فرهنگ
خشم زنانه از دیرباز بهسرعت به عنوان نوعی هیستری و عدم تعادل روانی تعبیر شده و اساساً زن عصبانی به حال خودش رها میشود تا آنچه به اصطلاح «تعادل» او نامیده میشود، خودبهخود بازگردد. امری که اساسا به جایگاه قدرت بستگی دارد. یادداشت زیر بیماری روانی زنان و تصویرشدنش را در برخی فیلمهای سینمایی بررسی میکند.
نزهت بادی در این یادداشت به بهانه روز «ملی» سینما، نخستین سینماهای زنان در تاریخ سینمای ایران را بررسی کرده است. چکیدهای از مسیر پرفرازونشیب و دشوار راهیابی زنان به سینما نشان میدهد چطور در هر رویداد تاریخی، حذف زنان و عقب نگه داشتن آنان از جریانهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی صورت گرفته است.
سینمای اخلاقی اغلب به معنای فیلمهایی با محتوای اخلاقگرایانه تعبیر میشود. اما اخلاق در سینما معنایی متفاوت دارد. هر فیلم در ساختار خود روابطی را برقرار میکند و نسبتی میان بیننده و اثر میسازد. مهدی فیضی در این یادداشت استدلال میکند که چرا سینمای اصغر فرهادی بر پایهی فریب بنا شده و آنچه او «اخلاق تعلیق» مینامد را رعایت نمیکند.
بازمانده از فاجعه گاه سخن میگوید و فریاد میکشد و گاه ساکت نگاه میکند. تراژدیهای یونان از دیرباز منبع الهام بصیرتها بودهاند و با گذشت زمان و به فراخور وضعیت حال، صداهای مختلفی از آنها میخیزد. ایسمنه، میراثدار جنگ است که در تاریکی ایستاده. ایمسنه به ما چه میگوید؟
چرا در تاریخ سینما بعضی از وظایف و مسئولیتهای مهم در تولید فیلم از زنان دریغ شده است؟ چرا بعضی از حرفههای فیلمسازی به صورت تاریخی به زنان اختصاص داده شده است و بعضی دیگر را فقط مردان اشغال کردهاند؟