سایت معرفی و نقد کتاب تهران در پروندهای به بحث درباره «امر جنسی و سانسور در ترجمه» پرداخته و با این پرسش که «حرفزدن درباره امر جنسی تا چه اندازه میتواند به سانسور حاکم مربوط باشد؟»، از مترجمان حوزه ادبیات خواسته تجربه خود را روایت کنند. یادداشت پوپه میثاقی از این مجموعه را در ادامه بخوانید.
جمعی از روزنامهنگاران زن میگویند رویکرد انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران به مساله آزارهای جنسی در فضای کاری رسانهها، «ابتر و یکجانبهنگر، محافظ وضع موجود و مدافع تبعیضهای سیستماتیک علیه خبرنگاران زن» است.
بحث بر سر تاثیرگذاری و کیفیت جنبش روایتگری آزار ایرانی همچنان باز است. متن پیش رو نگاهی داشته به تاثیر جنبش میتو در جایگاه زنان و شدت آزار جنسی در محیطها کاری در آمریکا.
مسئله کاهش آزار جنسی، مسئله این است که قدرت به دست چه کسی باشد. با این حال، بسیاری از نوشتههایی که درباره #MeToo منتشر میشوند تبدیل به گفتگوهایی شدهاند میان نخبگان حول این که دیگر نخبگانی که احتمالا، گویا یا قطعا به کسی آزار جنسی رساندهاند، باید در محل کارهای سابقشان یا اجتماع پذیرفته شوند یا خیر. درحالیکه آزار و هزینههای گزافِ اعتراض همچنان وجود دارند، فرضیهسازی و آزمایشهای نظری غیرواقعی در صفحات نشریات تمامی ندارند.
جریان روایتگری آزار جنسی علاوه بر رسواکردن آزارگران، بخشی نامرئی شده از وجود زنان را نیز به عرصه عمومی آورد و با به کلام آوردن تجربیات آزار، آن را به مسئلهای جمعی تبدیل کرد. سرنوشت جریان روایتگری مشخص نیست اما این مرئیشدن، فینفسه تغییری در آگاهی کسانی که درگیر این جریان بودهاند ایجاد کرده است.
با وجود اینکه خشونت علیه زنان ساکن شهر همواره معضل بوده است، حوزه مطالعات و برنامهریزی شهری تاکنون نتوانسته است به شکلی موثر خشونت را شناسایی کند و با آن مقابله کند. اما چند دهه است که محققان فمینیست برنامهریزی شهری تلاش کردهاند خشونت علیه زنان را به بحثی مرکزی در برنامهریزی شهری تبدیل کنند.
مدتهاست که اجبار و تهدید جنسی نابرابری زنان و مردان در محیط کار را شدت میبخشد و برخی از زنان در جنبش میتو با بازگو کردن تجربیات آزار خود در محیط کار توجهها را به سمت این نابرابری سوق دادند. آلیس کسلر هریس در این یادداشت با نگاهی به کتاب «اخاذی جنسی» مروری کوتاه بر تاریخ آزار جنسی در محیط کار داشته است.
خشونت علیه زنان معلول به ندرت گزارش میشود و هنگامی هم که گزارش میشوند، موانع متعددی اجرای عدالت را تهدید میکند. همچنین به نظر میرسد مسئولان اجرای قانون، ابزار و تجهیزات لازم را برای مقابله با خشونت علیه زنان معلول ندارند. زنان معلول گاهی اوقات از ادامه فرآیندهای رسمی قضایی صرف نظر میکنند، چون این تصور وجود دارد که آنها شکننده هستند، قادر به صحبت با زبان بزرگسالان نیستند یا حتی به خاطر مشکلات بینایی نمیتوانند مجرم را شناسایی کنند. در واقع با آنها مانند کودکان برخورد میشود.
بهدنبال عمومیشدن روایتهای آزار جنسی در شبکههای اجتماعی، متونی مرتبط با این کارزار در «میدان» منتشر شد . از جمله این متون یادداشتی از آرش سرکوهی بود که دو یادداشت به نویسندگی محسن هویدایی و فرشاد اسماعیلی را مورد نقد قرار داد. در ادامه انتشار این یادداشتها، سهیل رضانژاد و محمدرضا گردان در نقد یادداشت سرکوهی متن پیشرو را نوشتهاند و خطاهای استدلالی آن را توضیح دادند.
زنان در افغانستان سالهاست که برای کسب کرامت انسانی خود جنگیدهاند. بتول مرادی از یکی از مبارزات اخیر علیه آزارجنسی در فضای دانشگاهی میگوید که تقریبا همزمان با جنبش افشاگری آزارجنسی در فضای مجازی ایران در افعانستان رخ داده است.