دانشگاهیان رشته مدیریت همیشه در تلاش هستند تا تئوریهای مربوط به محیط کار خود را به سطحی کلیتر برای توصیف رفتار انسانها تعمیم دهند. مطلب پیشرو درباره سرنوشت یکی از معروفترین آنهاست؛ هرم مازلو.
قوانین برپایه کنترل خواست زنان و محدودسازی آن بنا شده. قوانینی که میان زنان و تحقق تمام آنچه ممکن است بطلبند، واسطهای مردانه/مردسالارانه جاسازی کرده است.
فعالیتهای گرتا تونبرگ در کنار تلاشهای افراد و گروههای دیگر موضوع محیط زیست را در افکار عمومی برجسته کرده است. اما برخورد سرمایهداری با بحران زیستمحیطی چیست و چه پیچیدگیهایی دارد؟
رابطه امید و ناامیدی با اراده برای پذیرفتن جهان و یا شوریدن بر آن چیست؟ شجاعت مواجهه با واقعیت چه نسبتی با این اراده دارد؟
بسیاری این روزها وقتی بحث از مبارزه برای تغییر چیزی مطرح میشود این سوال را مطرح میکنند که آیا این موضوع خاص اولویت دارد یا نه؟ این یادداشت درباره این سوال و نسبتش با آزادی و دموکراسی نوشته است.