skip to Main Content
از همین الان!
زیراسلایدر سیاست

کرونا از کی مناسبات جهان را تغییر می‌دهد؟

از همین الان!

بسیاری در حال گمانه‌زنی درباره دوران بعد از کرونا و چگونگی تغییرات مناسبات اقتصادی و سیاسی جهان هستند. سردبیر لوموند دیپلماتیک هم در این مطلب به این تغییرات پرداخته است.

پس از غلبه بر این مصیبت، آیا همه چیز مانند قبل دوباره از سر گرفته خواهد شد؟ سی سال گذشته، هر بحرانی، یک امید واهی را تقویت کرده است؛ بازگشت عقلانیت، کسب آگاهی و پایان جنون. در خیالمان به محدودیت و پس از آن به دگرگونی فعالیت سیاسی- اجتماعی باور داشتیم که در نهایت هر کدام میزانی برای تهدیدها و بن‌بست‌ها بودند. امیدوار بودیم از هم‌پاشیدگی بازار سهام در سال ۱۹۸۷، مانع خصوصی‌سازی افسارگسیخته شود و بحران‌های مالی سال ۱۹۹۷ و ۲۰۰۷-۲۰۰۸، جهانی‌شدن سرخوشانه را متوقف کند. اما هیچ‌کدام از اینها اتفاق نیفتاد.

حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به نوبه‌ی خود واکنش‌های انتقادی به غرور امریکایی درپی داشت و پرسش‌های ملالت‌باری از این دست را مطرح کرد: «چرا آنها از ما متنفر هستند؟» این نیز دوام چندانی نداشت. زیرا حتی وقتی مسیر در جهت درست پیش رود، ایده‌ به تنهایی برای از بین بردن این دستگاه‌های اهریمنی کافی نیست. همیشه به دستان مداخله‌گر نیاز است. و بهتر است به حاکمانی که مسئول این فجایع هستند تکیه نکنیم، حتی اگر این آتش‌افروزان بدانند چگونه به ازخودگذشتگی تظاهر کنند و وانمود کنند که تغییر کرده‌اند. به‌ویژه زمانی که مثل دوران ما، زندگی‌شان در معرض خطر است.

اکثر ما مستقیماً با جنگ، کودتای نظامی و حکومت نظامی آشنایی نداریم. با این حال در اواخر ماه مارس، سه میلیارد از ساکنان کره زمین اغلب در شرایط طاقت‌فرسا در قرنطینه بودند؛ اکثرشان نویسنده نبودند که در باغچه‌ی خانه‌شان به تماشای گل رُز بنشینند. در هفته‌های آینده هر اتفاقی رخ دهد،  باز هم بحران ویروس کرونا نخستین تشویش کره زمین در تجربه‌ی ما خواهد بود و به این زودی فراموش نخواهد شد. سیاستمداران دستکم مجبورند تا حدی این مسئله را در نظر بگیرند.

اتحادیه اروپا قوانین بودجه را به حالت «تعلیق عمومی» درآورد؛ امانوئل مکرون اصلاحات قوانین بازنشستگی که در آن قرار بود کارکنان بیمارستان جریمه شوند به تعویق انداخت. کنگره‌ی ایالات متحده برای اکثر امریکایی‌ها چکی به مبلغ ۱۲۰۰ دلار صادر می‌کند. اما بیشتر از ده سال پیش تا الان، لیبرال‌ها برای نجات سیستم اقتصادی‌شان از تنش، با افزایش چشمگیر بدهی، محرک‌های مالی، ملی‌شدن بانک‌ها و ترمیم جزئی کنترل سرمایه‌ها موافقت کرده‌اند. سپس ریاضت اقتصادی به آنها اجازه داد هر آنچه در دوران هراس عمومی رها کرده بودند، پس بگیرند. و حتی به «پیشرفت‌هایی» دست پیدا کنند: حقوق‌بگیران اکنون بیشتر، طولانی‌تر و در شرایط ناپایداری کار می‌کنند؛ «سرمایه‌گذاران» و مرفهان، مالیات کمتری می‌پردازند. یونانیان بهای سنگینی برای این تغییر پرداختند وقتی بیمارستان‌های دولتی در شرایط تنش مالی و کبود دارو شاهد بازگشت بیماری‌هایی بود که گمان می‌رفت ریشه‌کن شده باشد.

بنابراین آنچه در ابتدا اتفاق افتاد این بود که این مسیر می‌تواند به «استراتژی شوک» منجر شود. در سال ۲۰۰۱ و یک ساعت بعد از حمله به برج‌های تجارت جهانی، یکی از مشاوران وزیر بریتانیا این پیام را به مقام ارشد خود ارسال کرده بود: «این روز بسیار خوبی برای حضور و پیشروی سریع و ملایم در همه‌ی آن چیزی است که باید به دست آوریم.»

همچنین بخوانید:  چرا دونالد ترامپ هرگز شکست را نمی‌پذیرد

او احتمالاً به محدودیت‌های بعد از آن فکر نکرده بود که برای برقراری آزادی‌های مردمی به بهانه‌ی مبارزه با تروریسم ادامه می‌یابد، حداقلِ آن جنگ عراق و بلایای بی‌شماری بود که این تصمیم انگلیسی- امریکایی ایجاد کرد. اما بیست سال بعد، دیگر لازم نیست شاعر یا پیامبر باشید تا شکل‌گیری «استراتژی شوک» را تصور کنید.

نتیجه‌گیری از «در خانه بمانید» و «فاصله‌گذاری» این است که کل تعاملات اجتماعی ما در خطر زیر و رو شدن با رشد سریع دیجیتالی شدن جامعه است. فوریت‌های سلامتی، این سوال که آیا بدون اینترنت می‌توان زندگی کرد یا خیر با پافشاری بیشتر مطرح کرده یا کاملاً بی‌ربط می‌داند. هرکسی باید اوراق هویتی همراه داشته باشد؛ تلفن همراه نه تنها مفید است بلکه برای کنترل اهداف ضروری است. از آنجایی که سکه و اسکناس منبع بالقوه آلودگی هستند، کارت‌های بانکی به ضمانت بهداشت عمومی تبدیل شده‌اند و باعث شده‌اند هر خرید، فهرست و ثبت شده و بایگانی شود. ما از حق طبیعی که ناشناس بودن است محروم شده و به عقب بازگشته‌ایم، مانند آنچه در «سرمایه‌داری نظارتی» و «اعتبار اجتماعی» به سبک چینی دیده می‌شود، در حالی که هیچ قانونی را نقض نمی‌کنیم و این در روان و زندگی ما باقی می‌ماند بدون اینکه بتوانیم واکنشی جز حیرت ساده‌لوحانه نشان دهیم.

قبل از ویروس کرونا، غیرممکن بود بتوان قطار گرفت بدون آنکه مشخصات فردی ثبت شود؛ برای استفاده از حساب بانکی به صورت آنلاین، لازم بود شماره تلفن همراه شناخته شده باشد؛  هنگام قدم زدن مطمئناً دوربین‌های مداربسته فیلم‌برداری می‌کردند. با این بحران سلامت، قدم جدیدی برداشته شد. در پاریس، هواپیماهای بدون سرنشین، مناطق خارج از دسترس را رصد می‌کنند؛ در کره‌ی جنوبی، حسگرها وقتی دمای بدن کسی برای افراد جامعه خطرناک باشد، به مقامات هشدار می‌دهند؛ در لهستان، افراد مجبورند هنگامی که در قرنطینه خانگی هستند، بین نصب برنامه روی تلفن همراه برای بررسی قرنطینه و بازدیدهای غیرمنتظره‌ی پلیس از محل زندگی‌شان یکی را انتخاب کنند. در مواقع اضطراری این مکانیزم‌های نظارتی، همه‌پسند هستند. اما این مکانیزم‌ها همیشه از بحران‌ها جان سالم به در می‌برند.

این تحولات اقتصادی که در حال شکل گرفتن است، جهانی را تقویت می‌کند که در آن آزادی‌های بیشتر محدود می‌شود. برای جلوگیری از انتشار آلودگی، میلیون‌های مشاغل وابسته به غذا، کافه‌ها، سینما، کتاب‌فروشی‌ها در سراسر دنیا بسته شده‌اند. آنها خدمات تحویل در منزل ندارند و این قدر خوش‌شانس نبوده‌اند که فروش اینترنتی داشته باشند. پس از بحران، چند تا از آنها بازگشایی می‌شوند و چه وضعیتی خواهند داشت؟ برعکس وضعیت برای غول‌های توزیع اقتصادی مثل آمازون بهتر خواهد شد، آمازون در حال راه‌اندازی صدها هزار شغل رانندگی و کارگری است، یا والمارت که اعلام کرده ۱۵۰ هزار نیروی اضافی استخدام خواهد کرد. چه کسی بهتر از آنها که سلیقه و انتخاب‌های ما را می‌دانند؟ به این معنا، بحران ویروس کرونا می‌تواند تمرین همگانی باشد که پیش‌بینی فروپاشی آخرین کانون‌های مقاومت در برابر سرمایه‌داری دیجیتال و آینده‌ی جامعه‌ای بدون تماس انسانی.

همچنین بخوانید:  گسترش کرونا در شرایط ضعف دموکراسی

مگر اینکه اعتراضات، رفتارها، احزاب، مردم و دولت‌ها این سناریوی از پیش نوشته را تغییر دهند. معمولاً می‌شنویم که می‌گویند: «سیاست به من ربطی ندارد.» روزی همه خواهند فهمید که این گزینش‌های سیاسی بود که پزشکان را مجبور کرد بیمارانی که آنها می‌خواهند باید نجات دهند و آنهایی را که نمی‌خواهند باید قربانی کنند. این روز می‌رسد. این واقعیت بیشتر در کشورهای اروپای مرکزی، بالکان و آفریقایی است که سال‌هاست شاهد هستند کادر درمان‌شان به سمت کشورهای امن‌تر با مشاغل پردرآمدتر مهاجرت می‌کنند. اینها انتخاب‌هایی نبود که طبق قوانین طبیعی انجام شده باشد. از امروز بدون شک آن را بهتر درک می‌کنیم، قرنطینه فرصت خوبی است که هرکس درنگ کرده و فکر کند.

اکنون برای هر اقدامی نگرانی وجود دارد. زیرا برخلاف آنچه مکرون پیشنهاد داد، مسئله دیگر «بررسی مجدد الگوی توسعه در جهان ما» نیست. پاسخ مشخص است: تغییر لازم است، از همین الان. از آنجایی که «حمایت ما از دیگران کار احمقانه‌ای است» پس بیایید به وابستگی‌های استراتژیک برای حفظ «بازار آزاد و واقعی» پایان دهیم. مکرون از قطع رابطه صحبت کرده است اما هرگز چنین تصمیمی نخواهد گرفت. ما نه تنها باید موقتاً تعلیق کنیم بلکه باید معاهدات اروپا و توافق‌نامه‌ی تجارت آزاد را فسخ کنیم که باعث قربانی شدن حاکمیت‌های ملی و ایجاد رقابت اقتصادی با ارزش مطلق شده است. از همین الان.

همه می‌دانند که از حالا به بعد هزینه‌ی این زنجیره‌ی تأمین ضعیف در سراسر جهان و تهیه و پرکردن انبارهای خالی از کالاهای بهداشتی در کشوری که نگران میلیون‌ها ماسک بهداشتی و خدمات دارویی است به چه قیمتی تمام می‌شود، اقلامی که زندگی بیماران، کارکنان بیمارستان، تولیدکننده و تحویل‌داران به آن وابسته است. همه می‌دانند این سیاره چه هزینه‌ای را برای جنگل‌زدایی، جابجایی برای درآمد بیشتر و هزینه‌ی کمتر، انباشت زباله و سفرهای انبوه متحمل شده است. مثلاً پاریس هر سال میزبان ۳۸ میلیون گردشگر بود که هفده برابر جمعیت ساکن در آن هستند و شهرداری بابت آن به وجد می‌آمد…

اکنون حمایت از تولیدات داخلی، حمایت از محیط‌زیست، عدالت اجتماعی و سلامت عمومی گرد هم آمده‌اند. اینها عناصر اصلی برای ائتلاف در سیاست ضدسرمایه‌داری بوده و به اندازه‌ی کافی قدرتمند هستند که بتوانند از همین الان برنامه‌ای برای فروپاشی تحمیل کنند.

 

سرژ حلیمی سردبیر و مدیر نشریه لوموند دیپلماتیک است.

0 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗