گلولهای که مدتهاست میدانیم در راه بوده و میدانستیم که روزی به جمجمهمان خواهد رسید. ترسناک است که دیگر حتی نمیتوانیم بدانیم با چه وضعیتی روبرو خواهیم شد که برای مقابله با آن برنامهریزی کنیم.
اگر ناسیونالیسم را برساختی اجتماعی و مهمترین کارکرد آن را ایجاد هویت ملی و وفاداری به آن از طریق ملتسازی بدانیم، تاریخنگاری مهمترین ابزاری است که برای ساختن این سازه اجتماعی نقشآفرینی میکند.
ناسيوناليسم مدنی در نهادهای ليبرالی تجسم میيابد كه شهروندان بر پايه قوانين عقلانی مشترك، فارغ از قوميت يا مذهب خود، به آنها ملتزمند.
آبراهاميان با انتقاد از تصور متعارف درباره استبداد شرقي كه هم به بهترين شكل و هم به متعارفترين شكل در كارهاي همايون كاتوزيان تجلي پيدا ميكند، مشخصا در سلطنت قاجارها نشان ميدهد كه شاهان قاجار مستبداني بدون ابزار استبداد بودند و برخلاف آن تصور رايج توانايي اعمال استبداد در پهنهاي كه امروز ايران خوانده ميشود را نداشتند.
رضا مختاریاصفهانی، پژوهشگر تاریخ معاصر در مقدمه کتاب «ایرانیان از نگاه آمریکاییان» نوشته است: «آمریکا اگر چه جزیی از دنیای غرب بهشمار میآمد اما برای ایرانیان نشانهای از دنیای جدید و متفاوت از قدرتهای استعماری اروپا بود.»
باید یک تصمیم نهایی گرفته شود. اگر این را بپذیریم که دشمن خارجی بحران و تورم ایجاد میکند، ناگزیر از توجه به نیروی کار و مردم و اصلاح جامعه خواهیم بود. ما برای این التماس نمیکنیم، دولتها برای بقای خودشان باید این کار را بکنند. باید جلوی فساد و اختلاس گرفته شود، رانت محدود شود و از بین برود. اقتصاددانهای دولت باید راهکارها را ارائه دهند، و اگر نمیتوانند، به اقتصاددانهای مردمی روی آورند.