مسابقه شده است. مسابقه ساختن بزرگترین سدهای خاکی، بزرگترین سدهای بتنی. در کشور بیآبی که سفرههای زیرزمینیاش از بین رفتهاند، کشوری که تبخیر بالای آن آبهای رو زمینی را میخشکاند و ٢٤ استان آن با مشکل کمآبی مواجه است. مسابقه است برای دولتمردان و بین استانها که کار کدامشان کارستانتر است و حتی با خشکشدن دریاچه ارومیه و کمآب شدن کارون بزرگ نیز دست از سدسازی برنداشتهاند. مسابقهای که جنگلها را ویران میکند، گونههای نادر جانوری و گیاهی را از بین میبرد، چشمهها و رودها را میخشکاند، خانههای مردم را زیر آب میبرد و آنها را آواره روستاهای دیگر یا حاشیهنشین شهرها میکند. حالا دیگر تنها محیطزیست مطرح نیست، سدها امنیت اجتماعی و اقتصادی مردم را تهدید میکنند، زمینهایشان را میگیرند و منابع درآمدیشان بر آب میرود. در این گزارش به تعدادی از سدهای پرحاشیه و معضلاتی که ایجاد کردهاند، پرداختهایم.
«هر چی بگم باورت نمیشه، باید بیای و ببینی»، بعد محکم دستم را میگیرد تا به خانهاش برویم که دیوارهایش ریخته. دستم را میفشارد و با تردید میگوید: «حالا اگر از ما بنویسی فایدهای هم داره؟» یک لحظه میلرزم، مثل لحظه ورودم به ایلام که محو زیبایی کوهها و آرامش حاکم حس میکردم یک جای کار مشکل دارد؛ یا درست مثل لحظهای که آن زن در روستای مورموری در جواب سوالم در مورد چگونگی گذران زندگی کشدار؛ اما خلاصه گفت: «به سختی». برای همین است که با تاکید مینویسم، ایلام؛ سومین شهر بزرگ کردنشین ایران زخم دارد؛ «زخمی عمیق». سفر به مناطق محروم و تهیه گزارش از وضعیت معیشتی مردم با گذشت 37 سال از انقلاب و 27 سال از جنگ نیازمند مواجه شدن با مردمی است که کیلومترها دورتر از تو زیستهاند؛ به همین خاطر است که این گزارش با برداشتی آزاد از شرایط اقتصادی و تاثیر آن در زندگی اجتماعی مردم همراه شده است.
سخنان اخیر رئیس کل سازمان خصوصی در یک برنامه تلویزیونی و واکنشهای فعالان بخش تولید و اقتصاددانان بهاین اظهارات، تیتر شکست خصوصیسازی را پس از دو دهه از آغاز اجرای این سیاست به صفحه اول رسانهها آورد. پوری حسینی، رئیس کل سازمان خصوصی دراین برنامه از نقش بازدارنده مدیران دولتی در روند خصوصیسازی سخن گفته است: «برخی اوقات این مخالفتها از حد فراتر میرود و تلاش میکنند سازمان خصوصیسازی موفق نشود. برخی از اعضای قوه مقننه هم در برخی موارد نهتنها از خصوصیسازی دفاع نمیکنند بلکه دربرابر آن مقاومت میکنند.»
در این سخنان مشکلات خصوصیسازی به مقاومت برخی مدیران دولتی برابر واگذاریها محدود شده است و حرفی از فساد و نفوذ دلالان در روند واگذاری صنایع به میان نیامده است. دراین گزارش تجربه یک کارگر متخصص از خصوصیسازی یک کارخانه مهم نساجی در جنوب تهران تشریح میشود و سپس دکتر ابراهیم رزاقی تجربهخصوصیسازی در ایران را تحلیل میکند.
چندی پیش «فاطمه دانشور» رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران از فروش نوزادان در اطراف برخی بیمارستانهای جنوب تهران خبر داد. «زنان کارتن خواب و روسپی به هنگام زایمان در برخی از بیمارستانهای جنوب و مرکز شهر مراجعه و پس از به دنیا آمدن نوزاد با دریافت ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان بچه خود را میفروشند.» مددکار بیمارستان میپرسد: « آمدهاید نوزاد را بخرید؟» میگوییم: «آره» میگوید: «پس صدایش را درنیاورید.» مأمور پارک میگوید: «خرید و فروش خیلی زیاده؛ همین دختر رعنا را 210 هزار تومان خریدند برای گدایی». کمتر از یکماه پیش بود که فاطمه دانشور رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر در یک برنامه زنده تلویزیونی گفته بود: «متأسفانه گزارشهایی نشان میدهد خانمهای کارتن خواب و زنان خیابانی به هنگام زایمان در برخی از بیمارستانهای جنوب و مرکز شهر پس از به دنیا آمدن نوزاد با دریافت 100 تا 200 هزار تومان بچه خود را میفروشند.» بعد از آن پلیس گفت: «برخورد میکنیم» و سید شهابالدین چاوشی معاون سیاسی و اجتماعی استانداری تهران هم گفت: «ما در این خصوص گزارش مستندی نداریم، اما اگر یک مورد هم وجود داشته باشد، این وظیفه دستگاههای ذیربط است که آن را پیگیری کنند.» اما مشاهدات سه روزه ما ثابت میکند که خرید و فروش نوزاد یک واقعیت غیرقابل کتمان است.