کتاب «زنان سیبیلو و مردان بیریش» نوشته افسانه نجمآبادی از بسیاری جهات بنیانهای مطالعات تاریخی شکلگیری مدرنیته ایرانی و جنسیت دگرگون کرده است. در این مقاله عادل مشایخی این اثر را از حیث یکپارچهسازی تحلیل و فقدان نگاه طبقاتی نقد میکند.
آیا ممکن است مردان ایرانیای که با اروپاییها در ارتباط بودند، همجنسخواهی مردان را پنهان و انکار کرده باشند؟ آیا این امر سهمی در هنجارسازیِ دگرجنسخواهی تمایلات مردان در ایران دوران قاجار داشته است؟
چرا مصاحبههای موجود در نشریات و کتابهای مختلف را نمیتوان موادی کافی برای نگارش تاریخ شفاهی به حساب آورد؟ در این مصاحبه افسانه نجمآبادی از تاریخنگاری، تاریخ شفاهی و آرشیو میگوید.
برخلاف تاریخنگاری از بالا که سلطهای طولانی در تاریخنگاری جهان داشته، تاريخنگاري از پایین معطوف است به تاریخ حاشیهها، گروهها و طبقات پایین جامعه، تاریخ جنبشهای اجتماعی این گروهها، اقشار و طبقات و نقششان در فرآیند تکوین جامعه، تاریخ فعالیتهای اجتماعی-سیاسی مردم. افسانه نجمآبادی از تاریخنگاران بنام این حوزه است که یکی از نخستین آثار مهم در حوزه تاریخنگاری جنسیت را در ایران نوشته است: «زنان سیبیلو و مردان بیریش: نگرانیهای جنسیتی در مدرنیته ایرانی».
زنان سیبیلو و مردان بیریش | افسانه نجمآبادی