خصوصیسازی خوب است یا بد؟ آنچه در ایران در دهههای اخیر اتفاق افتاده، واقعا خصوصیسازی است یا نه؟ آیا خصوصیسازی خوب یا بد واقعیت دارد یا بهانهای ساخته و پرداخته طرفداران سرمایهداری است تا شکست تجربههای خصوصیسازی را لاپوشانی کنند؟ پاسخ هرکدام از این پرسشها میتواند به بحثهای مفصلی کشیده شود که سر از علوم سیاسی و جامعهشناسی و فلسفه درمیآورند؛ اما موضوع این گزارش پاسخ به هیچکدام از این پرسشها نیست. این گزارش تلاش میکند به این پرسش پاسخ دهد که شرکتهای خصوصیسازیشده در ایران پس از واگذاری چه سرنوشتی پیدا کردهاند؟ بههمیندلیل برای شروع، صد شرکت اولی که به طور کامل یا تدریجی در سالهای ۱۳۸۰تا ۱۳۸۳از سوی سازمان خصوصیسازی واگذار شدهاند، در این گزارش بررسی شدهاند.
پنجشنبه گذشته سمینار «خصوصیسازی در ایران» با حضور پرویز صداقت، فریبرز رئیسدانا و محمد مالجو در مؤسسه مطالعات سیاسی- اقتصادی پرسش برگزار شد. استقبال گسترده مخاطبان از این نشست نشاندهنده اهمیت بیش از پیش بررسی نظری- تاریخی و موردی فرایند خصوصیسازی در ایران معاصر است، بهخصوص با درنظرگرفتن وضعیت کنونی صنایع و واحدهای تولیدی. در این نشست هر یک از سخنرانان به جنبهای از این فرایند طی دهههای گذشته پرداختند. ابتدا پرویز صداقت تاریخچهای از خصوصیسازی و برندگان و بازندگان آن ارائه کرد، با تمرکز بر دو نمونه شرکت ملی مخابرات و شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه. سپس فریبرز رئیسدانا در بحث نظری- تاریخی خود خصوصیسازی در ایران و جهان را بررسی کرد و در مقابل آن به سه بدیل دولتیکردن، ملیکردن و اجتماعیکردن پرداخت. در نهایت محمد مالجو از سازوکار خصوصیسازی طی سه دهه گذشته، روشهای متنوع آن و راهکارهای پیشروی جنبشهای اجتماعی سخن گفت. آنچه در ادامه میآید خلاصهای از بحثهای ارائهشده در این نشست است، با این توضیح که سخنرانی مالجو با ارجاع به نمودارهای متعدد و روشنگری انجام شد که در اینجا حذف و خلاصه شده است.
باید یک تصمیم نهایی گرفته شود. اگر این را بپذیریم که دشمن خارجی بحران و تورم ایجاد میکند، ناگزیر از توجه به نیروی کار و مردم و اصلاح جامعه خواهیم بود. ما برای این التماس نمیکنیم، دولتها برای بقای خودشان باید این کار را بکنند. باید جلوی فساد و اختلاس گرفته شود، رانت محدود شود و از بین برود. اقتصاددانهای دولت باید راهکارها را ارائه دهند، و اگر نمیتوانند، به اقتصاددانهای مردمی روی آورند.
حسین راغفر و احسان سلطانی در ماههای گذشته گزارشهایی در مورد اقتصاد ایران و جایگاه مردم ایران در آن در کانال تلگرامی خود منتشر کردهاند. در سومین گزارش آنها به سراغ انرژی در ایران رفتهاند و در مورد ۱۲ تصور رایج در مورد مصرف انرژی در ایران و نسبت مردم و دولت با آنها توضیح دادهاند.
بررسی جایگاه زنان در حوزه اقتصاد نشان میدهد تعصب وحشتناکی علیه زنان در این حوزه حکمفرما است. زنان تنها ۲۰درصد از جمعیت اقتصادانان برجسته اروپا را به خود اختصاص دادهاند و در آمریکا، تنها ۱۵درصد از زنان موفق به کسب کرسی استادی شدهاند. آمار زنان در حوزه اقتصاد صرفا به لحاظ عددی پایین نیست بلکه پدیدهی سقف شیشهای در مورد آنها بسی ضخمیتر و شدیدتر اعمال میشود.
یک سال و نیم از روزی که ۲۱ ملوان ایرانی اسیر دزدان دریایی سومالی شدند گذشته و حالا فقط ۸ نفر آنها زندهاند، پای یکیشان گلوله خورده و ریههای دیگری هم عفونت کرده است. این گزارش روایتی است از آنچه در این سالها بر ملوانان و خانوادههایشان رفته، این بار از زبان خودشان.
تری ایگلتون در کتاب جدید خود که عنوانِ کوتاه و جاهطلبانهٔ «فرهنگ» را برایش انتخاب کرده است، از تحولاتِ این مفهوم وسیع و چند لایه در سالهای اخیر نوشته است. او میگوید فرهنگ برای زندهماندن در عصری که سرمایهداری همهجا را فتح کرده است، به امر روزمره روی آورد، اما آنقدر جلو رفت که نفرت از نخبهگرایی را به نوعی نخبهگرایی جدید تبدیل کرد.