در مقاله «تفاوتهای پنهان بیخانمانی زنان و مردان» گفتیم بیخانمانی سویه جنسیتی دارد و گاهی بیخانمانی زنان با مردان علل و پیامدهای متفاوتی دارد. در این مقاله به هویت برآمده از تجربه خشونت خانگی و بیخانمانی توجه داریم. این هویت در سرنوشت زن و امکان بازگشت او به جامعه کلیدی است.
در حاشیه برخی بزرگراههای تهران، بیخانمانها برای فرار از سرما و مامورانی که قصد دستگیری آنها را دارند، به کانالهای آب پناه میبرند، کانالهایی که پر از موش و سوسک است و بوی تعفن میدهند. آنها این کانالها را به گرمخانههایی که «در آنها راحت نیستند» ترجیح میدهند.
جیسون میگوید تبلیغ کوکاکولا روی بیلبورد در شهر، یک اعلامیه سیاسی است و من میگویم دستفروشی در شهر هم یک بیانیه سیاسی است و دلیل تلاش برای جمعآوری کودکان کار و دستفروشان اینجا مشخص میشود. چه چیزی بیشتر از بیخانمانی میتواند ناکارآمدی سیاستها را به چهره شهر بپاشد؟
در غالب رویکردهای موجود، بیخانمانی، یک مسأله فردی است و نه اجتماعی و به جای آنکه ساختارهای اجتماعی مورد پاسخگویی قرار گیرند، این افراد بیخانمانند که مورد بازخواست، اتهام، دستگیری، جریمه و تنبیه قرار گرفتهاند.