زیراسلایدر
داستان گمانهزن چیست؟ در این باب اختلاف نظر وجود دارد و بسته به اینکه از چه کسی بپرسید، جوابهای متفاوتی خواهید گرفت. ادبیات گمانهزن معمولا به عنوان اصطلاحی کلی برای اشاره به داستانهای عامهپسند یا روایتهایی به کار میرود که در ژانر علمیتخیلی یا فانتزیِ خاصی قرار نمیگیرند. حتی گاهی بهخاطر وسعتش آن را «ابر ژانر» مینامند.
ميثم سفرچی در اثر درخشان خود، «تجاری سازی و مصرفگرايی»، كوشيده تا در پرتو يک كار تجربی درباره مالها و مصرفكنندگان، نظريهای بديع درباره فهم تحولات تهران نئوليبرالي ارايه دهد. به جرات می توان گفت اين جدی ترين تلاش جامعهشناسی انتقادی برای بهكار بستن ميانجی مند «نقد نئوليبراليسم» در حوزه مباحث «جامعهشناسی شهر» با بهرهگيری از ايدههای درون اسلام سياسی، به عنوان نيروی حاكم بر دستگاه سياستگذاری كشور است.
پژوهشگر از مراجعين به مالها درباره تصورشان از خوشبختی سوال میكند. پاسخها نشان میدهد برای اغلب افراد خوشبختی امری فردی است و در تصور آنها از خوشبختی اثری از امر اجتماعی ديده نمیشود. برای آنها شرايط اجتماعی و سياسی و آنچه در جهان میگذرد جایی در تصورشان از خوشبختی ندارد. برای برخی راهحل مسائل اجتماعی چون نابرابری و فقر هم در برخی كنشهای فردی و خيريهای است. میثم سفرچی در كتاب «تجاریسازی و مصرفگرايی» اين موضوع را نشانهایی از هژمونيک شدن فرهنگ نوليبرالی در ايران پس از انقلاب تفسير میكند.
«تهران شهری با حداقل فضاهای عمومی است» و به تعبير يان گل، شهری غيرانسانی، شهری كه پروژههای آن و البته مسير توسعه آن «چيزي غير از رفاه مردم است.» اين مدعای اصلی سفرچی در كتاب حاضر است كه در آن میكوشد توضيحی عالمانه برای آن ارايه كند و بدين منظور به حوزههای خاصی از علوم اجتماعی، مطالعات شهری، مطالعات فرهنگی و اقتصاد سياسی رجوع كرده است، با تاكيد خاص بر مراكز خريد و مگامالهايی كه روز به روز و بهرغم مشكلات اقتصادی و معيشتی روزافزون در گوشه و كنار شهر سر بر میآورند.
ماهنامهی «تجربه» در شماره جدید خود پروندهای دربارهی مناقشات بین آزاده مسیحزاده، مستندساز، و اصغر فرهادی بر سر داستان محوری فیلم «قهرمان» منتشر کرده است؛ یکی از مطالب این پرونده، مصاحبه با آزاده مسیحزاده است که در طی آن، روند ساختن فیلم مستند خود، «دو سر بُرد - دوسر باخت» و نسبت آن با فیلم «قهرمان» را روایت میکند. این مصاحبه بعد از درج در نشریهی تجربه، در خبرگزاری صبا بازنشر شده است و میدان نیز آنرا از خبرگزاری صبا بازنشر میکند.
«اتاق های قرمز» معروف جایی است که بیشتر بازیکنان در انتظار سرنوشت خود به آنجا فرستاده میشدند. پیامِ رنگی که برای تزئین دیوارها انتخاب شده بود بر زندانیان بیتاثیر نبود، زیرا چشمانداز یک کشت و کشتار زنده و کامل بود. طبیعت سادیستی عدی هیچ حد و مرزی نداشت، زیرا ابزارهای شکنجهای او حتی در سیاهچالهای قرون وسطایی هم پیدا نمیشد.
آن شب به جرم مبارزهی سیاسی و دادخواهی جمعی، از سوی طالبان که در کوچه در جستجویمان بودند از سوی خویشاوندان میزبان، جلوی همسر و فرزندانام تحقیر و مجازات شدم. کنار آمدن و تهنشین کردن این همه جهل و نادانی کار سادهیی نیست. اما همزمان میدانم بخشی از مبارزه با هیولا و هیولاصفتی در این دوران باید این باشد که خود مومنانه یک انسان باقی بمانم. حالا در اولین مجال فراغت از آن چند شبانهروز سیاه، دریافتهام که این راه در سرآغاز است!
دختری بود به نام لیلی که بعد از عید با نامزد خود قرار عروسی داشت ولی بعد از عید خواستگار دیگری پیدا کرد که موقعیت مالی بهتری داشت. به او گفتند ما نامزدی خواستگار قبلی را پس میدهیم و تو باید با خواستگار جدید ازدواج کنی. ولی او میگوید: «خواستگار جدید را نمیخواهم.» پدر و مادر به او سخت میگیرند و او را کتک میزنند. یک درخت گلابی وحشی در حیاط خانه آنها قرار داشت که گلهای سفید داده بود؛ درختی که یک روز لیلی خود را به شاخه آن بست و مرد. بعد مامان خورشید شعر «ها لیلی» را به زبان گیلکی میخواند.
تبعیض جنسیتی در قانون اعطای تابعیت از مادر به فرزند کماکان پابرجاست. در نسل دوم مادران ایرانی اگر جنسیت فرزند دختر باشد، مجددا در این لوپ ناقص میافتیم. پسران مادرایرانی مانند مردان ایرانی حق انتقال تابعیت به فرزندان و زنان غیرایرانی را خواهند داشت؛ اما دختران مادرایرانی باید دشواریهای کنونی را باز تکرار کنند.
حوزه املاک و مستغلات است که جان کارگر برای او مهم و در اولویت نیست. برای این بخش آجر مهم تر از جان است. در حوزه های دیگر نیز به همین ترتیب است. مثلا در صنعت خودروسازی یا مشاغلی مشابه تنها خط تولید، مشتری و تحویل به موقع کالا اهمیت دارد.