سخنان اخیر رئیس کل سازمان خصوصی در یک برنامه تلویزیونی و واکنشهای فعالان بخش تولید و اقتصاددانان بهاین اظهارات، تیتر شکست خصوصیسازی را پس از دو دهه از آغاز اجرای این سیاست به صفحه اول رسانهها آورد. پوری حسینی، رئیس کل سازمان خصوصی دراین برنامه از نقش بازدارنده مدیران دولتی در روند خصوصیسازی سخن گفته است: «برخی اوقات این مخالفتها از حد فراتر میرود و تلاش میکنند سازمان خصوصیسازی موفق نشود. برخی از اعضای قوه مقننه هم در برخی موارد نهتنها از خصوصیسازی دفاع نمیکنند بلکه دربرابر آن مقاومت میکنند.»
در این سخنان مشکلات خصوصیسازی به مقاومت برخی مدیران دولتی برابر واگذاریها محدود شده است و حرفی از فساد و نفوذ دلالان در روند واگذاری صنایع به میان نیامده است. دراین گزارش تجربه یک کارگر متخصص از خصوصیسازی یک کارخانه مهم نساجی در جنوب تهران تشریح میشود و سپس دکتر ابراهیم رزاقی تجربهخصوصیسازی در ایران را تحلیل میکند.
تالار کوچک معروفترین مارکهای جهان، جایی در قلب تهران ساخته شده است. کیلومترها دورتر از سالنهای مشهور مُد، جایی که خواب آن را هم طراحان لباس ندیدهاند. تا امروز پای هیچ عکاس و نویسنده مجله مُدی به این بازار باز نشده است. در راهروهای باریک اینجا هیچ مدل لاغری با پاهای بلند و کشیدهاش راه نرفته و هیچ تماشاچی مسخ شدهای با دهان باز برای عبور مُدل محبوبش کف نزده است. کاسبان این بازار نه با تحریم و گرانی ارز خم به ابرو آوردند، نه حالا با توافق و روزنههای تازه تجارت در دلشان قند آب میشود. اینجا بوتیک هیچپوشهاست.
تاریخچه آمازون، بخش اول: شاید الان مضحک به نظر برسد اما آمازون در ابتدا یک کتابفروشی بود. در سال ۱۹۹۴ بیزوس (مالک آمازون) به امید بنیانگذاری شرکتی که بتواند از رشد اینترنت تجاری نهایت استفاده را بکند راهی سیاتل شد. دلیل راهاندازی کتابفروشی آنلاین برای او عشق به کتاب نبود بلکه آنطور که «شل کافان» قائم مقام سابق بیزوس میگوید «تنها دلیل این انتخاب ویژگیهای کتاب به عنوان یک کالا بود.» کتابها برای انتقال آسان بوده و سخت آسیب میدیدند و همچنین انبار توزیع بزرگی هم در ایالت اراگان قرار داشت. نکته تعیینکننده این بود که همیشه آنقدر کتاب در حال چاپ و چاپ شده زیاد است که هیچگاه امکان ندارد بتوان حتی نسبت کوچکی از این تعداد را نیز در فروشگاههای فیزیکی فروخت.
شرق: گیروگرفتاری بخش مسکن در این کشور کجاست که گشودن گرههای آن نه در دست دولت بهتنهایی است و نه در دستان بازار و مردم؟ بازاری که اکنون در رکود بهسر میبرد و بسیاری از کارشناسان معتقدند برای خروج آن از این وضعیت باید بخشهای دیگر را از رکود خارج کرد تا مسکن نیز لنگانلنگان به این جرگه بپیوندد. کمال اطهاری، اقتصاددانی که سالهاست بر این حوزه تمرکز کرده و بهخوبی پستیهاوبلندیهای آن را میشناسد، در این رابطه میگوید: «این یک قاعده اقتصادی است که بخش مسکن دیر وارد رکود میشود، اما اگر وارد این رکود شد بهزودی نیز از آن خارج نمیشود. در متون اقتصادی نیز مسکن بهعنوان ضربهگیر نامیده میشود و نه لوکوموتیو اقتصاد. واژه لوکوموتیو ابداع اقتصاددانان توجیه کننده بورژوازی مستغلات (landed Property Bourgeoisie) در ایران است.» این اقتصاددان معتقد است: «... با بازار اجتماعیشده میتوانیم به مشکلاتی که در شرایط حاضر در کشور وجود دارد، فائق شویم. مشکل مسکن را نه دولت بهتنهایی میتواند حل کند و نه مردم و نه بازار بهتنهایی. تمامی این مشکلات با نهادسازی حل خواهد شد. نهادسازی یعنی اجتماعیشدن فعالیتهای اقتصادی، فرهنگی و... . شنیدن این پیام از سوی مسوولان بخش دولتی و اپوزیسیون بسیار ضروری است که باید از بازارسپاری و دولتسپاری جامعه پرهیز کرد.» این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
یکی از تازههای کتاب در بازار، به مسئلهای پرداختهاست که شاید همه ما به شکلی با آن درگیر هستیم. چه چیزهایی را میتوانیم و یا نمیتوانیم با پول بخریم؟ مایکل سندل در کتاب «آنچه با پول نمیتوان خرید: مرزهای اخلاقی بازار» به همین مسئله پرداخته است. در نوشته زیر مباحث این کتاب و فهرست این کتاب معرفی شدهاست.