کنکور چگونه جمعیت را با برانگیختن کمترین سوءظن اداره و هدایت میکند؟ آیا دستهای پشتپردهای نقشه میکشند که کنکور را سرپا نگه دارد، یا ضرورتهای آنی و تاریخی مشخصی کنکور را ماندگار کرده است؟
آقاي مدير ميگويد كولبران سه جور ميميرند: «تيراندازي ميشود، در سرما تلف ميشوند، در جاده تصادف ميكنند.» براي گلوله، مين، سرما و جاده مهم نيست كه آن كولبر دانشآموز است يا نه.
با نزدیک شدن زمان اعتصاب در شیکاگو، معلمها قوانین کارگری را به دانشآموزان یاد دادند.
یکی از معلمها: «از بچهها پرسیدم میخواهید بدانید ما برای چه میجنگیم؟ پاسخ دادند: بله.»
یکی از معلمها: «از بچهها پرسیدم میخواهید بدانید ما برای چه میجنگیم؟ پاسخ دادند: بله.»
چرا با وجود اینهمه موسسات و مدارس مثلا آموزش خلاق، شکل و شمایل اطراف ما اینقدر بدترکیب است؟ اگر خلاقانه زیستن، شور و نشاط به همراه دارد پس چرا دانشآموزانمان روز به روز خمودهتر میشوند؟
دانشآموزان ما یکسری محفوظات با خود حمل میکنند که فقط بتوانند در چارچوبی مشخص از آنها استفاده کنند و کوچکترین تغییری آنها را دچار استرس و سردرگمی میکند؛ در سیستم آموزشی ما خلاقیت مرده است.
يكی از ناخوشايندترين مباحثی كه هر ساله با شروع سال تحصيلی در ايران و البته در بسياری از كشورهای ديگر مطرح است و برنامهريزان آموزشی به دنبال حل و رفع آن هستند، كودكان بازمانده از تحصيل هستند.