر اقدامات دولتی را به تعویق بیندازند. در اینجا به شش تصور نادرست همیشگی در مورد تغییرات آب و هوا و توضیحی مختصر برای نادرست بودن هرکدام میپردازیم.
آخرین کتاب هاروی با عنوان «مارکس، سرمایه، و جنون خرد اقتصادی» راهنمای هر سه مجلد «سرمایه» است. او در این کتاب سراغ عقلانیتستیزی بنیادین نظام سرمایهداری میرود. آنچه در ادامه میآید مصاحبه مجله ژاکوبن با او درباره این کتاب، نیروهای خلاقه و مخرب سرمایه، تغییر اقلیمی و اهمیت کتاب «سرمایه» است.
در میان این همه اخبار نگران کنننده از دگرگونی آبوهوا و خطرات ناشی از آن، شاید این نکته برای بسیاری مغفول مانده باشد که چه تفاوت و ارتباطی بین «گرمایش جهانی» و «تغییرات اقلیمی» وجود دارد.
در این نوشتار ابتدا تعریفی کلی از اکوسوسیالیسم ارائه شده و در فایل پیادیاف انتهای مطلب به صورت مشروح به جنبههای مختلف این تفکر و تاثیر سرمایهداری بر بحرانهای محیط زیست پرداخته شده است.
نائومی کلاین در کتاب خود با عنوان «آخرین فرصت تغییر: سرمایهداری در تقابل با شرایط اقلیمی» درباره نبردی حیاتی برای سرنوشت زمین مینویسد که در آن یا ما مهار سیاره زمین را از سرمایهدارانی که آن را ویران کردهاند پس میگیریم، یا شاهد از بینرفتن آنیم.
١٢ استان از ٣١ استان ایران تا ٥٠ سال آینده تمام سفرههای زیرزمینی آبشان را از دست میدهند. این گزارش تکاندهنده روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز است. با خشکشدن کامل تقریبا نیمی از استانهای ایران جمعیت زیادی مجبور به مهاجرت هستند. جمعیتی که عیسی کلانتری، وزیر پیشین کشاورزی قبلا آن را ٥٠میلیون نفر تخمین زده است.
معاهده اقلیمی پاریس، صرفا گردهمایی از رهبران سیاسی دنیا و بر مبنای سود و زیان اقتصادی نبود. سوختهای فسیلی ممکن است ارزان و در دسترس باشند اما زمانی که بفهمیم با ادامه استخراج و مصرف سوختهای فسیلی، دیگر نه از تاک نشان خواهد ماند و نه از تاکنشان، چارهای جز اعتماد به علم و محاسبات علمی باقی نمیماند.
سرمایهداری از سویی در حال ویران کردن زمین است، و از سوی دیگر کاری کرده باور کنیم که مسئولیت این نابودی به عهده ماست و باید به طور فردی به مبارزه با تغییرات اقلیمی برویم. اما آزادی عمل ابرشرکتها در آلایندگی - و ترویج راهحلهای بیپایه در سبک زندگی - تصادفی نیست بلکه نتیجه جنگی است ایدئولوژیک که در ٤٠ سال گذشته برضد امکان کنش جمعی در جریان بوده؛ جنگی با موفقیتی ویرانگر، اما نه غیرقابل بازگشت.