به گواه بسیاری از دستاندرکاران فرهنگ و هنر وضعیت در این عرصه بهتر از پیش شده است. آنها برای اثبات مدعایشان از رشد مخاطب و تولید هنری در یکی دوسال اخیر شاهد می آورند. از این حیث به نظر نویسندهی این مطلب تابستان گذشته نمونهی کمیابی است. اما چه چیز باعث این رشد مخاطب و گردش پول و سرمایه در هنر شده است؟ تلویزیون، تبلیغات و تمناهای سیاسی واجتماعی مخاطبان چه تأثیری در این فرایند جذب مخاطب داشته است و این مخاطبان چه کسانی هستند؟
متن پیشرو به بهانهی اجرای این روزهای «بر پهنهی دریا» به کارگردانی «پارسا پیروزفر» در مجموعهی ایرانشهر تهران، پرسشهای بنیادینی را دربارهی وضعیت مخاطبان هنر در ایران پیش میکشد، و به خاطر پیشکشیدن این پرسشهاست که به رغم کوتاه بودن مهم است؛ مهم نه به این دلیل که این پرسشها را پاسخ میدهد، یا میتواند آنها را تعمیق ببخشد و پیش ببرد و تا انتهای منطقشان پیشببرد. مهم به این دلیل که سوالهایی طرح میکند که این روزها طرح نمیشوند؛ چرا مخاطبان هنر بیش از هر چیز میخواهند بخندند؟ حتی وقتی چیزی که بشود بدان خندید در اثر وجود ندارد.