داعش در رسانههای جریان اصلی، چکیده تمام بدیهاست؛ هیولایی که، فارغ از خاستگاهها و نقشی که در راستای سیاستهای جنگطلبانه کشورهای غربی بازی میکند، بهعنوان قطب مخالف «غرب» معرفی میشود. در این دوگانهی خیالی چیزی که غریب مینماید، فرار خودخواسته زنان مسلمانی است که ظاهرا طعم آزادی را در جوامع اروپایی چشیدهاند؛ کسانی که، با سختی فراوان، خود را به ظاهرا وحشتناکترین مکان برای زنان در جهان میرسانند تا در صفوف داعش مبارزه کنند. نویسنده متن ضمن به چالش کشیدن نگاه کلیشهای حاکم در جوامع غربی به زن مسلمان، به نقاط ضعف فمینیسم اسلامیای اشاره میکند که به دلیل ناتوانی در ارائه آلترناتیوی سیاسی در مقابله با سیاستهای استعمارگرایانه کشورهای غربی، از جذب این زنان مسلمان ناکام میماند. یادداشت پیش رو با تمرکز بر فرار زنان مسلمان از «بهشت» به «جهنم»، نمونه درخشانی است از اهمیتِ توجه به پیچیدگی وضعیت واقعی، نقش فهم انسانها از وضعیت خود و تاثیر آن در تصمیماتی که برای زندگیشان میگیرند.
آصف بیات در مصاحبه با احمد العوفی از کتاب جدیدش «انقلاب بدون انقلابیون»، استراتژیهای بازیگران اجتماعی، انتقادها نسبت به انگارههای «پیشروی آرام» و «ناجنبش»، آینده اسلام سیاسی، امکان انقلاب و.. سخن میگوید.
چند ماه پیش پاریس را وحشت فرا گرفت. علاوه بر خود فاجعه، آنچه ترس را چند برابر میکرد، حمله داعش از داخل فرانسه بود، نه آنسوی مرزها، در سرزمینی کماهمیت؛ این بار داعش در چند قدمی بود. اکنون فرانسه رویکرد هر چه بیشتر امنیتی شدن را پی گرفته است. حتی زمزمههای وجود دارد مبنی بر اینکه وضعیت اضطراری استثنایی و موقت، وضعیتی دائمی شود. همه اینها یعنی فشار بیشتر به کسانی که میتوانند دشمن محسوب شوند؛ مسلمانان فرانسوی و عربتباران فرانسوی. اما زندگی برای یک فرانسوی عربتبار در شهر پاریس چگونه است؟ چه مناسبات سیاسی و اقتصادی بر او حاکم است؟ و چه رابطهای میان این مناسبات و اقبال داعش در فرانسه را میشود ترسیم کرد؟ به منظور درک بهتر بستر وقایع پاریس و موقعیت و تجربه فرانسویان عربتبار مصاحبهای با سارا معزوز ترتیب دادیم. سارا معزوز به مدت سه سال در مرکز کاریابی نوجوانان و جوانان پاریس مطالعه میدانی انجام داده و به درگیریها و مسائل اخلاقی و عاطفی موجود در رابطه بین جوانان، اکثرا از طبقه مهاجر و کارگر، و مشاورانشان پرداخته است. او اکنون در آلمان دوره فوق دکتری خود را میگذراند و مشغول تحقیق در مورد شهروندان دو تابعیتی است.
اعطای جایزه صلح نوبل به ملاله یوسفزی بازتاب گستردهای در رسانهها یافته است؛ برخی از منتقدان اما به انتقاد از روایتی غربی پرداختهاند که حول ملاله شکل گرفته است.
روزگاری تئوریسینهای آمریکایی میگفتند برای مبارزه با بنیادگرایی در افغانستان باید همه کوچهها و خیابانها را پر از سینما و مراکز فرهنگی کرد و آنقدر سرگرمی و رفاه اجتماعی ایجاد کرد که دیگر طالبان جذابیتی نداشته باشد، اما به نظر این ایده حتی درباره اروپای غرق در سرگرمی و امکانات فرهنگی هم جواب نداده است. 12هزار خارجی همراه تروریستهای داعش شدهاند، جدای از روسها و چچنیها که بیشمارند، شورشیانی از آمریکا، بریتانیا، آلمان و دیگر کشورهای اروپایی همراه زنگیهای مست، غیرنظامیان را در سوریه و عراق سر میبرند و در فیلمهایی که در اینترنت منتشر میشود، اینبار، این انگلیسیسلیس با لهجه بریتیش و آمریکایی است که مسوولان امنیتی کشورهای اروپایی و آمریکا را نگران کرده است و سوالی که مدام مطرح میشود: با اینها چه باید کرد؟