فرهنگ
دانشجویان به قانون سنوات، روند خصوصیسازی و کالایی شدن آموزش، کیفیت نامطلوب غذا، وضع خوابگاهها، به تبدیلشدن دانشگاهها به بنگاه تجاری، کاهش ظرفیت دانشجوی دولتی و روزانه اعتراض دارند و از دولت دوازهم توقع دارند دانشجویان را تصمیمهایی که برای آنها گرفته میشود سهیم کند.
از سهراب شهید ثالث در نگاهی کلیشهای و سیاستزده ـ که او در تمام عمرش برای رهایی از آن کوشید ـ با عنوان هنرمند «تبعیدی» یا «مهاجر» یاد میشود. آنچه میخوانید، حاصل تلاش مریم پالیزبان است برای نور انداختن بر برخی نقاط مهمِ دوره دوم فعالیتهای سهراب شهید ثالث.
این یادداشت به قصد تأمل در این دو پرسش بههمپیوسته نوشته میشود: مسئله اصلی دوران و زمانه ما چیست؟ از میراث فکری شریعتی چه پاسخهایی برای این مسئله میتوان برگرفت؟ آنچه در ادامه میآید، پاسخهای علی معظمی است.
«ماجرای نیمروز» فرزند زمانه اعتدال است؛ اعتدال نه به معنای ریشهشناسانه کلمه که فارابی آن را عدلورزی، فعلیتبخشیدنِ عدل و برافراشتهکردن عدالت میداند، بلکه به معنای امروزی و سیاستورزانهاش؛ یعنی نه سیخ بسوزد و نه کباب.
زندان بیسقف فلسطین و غزه بیرون از پروپاگاندای فاکسنیوز و رسانههای دستراستی بارها به تصویر کشیده شده، داستانهای واقعی از آپارتاید در زمانهی ما، روایتهایی تکاندهنده از شاهدان عینی که به غزه سفر کردهاند و حتی در مقام توریست نوشتهاند توان دوام آوردن در غزه تقریباً برایشان تصورناپذیر است.
آنچه در فرهنگ جوانان دهه چهل، پنجاه و شصت در آمریکا و رویآوری آنها به جادهها مشهود است، بیش از هرچیز یادآور «نظریه سیاسیی خروج» پائولو ویرنو است، جایی که در آن، او به دنبال خلق و بسط فضایی عمومی خارج از حیطه مناسبات کاپیتالیستی است؛ فضایی دائم در حال گذر با زیستی «جیوه»ای که هیچگاه خصلتی ثابت و پایدار به خود نمیگیرد.