بعد از حملات اخیر پاریس بار دیگر بحث نژادپرستی و ملیگرایی در رسانهها بالا گرفت و شهروندان عادی فرانسه نیز از آن متأثر شدند، تا جایی که به پیروزی گسترده جبهه ملی در دور اول انتخابات منطقهای انجامید. اتین بالیبار، فیلسوف فرانسوی قریب به سهدهه پیش کتابی نوشت (بههمراه امانوئل والرشتاین) با عنوان «نژاد، ملت، طبقه» و در آن به این بحث پرداخت. بالیبار، مسئله نژادپرستی و اشکال جدید آن را مضمون عمده فلسفه سیاسی خود قرار داده، بهویژه در نقد خود از سرمایهداری و جامعه لیبرالی.
داعش در رسانههای جریان اصلی، چکیده تمام بدیهاست؛ هیولایی که، فارغ از خاستگاهها و نقشی که در راستای سیاستهای جنگطلبانه کشورهای غربی بازی میکند، بهعنوان قطب مخالف «غرب» معرفی میشود. در این دوگانهی خیالی چیزی که غریب مینماید، فرار خودخواسته زنان مسلمانی است که ظاهرا طعم آزادی را در جوامع اروپایی چشیدهاند؛ کسانی که، با سختی فراوان، خود را به ظاهرا وحشتناکترین مکان برای زنان در جهان میرسانند تا در صفوف داعش مبارزه کنند. نویسنده متن ضمن به چالش کشیدن نگاه کلیشهای حاکم در جوامع غربی به زن مسلمان، به نقاط ضعف فمینیسم اسلامیای اشاره میکند که به دلیل ناتوانی در ارائه آلترناتیوی سیاسی در مقابله با سیاستهای استعمارگرایانه کشورهای غربی، از جذب این زنان مسلمان ناکام میماند. یادداشت پیش رو با تمرکز بر فرار زنان مسلمان از «بهشت» به «جهنم»، نمونه درخشانی است از اهمیتِ توجه به پیچیدگی وضعیت واقعی، نقش فهم انسانها از وضعیت خود و تاثیر آن در تصمیماتی که برای زندگیشان میگیرند.
یوناتان شپیرا یک سال پیش از آن که پدرش جتهای جنگی را در جنگ اکتبر سال 1973 به پرواز در آورد، در یک پایگاه نظامی متولد شد. سی سال پس از آن، و بعد از دوازده سال خلبانی نیروی هوایی، شپیرا ارتش را کنار گذاشت. در سال 2003، او نامهای نوشت و متعهد شد که هرگز بر فراز سرزمینهای اشغالی نوار غزه و کرانه باختری پرواز نکند. شپیرا جزو معدود اسراییلیهاست که اعلام کردهاند از فراخوان فلسطینیها برای بایکوت، عدم سرمایهگذاری و تحریم اسراییل (BDS) حمایت میکنند. او همچنین به علت تلاش برای شکستن حصر غزه از طریق کشتیرانی، مورد حمله ارتش اسراییل قرار گرفته است. به تازگی او با رایان رودریک بیلر، از نشریه «انتفاضه الکترونیک» گفتگویی داشته است. نباید فراموش کرد که راهحلهای صلحطلبانه که از زمان اشغال فلسطین همواره مطرح بودهاند، بهطور همزمان مورد نقد گروهی دیگر بوده که بر تاریخ گفتگوهای صلح و نتایج آن تکیه میکنند.
آیا امپراتوری آمریکا به پایان خود نزدیک میشود؟ آیا دوران جنگافروزی به پایان رسیده؟ آيا جنگهای چنددهه اخیر ناشی از «اشتباهات» دیوانگان در قدرت بوده است؟
طارق علی در این یادداشت با پرداختن به این سوالها استدلال میکند که بحران اقتصادی به تنهایی منجر به پایان امپریالیسم آمریکا نخواهد شد و تنها تهدید سیاسی از پایین میتواند باعث چنین تغییری شود.