به مناسبت روز جهانی کارگر با «کمال اطهاری» کارشناس و پژوهشگر اقتصادی درباره وضعیت طبقه کارگر در دولت یازدهم مصاحبهای انجام شده است. اطهاری با تاکید بر نظام ناکارآمد اقتصاد ایران از یک سو و انفعال روشنفکران در ارائه یک برنامه منسجم عینی برای بهبود وضعیت کارگران، وضعیت طبقه کارگر در ایران را بحرانی توصیف میکند.
سریال «معمایشاه» عنوان مجموعه تاریخی تلویزیونی است که داستان زندگی محمدرضا پهلوی را پیش از به قدرت رسیدن تا انقلاب ۱۳۵۷ به تصویر میکشد. این سریال با حضور ۸۰ بازیگر اصلی، ۵۴۰ بازیگر فرعی و بیش از ۵۶۰ نفر از عوامل سینما و تلویزیون با یک بودجه میلیاردی و چندین کارشناس تاریخ معاصر ایران، ادعا میکند روایتی حقیقی و متفاوت از روایتهای کلیشهای از تاریخ معاصر ایران و شخص محمدرضا پهلوی ارائه داده است، اما با آغاز پخش این سریال از شبکهی یک صدا و سیمای ایران و پخش چند قسمت از آن، به نظر میرسد این سریال نیز همچون سریالهای تاریخی دیگر روایتی از تاریخ معاصر ایران ارائه میدهد که چیزی جز همان روایت کلیشهای سابق نیست.
مرگ اشرف پهلوی، خواهر دوقلوی محمدرضا پهلوی، به ساخت چهرهای قهرمانانه از او در رسانههای مختلف فارسی زبان دامن زد. چگونه در لحظه مرگ اشرف پهلوی تمامی تاریخ به یکباره به تعلیق در میآید و در کمتر از ۲۴ ساعت اشرف پهلوی آن هم نه در دوران حیات ۹۶ ساله خود بلکه ساعاتی پس از مرگ به عنوان فردی بزرگ، قدرتمند، زنی مبارز و عاشق سرزمین مادری خود معرفی میشود. در یاداشت پیش رو حمیدرضا یوسفی به واسطهی مرگ اشرف پهلوی به بررسی مکانیسم قهرمان سازی پس از مرگ و میل به گذشتهی تاریخی سپری شده در جامعهی ایران میپردازد.
پیشتر در میدان یادداشتی با عنوان عنوان «جام زهر در ماه عسل» منتشر شد که نقدی بر برنامه ماه عسل در ماه رمضان از صدا و سیما بود. حمیدرضا یوسفی اینبار در یادداشتی دیگر به برنامه خندوانه پرداخته است. برنامهای که این روزها به نظر مورد توجه مخاطبان بسیاری قرار گرفته است. آنچه در این دو برنامه مشترک است، احساساتی کردن مخاطب و به غلیان انداختن هیجانات درونی به طور مصنوعی و اغراقآمیز است؛ یکی با بازنمایی فلاکت و بدبختی و دیگری با نشان دادن موفقیت و خوشبختی. رویکرد هر دو برنامه نیز یکسان است. بدبختی و خوشبختی شخصی است و نه تابع پیچیدگی عوامل ساختاری. هر دو برنامه یک پیام را به دو شیوه منتقل میکنند. برای رهایی از مشکلات به خود رجوع کن و به این بیندیش که از تو بدبختتر هم وجود دارد و یا به سیاق خندوانه به دردهات بلند بلند بخند. و نهایتا اثر هر دو سرپوشگذاشتن بر روی واقعیتهای تلخ اجتماعی و اقتصادی از نابرابری تا فقر و تشویق کردن افراد به غرقشدن در زندگی روزمره و بیتوجهی به آن چه که در اطرافشان هر روز از صبح تا شب میگذرد.