۱. تصور شاه از خودش شبیه یک انقلابی «چپول» بود
کلمه «انقلاب» پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ بیش از همه از سوی خود شاه استفاده میشد.
«انقلاب سفید» را یادتان هست؟
محمدرضا شاه خود را رهبر این انقلاب میدانست و میگفت «این انقلاب اگر به این صورت انجام نمیشد در شرایطی نامناسبتر و به قیمتی سنگینتر به وقوع میپیوست.»
او از دهه چهل شمسی در رقابت با نیروهای چپ و یا به دلیل هراس از انقلابهای ضد استعماری سیاستهای تازهای را در پیش گرفت که از طرف حکومت، انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم نام گرفت.
عجیب نبود که این «انقلاب» کپی ناقصی از سیاستهای چپی برای بهبود نابرابری اجتماعی باشد. از جمله این سیاستها، تقسیم زمین میان دهقانان، شریک کردن کارگران در سود کارخانهها و فروختن سهام به آنها، ملی کردن جنگلها و منابع طبیعی، پوشش بیمههای اجتماعی برای همه ایرانیان، و دادن حق رای به زنان بود.
سالها قبل از شاه، حزب توده توانسته بود با تدوین همین سیاستها تحت عنوان «برنامه حزب» در دهه ۲۰، عدالت اجتماعی را به مسالهای کانونی در سیاست ایران تبدیل کند و پایگاهی گسترده برای خودش بسازد.
البته شاه خود را از تودهایها و باقی چپها چپتر میدانست و میگفت: «من از چپگراها چپتر هستم.» (کیهان ۳۰ اردیبهشت ۱۳۵۳)
او در مصاحبهای با انتقاد از سوسیالدموکراسی در سوئد گفت: «انقلاب سفید من… یک شکل جدید و اصیل از سوسیالیسم است.» (مصاحبه با اوریانا فالاچی)
روزنامه اطلاعات ۶ فروردین ۱۳۴۲
او همچنین به سبک رهبران مارکسیستی چون استالین یا مائو، کتابهایی نوشت که خود را در مقام ایدئولوگ اعظم سلطنت قرار میداد.
همزمان با انقلاب سفید، شاه روابط خود را با شوروی و بلوک شرق هم بهبود بخشید.
روابط با شوروی به حدی خوب بود که این کشور از بزرگترین شرکای تجاری ایران و مقصدی عمده برای صادرات غیرنفتی ایران شد. در مقابل شوروی هم به راهاندازی صنایع سنگین و کشیدن خط سراسری گاز در ایران کمک کرد.
نتیجه رابطه خوب ایران و شوروی بیش از ۶۰ کارخانه بزرگ از جمله ذوبآهن اصفهان، ماشینسازی اراک، و نیروگاههای متعدد بود. شاه چندین بار به شوروی سفر کرده و میزبان سران این کشور در ایران بود. روابط خوب ایران با بلوک شرق در برخی موارد موجب خشم آمریکا و متحدان غربیاش میشد.
شاهنشاه و برژنف رهبر اتحاد جماهیر شوروی
البته سوسیالیسم سلطنتی و انقلاب یک نفره شاهنشاهی موفقیت چندانی در از بین بردن نابرابری نداشت.
در این خصوص، احتمالا اگر در آن دوران زندگی میکردید احتیاج به چشم مسلح به شاخصهای اقتصادی نداشتید، چون نابرابری در جامعه حتی نمود جغرافیایی هم داشت. یعنی مقایسه مناطق مرفه تهران با حاشیه جنوبی شهر و یا مناطق روستایی خود نشاندهنده عمق اختلاف بهرهمندی مردم ایران از ثروت ملی کشور بود.
این نابرابری به همراه فساد اقتصادی حاکم بود که اکثریت جامعه را از ثروت محروم کرده و آن را در دست اقلیت جامعه قرار میداد و در نهایت باعث شد بخش بزرگی از ایرانیان به دنبال یک انقلاب واقعی بروند.
۲. شاه کمی اسلامگرا بود
محمدرضا پهلوی باورهای شخصی عمیقی نسبت به اسلام ابراز میکرد.
شاهنشاه آریامهر به روایت خودش نه تنها از کمک امام اول شیعیان و «حضرت ابوالفضل» بهره برده، بلکه ادعا میکرد موفق به دیدار امام زمان هم شده است.
«در کودکی واقعهای که توجه مرا به عالم معنی بیش از پیش جلب نمود، روزی روی داد که با مربی خود در کاخ سلطنتی سعدآباد در کوچهای که با سنگ مفروش بود قدم میزدم. در آن هنگام ناگهان مردی را با چهره ملکوتی دیدم که بر گرد عارضش هالهای از نور مانند صورتی که نقاشان غرب از عیسیبن مریم میسازند، نمایان بود. در آن حین به من الهام شد که با خاتم ائمه اطهار حضرت امام قائم رو به رو هستم. مواجهه من با امام آخر زمان چند لحظه بیشتر به طول نینجامید که از نظر ناپدید شد و مرا در بهت و حیرت گذاشت.» (پاسخ به تاریخ، ص ۴۴)
رابطه او با اسلام تنها یک عقیده شخصی، یا تظاهر مذهبی برای عوامفریبی نبود، بلکه او در مراسم سلام نوروزی سال ۱۳۴۲ تاکید کرد «هیچ مذهبی مترقیتر از اسلام نیست و هیچ جامعهای بدون دین قوام ندارد.»
محمدرضا شاه تاکید داشت: «همیشه گفتهام و باز هم تکرار میکنم که پیشرفت واقعی هر کشور مستلزم توجه به اصول معنوی است و هر قدر هم که دنیا در زمینه مادیات ترقی کند بدون معنویت این ترقی ارزشی ندارد.» (در سلام عید غدیر، ۲ خرداد ۱۳۴۱)
همچنین:
«ما احکام اسلام را راهنمای عقیده و فکر و عمل خود قرار دادهایم و خوشبختانه نتیجه و ثمره این رویه را به خوبی مشاهده میکنیم. شک نیست که در آینده نیز همواره راهنمای ما همین تعالیم خواهد بود، زیرا تردید نداریم که بهترین جوابگوی روحی و حتی مادی دنیای امروزه همانا تعالیم عالیه اسلامی است.» (در سلام عید مبعث، ۲۰ آبان ۱۳۴۵)
در نتیجه همین اعتقادات مذهبی بود که شاهنشاه به زیارت حرمهای مقدس شیعیان رفته و دستور تخریب مرکز بهاییان در تهران را صادر کرد.
«در زمان سلطنت من، آستان قدس رضوی و مرقد حضرت رضا به اوج عظمت و اعتلا رسید و در شمار مهمترین بنیادهای مذهبی جهان اسلام قرار گرفت. نوسازی آستان قدس رضوی مرهون نذور و وجوهی بود که شیعیان، از جمله خود من، به این بنیاد تقدیم میداشتند.» (پاسخ به تاریخ، ص ۴۳)
تخریب مرکز بهاییان در تهران، اردیبهشت ۱۳۳۴
سلطنت پهلوی نقش مهمی در تحکیم ریشههای فکری جریانهایی داشت که میخواستند مساله مواجهه با غرب را از طریق خوانشهای جدید از اسلام و پیوند آن با هویت «اصیل» ایرانی پاسخ بدهند.
احمد فردید، که امروز از اندیشمندان مورد علاقه اصولگرایان است، پای ثابت تبلیغات ایدئولوژیک حزب رستاخیز بود.
حسین نصر، نوه شیخ فضلالله نوری و اسلامشناس تحصیلکرده آمریکا، مسئول دفتر ویژه فرح دیبا بود و با حمایت حکومت، حلقهای از اندیشمندان دینی را میگرداند که از جمله هانری کربن و مرتضی مطهری را در برمیگرفت.
نصر کسی بود که روی یک نظریه «سلطنت اسلامی» کار میکرد.
البته با همه آنچه گفته شد، نمیشود تفکرات محمدرضا شاه را به «اسلامگرایی» تقلیل داد. چرا که از سویی خود او باورهایی مغشوش و متناقض ابراز میکرد، و از سوی دیگر اسلامگرایی یک مکتب سرراست با تعریف مشخص نیست و طیف وسیعی از جریانهای سیاسی را شامل میشود.
۳. شاه دیکتاتوری بود که خود را برگزیده خدا میدانست
شاهنشاه تصور میکرد ماموریتی الهی دارد و بر همین اساس در پناه الطاف ماورالطبیعه است. جان به در بردن از ترورها و پیروزشدنش در درگیریهای سیاسی با مخالفان داخلی و خارجی چنین تصوری برای او ایجاد کرده بود.
به گفته سازمان سیا، شاهنشاه «خود را پیشوایی با ماموریت مقدس و الهی میپنداشت، ماموریت هدایت کردن کشورش از سالهای رکود به قدرتی عظیم تحت حمایت یک دستگاه نظامی بزرگ.» (میلانی، ۲۰۱۱، ص ۲۷۲)
یا:
«خداوند سرنوشت هرکس را معلوم کردهاست، من فکر میکنم مشیّت الهی برای من تکالیف و مأموریتی را معین کردهاست که باید بهدست من در راهِ تأمین سعادت ملتم اجرا گردد، هیچ عاملی نمیتواند این مشیت را متوقف سازد.» (در سلامِ عید غدیر، ۲ اردیبهشت ۱۳۴۴)
علم در یادداشتهای شخصیاش به تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۴۹از شاه نقل میکند که:
«میفرمودند، امتحان کردهام، هر کس با من درافتاده است، از بین رفت. چه داخلی، چه خارجی. مثال برادران کندی را در آمریکا میزند -کندی رئیس جمهور بود و دو برادر سناتور داشت و هر سه با شاهنشاه بد بودند. جان کندی رئیس جمهور کشته شد. رابرد -سناتور- کشته شد و آخرین آنها ادوارد افتضاح عجیبی سر کشته شدن یک دختر درآورد و رو به زوال است. ناصر -رئیس جمهور مصر- از بین رفت. خروشچف نخستوزیر شوروی با شاهنشاه خوب نبود، از بین رفت. در داخله هم هر که با شاه درافتاده است، ورافتاده است.» (یادداشتهای علم، جلد ۲، ص ۲۰۰-۲۰۱)
این توهم شاه در مورد خودش شامل تصوری از حمایت بیچون و چرای مردم ایران از او و پیشرفت سریع کشور هم بود. برای همین در پاسخ به پرسش خبرنگار گاردین که بر چه اساسی پیشبینی میکنید که ایران در طولِ زندگی یک نسل یکی از پنج کشورِ پیشرفتهٔ جهان خواهد شد؟ گفت:
«انرژی، پیشتکارِ ملّت و پیشوایی ما. البته شمار اندکی هستند که اعتراض میکنند. حالا تصور کنید که ایرانیان، اگر ایرانی باشند، پس از آن همه کاری که برای کشور انجام دادهایم علیه رهبرشان بپاخیزند! این است پیشوایی حقیقی که ما در کشورِ خود داریم. همه با دل و جان پشتِ سرِ پادشاهِ خود قرار دارند.» (مصاحبه با گاردین، ۱۹ ژانویه ۱۹۷۴)
شاید به همین دلیل زیاد تحمل مخالفت سیاسی با برنامهها و حکومت خود را نداشت. این امر در سانسور شدید مطبوعات و کیش شخصیت و چاپلوسی فراگیر در زمان محمدرضا پهلوی قابل ردیابی است.
شاه شخصا و به طور مرتب در جزئیات مطالب منتشر شده دخالت میکرد و تذکر میداد. برای مثال اسدالله علم در ۲۵ فروردین ۱۳۵۴ از خشم شاه از یادداشت منتشر شده در ایران و دستور وی برای اصلاح آن خبر داده است. شاه از علم میخواهد به مطبوعات که در حال گمانهزنی در مورد حزب تازه تاسیس رستاخیز و ساختار قدرت در ایران بودند تفهیم کند که قدرت اجرایی کشور در انحصار او است.
«فرمودند همین حالا که مرخص شدی به روزنامه کیهان به مصباحزاده تلفن کن که مردکه این حرفها چیست که مینویسی؟ راجع به حزب هر کس هر غلطی میکند، مینویسند. منجمله یکی پرسیده چرا در اساسنامه حزب تکلیف تعیین دولت روشن نشده؟ شما هم چاپ کردهاید. به آنها تفهیم کن که تکلیف تعیین دولت و عزل و نصب وزرا با شخص پادشاه است و شاه ریاست فائقه قوه مجریه را دارد، دیگر اینها فضولی است. روزنامه از خودش توضیح بدهد.» (یادداشتهای علم، جلد پنج، ص ۴۳)
با تبعیت رسانهها از نظرات شخص اول مملکت، چنین تبلیغاتی در مطبوعات آن دوران فراوان بود:
شاید بهترین نمونه برای بیان سیاست داخلی محمدرضا شاه و دیکتاتوری او تشکیل حزب رستاخیز باشد.
شاه پیشتر و در موارد مختلفی به وجود دموکراسی و نظام چندحزبی در ایران اشاره کرده بود و آن را نشانه عدم دیکتاتوری میدانست. حتی در کتاب «ماموریت برای وطنم»، شاه تاکید میکند که «برنامه تحولات و تکامل سیاسی باید با برنامه توسعه اقتصادی همآهنگ باشد و در غیر اینصورت ملتها دچار دشواریهای خطرناک خواهند گشت.» (ماموریت برای وطنم، صفحه ۱۱۸)
با وجود این موارد در اسفند ۱۳۵۳ شاه ایران ناگهان دستور تشکیل یک حزب فراگیر و انحلال احزاب وابسته موجود را داد.
«کسی که وارد این تشکیلات سیاسی نشود و معتقد به سه اصلی که من گفتم نباشد، دو راه برایش وجود دارد: یا یک فردی است متعلق به یک تشکیلات غیرقانونی یعنی باصطلاح خودمان: «تودهای». یعنی باز باصطلاح خودمان و با قدرت اثبات:بیوطن. او جایش یا در زندان ایران است یا اگر بخواهد فردا با کمال میل بدون اخذ حق عوارض، گذرنامه در دستش میخواهد برود چون که ایرانی نیست، غیرقانونی است و قانون هم مجازاتش را معین کردهاست.»
حزب رستاخیز بر اساس ایده «حزب فقط رستاخیز» شروع به انحصار درآوردن کلیه فعالیتهای سیاسی و حتی صنفی کرد. اما تمام امکانات کشور در خدمت این حزب هم کافی نبود تا آنرا از انحلال چند ماه پیش از انقلاب در امان نگه دارد.
او مثل باقی دیکتاتورها به تفنگبازی و امنیتیکاری علاقه ویژهای داشت.
مثل پدرش تحکیم قدرتش را مدیون کودتای نظامی بود.
یک دهم پول مملکت را صرف هزینههای نظامی میکرد و به اسم امنیت کشور سازمانی مخوف به اسم ساواک راه انداخته بود که شرح شکنجههایش حکومت را در جهان بدنام کرده بود.
نه فقط آزادی تشکیلات سیاسی و سازمانهای صنفی وجود نداشت، که مثل باقی دیکتاتوریها فرهنگ و هنر هم گرفتار سانسور بود و امنیتیها چهرههای فرهنگی و روشنفکری بسیاری را به زندان میانداختند [۱]. برای نمونه برخورد شاه با فیلم دایره مینای داریوش مهرجویی را بخوانید: محمدرضا پهلوی دستور داد «سازنده دایره مینا را پیدا کنید تا محاکمه شود»
سرکوب شاهنشاهی البته تنها به هنرمندان و روشنفکران محدود نمیشد. حتی ورزشکاران هم به دلایل مختلف مورد بازداشت قرار میگرفتند. مثلا پرویز قلیچخانی و مهدی لواسانی به دلیل مطالعه کتابهای چپ بازداشت شدند و وادار به اعتراف تلویزیونی شدند. قلیچخانی به گفته خود پیش از این بازداشت هم مورد بازخواست قرار گرفته بود:
«وقتی تیم ایران اول شد. اعضای تیم به اصطلاح شرفیاب گردیدند و در این شرف به باد دهی، کلیه سرپرستان و مربیان و اعضای تیم تا کمر خم شده و بر دستان شاه بوسه زدند ولی من [و یک نفر دیگر هم] از انجام این کار خودداری کردم و به همین دلیل از سوی تیمسار خسروانی و هاشمی نژاد مورد بازخواست قرار گرفتم.»
به علاوه، شاهنشاه اجازه فعالیت سیاسی به دانشجویان منتقد خود نمیداد.
۴. شاه پول ایران را خرج «عربها» میکرد
«کوشش همه ما باید این باشد که نه تنها مملکت ما بر طبق اصول عالیه اخلاقی و معنوی دین مبین اسلام اداره شود، بلکه انشاءالله در دنیا یک جامعه حقیقی اسلامی به وجود آید و دول و ملل مسلمان صرف نظر از مقتضیات خاص جغرافیایی و سیاسی و اقتصادی خود به صورت اتحادیهای در تحت لوای اصول اسلامی در آیند که وظیفه آن تقویت بنیاد صلح و حسن تفاهم بینالمللی و پیشرفت جامعه بشری به سوی اصول عالی معنوی باشد.» (در سلام عید مبعث، ۱۲ دی ۱۳۴۰)
تعجب نکنید، اینها سخنان شاهنشاه آریامهر است در سال ۱۳۴۰. شاهنشاه از اولین افرادی بود که یک چارچوب اسلامی برای همکاری در منطقه را پیشنهاد کرد (مصاحبه شاه با محمد حسنین هیکل). توجیه وی برای این موضوع تغییر شرایط منطقه و بهبود روابطش با دشمنان اسرائیل از جمله مصر بود. البته او بسیار پیشتر هم به همکاری دولتهای اسلامی نظر داشت.
در جریان جنگ یوم کیپور میان اعراب و اسرائیل، شاه همزمان که روابط استراتژیک خود را با اسرائیل حفظ میکرد به کشورهای عربی هم کمکهای مالی و نظامی میکرد. به طور مشخص مصر، سوریه و عربستان از کمکهای ایران بهره میبردند.
این کمکها جدا از حمایت شاه از شیعیان لبنان و کمکهای مالی به آنها بود.
روزنامه اطلاعات ۷ فروردین ۱۳۵۷
شاه در جریان جنگ یوم کیپور به مصر نفت میفرستاد و برای عربستان هواپیما و خلبان ارسال میکرد تا در پشتیبانی جنگی شرکت کنند. این هواپیماها نیروهای و تجهیزات را از عربستان به سوریه برده و مجروحان سوری را برای مداوا به ایران منتقل میکردند. محمدرضا پهلوی همزمان آسمان ایران را به روی شوروی گشود تا بتواند محمولههای تجهیزات نظامی برای عراق ارسال کند.
شاه به طور مشخص در مصاحبه با روزنامه کویتی السیاسه در تاریخ ۵ آذر ۱۳۵۲ گفت: «نظر ما این بود که اسرائیل باید از سرزمینهای عربی خارج شود و آن کشور ملزم است که به قطعنامه ۱۹۶۷ شورای امنیت گردن نهد، زیرا ما مخالف هرگونه اشغال از طریق توسل به زور هستیم. ما با باقی ماندن سرزمینهای مقدس اسلامی در دست مردمان غیر مسلمان مخالف هستیم.»
اسدلله علم در تاریخ ۱۴ خرداد ۵۳ در یادداشتهایش ذکر کرده که شاه به او گفته هواپیماهای اف۵ را به صورت مجانی به اردن داده خواهد شد. در «نامه ملک حسین را به من مرحمت فرمودند که تقاضای هواپیماهای اف ۵ کرده بود. همان حرفی که دیروز سفیر آمریکا به من میزد. فرمودند، به هر صورت به او خواهیم داد. چه معنی دارد هواپیمایی که جای دیگر نمی توانیم بفروشیم، حالا پولش را از بیچاره ملک حسن بگیریم؟» (یادداشتهای علم، جلد چهار، ص ۱۰۱).
ایران در همان سالها همزمان به مخالفان کرد دولت عراق کمک نظامی میکرد. البته در جریان قرارداد الجزایر شاه بر سر کردها معامله کرده و در ازای پذیرفتن خواستههایش در مورد خط مرزی، پشت مبارزان کرد در شمال عراق را خالی کرده به آنها پیشنهاد داد به ایران پناهنده شوند. این مانور سیاسی به شکست نیروهای کرد در مبارزه با دولت عراق منجر شد.
مداخله شاه در امور کشورهای عرب همسایه فراتر از این بود. در جریان شورش ظفار شاه با این تصور که اگر با چریکهای چپگرا در عمان نجنگند فردا باید در تهران با آنها بجنگد، نیروهای نظامی ایران را به عمان فرستاد تا در کنار نظامیان انگلیسی و عمانی شورشیان را سرکوب کنند.
این نمونهها نشان میدهند که محمدرضا شاه به طور سیستماتیک منابع مالی و انسانی ایران را خرج «عربها» میکرد.
۵. شاه ضد دموکراسی غربی بود
شاه با وجود تمام مواردی که گوشههایی از آنها را اینجا مرور کردیم سخت اعتقاد داشت دشمنان خارجی با توطئهای جهانی که حاصل اتحاد کمونیسم و سرمایهداری بود او را زمین زدند. او خود را قربانی جنگ تبلیغاتی رسانهها میدانست و باور نمیکرد که مردم ایران ممکن است از او به دلیل کارهایش ناراضی باشند.
«هفت سال تمام، علیه ناسیونالیسم ایران و علیه خود من، با انتشار ۳۴۰ نشریه و رسانه، تبلیغ بسیار وسیعی در سطح جهانی صورت گرفت؛ و این عظیمترین جنگ تبلیغاتی بود که بعد از جنگ دوم جهانی همه شاهد آن بودهاند. همه مراکز خبری چپ و راست، علیه من و کشورم بسیج شدند. این پیوند جهان سرمایهداری و جهان کمونیست، مسلماً از پدیدههای جالب عصر ماست.» (مصاحبه با مجله «اکتبر» در مصر ۱۹۸۰)
او، که با توافق قدرتهای جهانی جانشین پدرش شده و با کودتایی انگلیسی-آمریکایی قدرتش را تحکیم کرده بود، به ویژه مشکوک بود که سرنوشت حکومتش در کنفرانس گوادلوپ و به دست قدرتهای غربی تعیین شده بود (و نه اینکه آن کنفرانس واکنشی به سقوط ناگزیر سلطنت بود).
به طور ویژه محمدرضا شاه، و پس از او سلطنتطلبها، نفرت خاصی را نسبت به جیمی کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا ابراز کردهاند. کارتر پیش از انقلاب مواضعی درباره ضرورت پایبندی به موازین حقوق بشر در ایران گرفته بود.
البته انتقاد از غرب تنها به کارتر و به مقطع انقلاب خلاصه نمیشود.
شاه در مصاحبه با فالاچی، همزمان که ایران را دموکراتیکتر از غرب دانست، در انتقاد از آزادی احزاب گفت:
«من دموکراسی آن شکل را نمیخواهم. من هیچ بخشی از آن را نمیخواهم، همهاش مال خودتان… خواهید دید که ظرف چند سال کار دموکراسی شگفتانگیز شما به کجا میرسد».
او میگفت ایران تنها باید «کیفیتهای مثبت» غرب را بگیرد و آنها را با «اخلاقیات ایرانی» تطبیق دهد.
محمدرضا شاه به غربیها هشدار میداد که اگر «جامعهتان به همین شکل ولنگار و بی انضباط ادامه پیدا کند، نابود میشوید. شما به اندازه کافی کار نمیکنید و میخواهید برای کار اندک پول گزاف بگیرید. این قابل تداوم نیست.» (مصاحبه با بیبیسی) او میگفت «چشمآبیها باید از خواب بیدار شوند.»
آریامهر همچنین از آمریکایی شدن دانشگاهها نگران بود. مثلا به هوشنگ نهاوندی رئیس دانشگاه پهلوی شیراز میگوید به «آمریکاییبازی» در دانشگاه خاتمه دهد: «در پایان شرفیابی به من گفت که کمی در دانشگاه پهلوی در آمریکاییبازی افراط میکنند شما باید به این آمریکاییبازی خاتمه بدهی و بعد از یک آن تامل گفتند که من یک دانشگاه ایرانی میخواهم.»
شاید نگاه شاه به دموکراسی و غرب را بتوان در این گفتهاش خلاصه کرد:
«غرب غرق در انحطاط و تباهی است. چیزی ندارد که ما از آنجا بیاموزیم. آنها میخواهند اندیشههای منحط خودشان را که دموکراسی مینامند احیا کنند… ما نمیتوانیم بپذیریم.» (محمد حسنین هیکل، ایران: روایتی که ناگفته مانند، ترجمه حمید احمدی، انتشارات الهام، چاپ سوم، تهران، ۱۳۶۳، ص ۱۷۸) (نقل شده در لیلاز، موج دوم تجدد آمرانه در ایران، انتشارات نیلوفر، ۱۳۹۲، ص ۴۹۱)
۶. شاه زنان را کمعقلتر از مردان میدانست
شاه برای اولین بار در تاریخ ایران همسر خود را به عنوان جانشین سلطنت تا زمان بزرگشدن ولیعهد انتخاب کرد. اما آریامهر همزمان زنان را کمعقلتر از مردان میدانست.
بدگمانی شاه به زنان البته بیش از این مورد است. شاهنشاه مانند یک مرد سنتی ایرانی زنان را در جایگاهی پایینتر از مردها تصور میکرد. برای مثال به مصاحبه شاهنشاه با اوریانا فالاچی نگاه کنید که در پیش از انقلاب دچار سانسور بود.
شاه: در زندگی یک مرد زنها به حساب میآیند اگر زیبا و برازنده باشند و بدانند چطور زنانه رفتار کنند … مثلا این داستان آزادی زنان چیست؟ طرفداران حقوق زن حقیقتا چه میخواهند؟ شما چه میخواهید؟ برابری؟ خودتان بگویید. من نمیخواهم بیادب باشم، ولی شما ممکن است از نظر قانون برابر باشید، ولی نه در قابلیت، مرا ببخشید برای گفتنش.
فالاچی: ما {در قابلیتها برابر} نیستیم؟
شاه: نه. شما هرگز یک میکل آنژ یا باخ تولید نکردهاید. شما حتی یک آشپز مهم نیافریدهاید. و حرف نبودن فرصتها را نزنید، حتما شوخی می کنید؟ آیا شما فرصتش را نداشتید که حتی یک آشپز قابل به تاریخ بدهید؟ شما هیچ چیز با ارزشی تولید نکردهاید، هیچ چیز! خودتان بگویید، چند زن قادر به حکومت در طی مصاحبههایی نظیر این، ملاقات کردهاید؟
فالاچی: حداقل دو اعلیحضرت، گلدا مایر و ایندیرا گاندی.
شاه: همم … تنها چیزی که میتوانم بگویم اینست که آن زنها در قدرت، خیلی سختگیرتر از مردان هستند. خیلی بیرحمتر. خیلی به خون تشنهترند. من از واقعیتها صحبت میکنم، نه از عقاید. شما قسیالقلب هستید وقتی که حکومت میکنید. (مصاحبه با تاریخ)
۷. ایران در آستانه دروازههای تمدن بزرگ نبود
نه تنها ایران در آستانه جهشی بزرگ نبود بلکه شدت خرابی امور، اسدالله علم، وزیر دربار و دوست صمیمی شاه را نگران از انقلابی ناگزیر در ایران کرده بود. وی در سوم بهمن ۱۳۵۴ از دیدارش با عبدالمجید مجیدی، رئیس سازمان برنامه، وزیر کار و دبیر بنیاد فرح مینویسد:
«دیشب به منزل من آمده بود و به صورت وحشتناکی از کمی پول و هدر داده شدن پول در گذشته سخن میگفت که بینهایت ناراحتم کرد. یعنی وضع به طوری است که قاعدتاْ باید به انقلاب بیانجامد. اول بودجه امسال را با بیست و پنج ملیارد کسری بستهاند. ثانیا آن قدر پول هدر دادهاند، چه در پروژههای بیثمر، چه در خریدهای بیثمر، از جمله ۴۰۰۰ کامیون که نه راننده و نه راه برای آن موجود است، چه در خرید گندم و مواد غذایی، چه در خرید شکر که واقعا انسان شاخ درمیآورد و از همه بامزهتر این که میگفت، من که رئیس سازمان برنامه هستم، از اغلب این مخارج تا پس از تهیه آنها هیچگونه خبری نداشتهام. قرضهای به دولتهای خارجی که خود فصلی علیحده است و رقمی است در حدود دو میلیارد دلار.» (یادداشتهای علم، جلد پنجم، ص ۴۰)
یکی از علل خرابی امور این بود که برای شاه ایران تعهد به پیشوایی خودش بیش از تخصص افراد مهم بود. در حقیقت شاهنشاه از متخصصان بیزار بود.
شاه معمولا بدون توجه به نظریات کارشناسان و متخصصان، خودسرانه در جزئیات برنامهها دخالت میکرد. اسدالله علم در خاطرات خود نوشته است: «شاهنشاه همیشه میفرمایند باید به متخصصان بگویند مطالعات خودشان را بکنند، وقتی نظر دادند باید درست خلاف آن عمل کنید مخصوصا در امور اقتصادی!» (یادداشتهای علم، ۱۹ اردبیهشت ۱۳۵۳).
محمدرضا شاه ایران در آن زمان و سلطنتطلبان امروز به پیشرفتهای اقتصادی ایران مخصوصا بعد از سال ۱۳۴۲ و برنامههای توسعه سوم، چهارم و پنجم افتخار میکنند. متولی اصلی برنامههای توسعه در ایران سازمان برنامه بود. ابوالحسن ابتهاج را پایهگذار اصلی برنامهریزی توسعه در ایران میدانند. او معتقد بود درآمدهای نفتی ایران تنها باید خرج برنامههای توسعه و سرمایهگذاری برای پیشرفت اقتصادی جامعه شود. بیجهت نیست که ابتهاج در سال ۱۳۳۷ استعفا داد و حتی در سال ۱۳۴۰ هفت ماه به زندان افتاد.
شاه علاقه داشت بخش بزرگی از درآمد نفت را که به ویژه در دهه ۵۰ با افزایش قیمت جهانی رشد زیادی پیدا کرده بود خرج هزینههای نظامی کند. در سالهای آخر حکومت شاه، در حالی که با هیچ کشور همسایههای مشکلی جدی وجود نداشت، هزینههای نظامی ایران بیش از ده درصد تولید ناخالص ملی رسید (علم جلد یک ص ۸۴). این درصد چیزی نزدیک به نسبت هزینه امروز عربستان سعودی در بودجه نظامیاش است. این در حالی بود که تقریبا نصف کشور بیسواد و از دسترسی به امکانات اولیه زندگی محروم بودند.
آمار باسوادی در ایران، منبع: مقاومتینیوز
لابد شما هم روایتهایی از ثبات قیمت در زمان شاه شنیدهاید. مساله رشد اقتصادی حدود ۱۰ درصدی در زمان حاکمیت اعلیحضرت و تورم نسبتا پایین اقتصادی یک واقعیت آماری است. البته این تورم همیشه هم پایین نبوده است. اگر به آمارهای بانک جهانی نگاه کنیم دهه پنجاه و با سرازیر شدن درآمدهای نفتی اقتصاد ایران دچار تورم شده و شکایت از گرانی امری روزمره شد.
مواجهه حکومت با این گرانیها از طریق بگیر و ببند بازرگانان هم در نهایت به جایی نرسید.
واقعیت دیگر اقتصادی این است که ایران همزمان یکی از بدترین وضعیتها در توزیع درآمدها را داشت. به طور ساده این که ثروت زیادی که به مدد رشد اقتصادی بدست میآمد بسیار ناعادلانه میان مردم ایران تقسیم میشد.
یک دلیل روشن برای این ادعا شاخص جینی در ایران است که نشاندهنده نابرابری اقتصادی است. بر اساس گزارش سازمان جهانی کار، این شاخص در اواخر دهه ۴۰ شمسی یکی از بالاترینها در جهان (بیش از تمام کشورهای آسیای شرقی و اروپا) بوده است.
منبع: صالحی اصفهانی، انقلاب و بازتوزیع در ایران
محمد باهری، معاون فرهنگی وزارت دربار، دبیر کل حزب رستاخیز و وزیر دادگستری، در مصاحبهای که بعد از انقلاب انجام داده تصویری از آریامهر ارائه میکند که درعین همدلی با شاه ایراد مهم حکومت او را بیان میکند:
«شاه یک مردی بود که به ظواهر امر اهمیت میداد، به عمق مطالب توجه نداشت. خیلی دلش را خوش میکرد به ظواهر… همیشه دلش میخواست عمارات خیلی عظیم، دانشگاهها تعدادش زیاد، ولی به هیچ وجه فکر نمیکرد این دانشگاههایی که میسازند آیا معلم به قدر کافی دارند یا نه. این عمارات عظیمی که میسازند آیا اینها از نظر سوسیولوژیک و از نظر شهرسازی آیا صحیح هستند یا مقید هستند یا مفید نیستند… هر چیزی را در اشل بزرگ و در کمیت زیاد میخواست بدون این که توجه بکند این مسأله در اشل بزرگ و در کمیت وسیع آیا صحیح است، درست است یا درست نیست.» (تاریخ شفاهی ایران)
همین ظاهربینی آریامهر وضعیت کشور را در اواخر حکومتش به حالتی درآورده بود به گفته عبدالمجید مجیدی، نهادهای کشور ناکارآمد شده بودند:
«گرفتاری ما این بود که … مجلس یک مجلس واقعیای که طبق قانون اساسی عمل بکند نبود. دادگستریمان یک دادگستریای که آنطور که با اصطلاح قانون اساسی مستقلاْ و با قدرت عمل بکند نبود. دولتمان که قوه مجریه بود آنطوری که باید و شاید قدرت اجرائی نداشت.» (تاریخ شفاهی ایران)
و در آخر
پس از چهار دهه تبلیغات رسمی که خواسته از شاه دیو بسازد، حالا تبلیغاتی دیگر بالا گرفته که میخواهد او را فرشته کند.
چنین سادهسازیهایی کمکی به فهم نقش شاه در تاریخ معاصر ایران نمیکند و واقعیت را به پای سیاستبازی هیجانی قربانی میکند.
افراد حتی با نیتهای خوب، چهرههای معصوم، لباسهای شیک، و نطقهای تاثیرگذار فاجعه میآفرینند. تضمینی برای درستکاری و مسئولیتپذیری هیچ سیاستمداری وجود ندارد مگر آنکه کسانی که از تصمیمات او متاثر میشوند بتوانند بر وی نظارت و در صورت لزوم برکنارش کنند.
بررسی انتقادی و چندجانبه گذشته برای ساخت آیندهای بهتر و متفاوت ضروری است.
برخی افراد در فرار از دشواریهای وضع کنونی و از آنجاکه چشماندازی روشن در آینده نمیبینند، از گذشته جهانی آرمانی، باشکوه و از دست رفته میسازند. خود را سرزنش میکنیم که چرا به آنچه داشتیم قانع نبودیم و لیاقتی بهتر از داشته امروزمان نداریم. اما اگر گذشتهای وجود داشت که به کمال رسیده بود، دیگر چیزی در تاریخ تغییر نمیکرد و همه چیز در همان لحظه طلایی منجمد میشد.
هیچ دوران طلایی گذشتهای وجود ندارد که بخواهیم به آن بازگردیم.
آینده را باید از زندان گذشته آزاد کنیم.
پانویس:
۱. برخی از چهرههای فرهنگی برجستهای که در دوران محمدرضا شاه گرفتار زندان، سرکوب و سانسور شدند: احمد شاملو شاعر، امیرمختار کریمپور شیرازی شاعر، خسرو گلسرخی شاعر، عاطفه گرگین شاعر، داریوش اقبالی خواننده، فریدون فروغی خواننده، غلامحسین ساعدی نمایشنامهنویس، کرامتالله دانشیان شاعر، محمود اعتمادزاده (م.ا. بهآذین) نویسنده و مترجم، محمود دولتآبادی نویسنده، مهدی اخوان ثالث شاعر، نادر ابراهیمی نویسنده، هوشنگ گلشیری نویسنده، سیاوش کسرایی شاعر، احمد محمود نویسنده، علی اشرف درویشیان نویسنده، نجف دریابندری مترجم، اسفندیار منفردزاده آهنگساز، شهیار قنبری ترانهسرا، سعید سلطانپور شاعر نمایشنامهنویس و کارگردان، عبدالحسین نوشین نمایشنامهنویس و کارگردان، مرتضی کیوان شاعر، رضا براهنی نویسنده و شاعر، اسماعیل شاهرودی شاعر، شهرنوش پارسیپور نویسنده، فریده لاشایی نقاش، نعمت آزرم (م. آزرم) شاعر، جعفر کوشآبادی شاعرِ، رضا علامهزاده کارگردان، شاهرخ مسکوب پژوهشگر و نویسنده، نصرالله کسرائیان عکاس، فرج سرکوهی منتقد و روزنامهنگار، ابراهیم یونسی مترجم و بسیاری دیگر از اهل فرهنگ در ایران به زندان افتادند و آثارشان دچار سانسور شد.
فیلمهایی همچون دایره مینا ساخته داریوش مهرجویی، فیلم گوزنها ساخته مسعود کیمیایی، آرامش در حضور دیگران ساخته ناصر تقوایی، فیلم جنوب شهر ساخته فرخ غفاری، سایههای بلند باد ساخته بهمن فرمانآرا، اون شب که بارون اومد و قلعه اثر کامران شیردل، و آثاری دیگر دچار سانسور و یا توقیف میشوند.
برای آشنا شدن با سانسور آریامهری نگاهی به آییننامه نظارت بر نمایش فیلم و اسلاید مصوب هیئت وزیران ۳ مرداد ۱۳۴۵ بیاندازیم:
ماده۳- نمایش تمام یا قسمتی از هر فیلم که متضمن نکات مشروح در زیر باشد در سراسر کشور ممنوع است:
- اهانت به اصل توحید پروردگار و ادیان و کتب آسمانی و پیغمبران و مقدسان و ائمه اطهار.
- اهانت به دین اسلام و کیش شیعه اثنی عشری و مقدسان و مقدسات آن.
- هتک حرمت و اهانت به مذهب و معتقدات اقلیتهای مذهبی ایران.
- اسائه ادب به مقام شامخ سلطنت و خاندان جلیل سلطنتی.
- تشویق و تحریک هرگونه عصیان و بلوا علیه رژیم سلطنت مشروطه و دولت.
- اهانت به مقامات دولتی اعم از کشوری و لشکری.
- اهانت به کشورهایی که که با کشور ایران روابط دوستانه دارند یا توهین نسبت به مفاخر تاریخی و ملی آنها تا آن حد که موجب کدورت و رنجش در آن کشورها شود.
- تبلیغ برای هرگونه مرام و مسلکی که به موجب قوانین و مقررات کشور ایران غیرقانونی شناخته شده باشد.
- صحنههایی که حاکی از سوء قصد علیه رئیس و اعضای یک دولت بوده و قصد تحریک در آن آشکار باشد.
- صحنههایی که حاکی از شورش علیه نیروهای انتظامی و امنیتی و دفاعی باشد و پیروزی علیه اخلالگران شود.
- به طور کلی صحنههایی که مخالف و متضاد با مقدسات و مفاخر تاریخی و ملی ایران است و در آن به مقام و مسئولیت کشور ایران چه در گذشته و چه در حال در میان ملل جهان لطمه و خدشه ای وارد میسازد.
- تشویق اعمال رذیله و غیرانسانی از قبیل خیانت، جنایت، جاسوسی، زنا، همجنسدوستی، دزدی، ارتشاء و تجاوز به حقوق غیر به آن شکل که فاقد اخذ نتیجه مثبت و انسانی باشد یا نتیجهای از آن عاید شود که به طور ضمنی دال بر برائت و موجه ساختن ارتکاب اعمال ناشایست و غیرانسانی باشد.
- رجحان و توفق بد بر خوب، ناشایست بر شایسته، غیرانسانی بر انسانی، رذالت بر فضیلت، و تقوی به هر شکل و بیان یاعم از اینکه صریح باشد یا ضمنی و در لفافه.
عوضش الان تا دلتون بخواد آزادی داریم ملت آزاد مطبوعات آزاد اختلاف طبقاتی که اصلا
واقعا وقتی داشتی این متن رو مینوشتی یه ذره هم خجالت نمیکشیدی بنظرت الان همه چیز خیلی فرق کرده زندان کهریزک رو فرامووش کردی ..
شماها عرب هستید ایرانی نیستید نور بر تاریکی پیروز است ،مردم بیدارشدن
پهلویها یک ویرانه و مردمی شپشی را از قاجار تحویل گرفت و در فاصله ۴۰ سال بجایی رساند که مقالات دانشگاههای ایران در ژورنالایی همچون لنست و نیچر چاپ میشد.
برای شناخت شاه کتاب پاسخ به تاریخش را باید خواند تا فهمید چقدر از نه تنها مردم عادی بلکه از بسیاری از صاحبنظران و بزرگان آن زمان ، جلوتر بود و افق دیدش چقدر باز بود.
کسیکه میخواهد در مورد شاه قضاوت کند نخست باید کتاب پاسخ به تاریخش را بخواند.
من یک شهروند عادی ام و سودی از اینکه خوب یا بد شاه را بنویسم نمیبرم، ( آخه خیلیا هستن که من بهشون میگم مزدور قلم بدست اما من ازونا نیستم) و واقعا برام مهم بود که تاریخ معاصر کشورمو بشناسم برا همین رفتم دنبالش و اتفاقا فهمیدم که بر خلاف آنچه در کتابها و مقالات و رسانه ها گفته و نوشته شده، شاه یک موهبت الهی برای من ایرانی بود و مخالفانش مشتی متحجر ( هرچند بظاهر کرواتی بودند) که عصاره اندیشه هایشان جز خون و مرگ و لاله و شقایق و … چیز دیگری نبود.
یک نفر را نمیتوان پیدا کرد که نقد درست و سازنده داشته باشد و شاه جلوش را گرفته باشد.
اگر کسی موردی استثنا میشناسد لطفا مثال بزنید.
در پایان
جسارتا اگر پهلویها نبودند نه تنها تقریبا اکثر کسانی همچون ما بلکه حتی بسیاری همچون پروفسور فیروز نادری ها احتمالا باید در روستای اجدادیمان مشغول بز چرانی می بودیم.
پاینده ایران
با درود و خسته نباشید به شما بانوی گرامی جناب سرکار سارا خانم حامدی، این تحقیقات شما تاییدی است بر بیماری انتخاب بین بد و بدتری که چون خوره به جان ما افتاده و متاسفانه هیچگاه به ما نیاموختند که میشود بین خوب و خوبتر و عالی هم میشود انتخاب کرد شاید لیاقت و صلاحیت سیاسی اینکار را نداشته و نداریم.
حکایت شاه با ما حکایت فرد کفن دزدی است که به فرزندش وصیت کرد بعد دزدیدن کفن میت بخت برگشته چوبی هم به …..میت فرو کن ، و نتیجه ان شد که همه کفن دزد قدیمی را دعا کرده و خواستار بازگشتش بودند …!
شما در این نوشتار به حق و کوتاه کلیت سلطنت پهلوی دوم را به نقد صحیح کشاندید در تکمیل نوشتار شما از نظر حقیر بهترین راهنما و مرجع شناخت شاه مطالعه خاطرات اسدالله اعلم میباشد که حتی تا ظریف ترین حس ها و کوچکترین نقاط ضعف و قوت آنجناب پردازش شده است.
در خاتمه شاه فردی وطن پرست با مدیریتی بسیار ضعیف و شخصیتی کاملا ترسو و بی پرنسیب و مهمتر از همه متنفر از آحاد مردم کشورش بود …
خسته نباشید
باسلام متاسفم برای کسانی که خودشان را عقل کل میدانند وناسباسی میکنند. حیف آن خدماتی که سرورم به امثال شما هاکرد. شماها مستحق گدایی کردن هستید
وقتی نظرم را مینوشتم (که امیدوارم درج شود)، به گفته ی برخی هواداران رژیم پهلوی اشاره کردم که ما مردم هنوز لیاقت دموکراسی را نداریم. شاید بد نباشد اجازه بدهید که به نظراتی که خوانندگان در اینجا گذارده اند نگاهی بکنیم. امیدوارم که در شمارش و داوری ام اشتباه نکرده باشم و اگر چنین باشد از پیش پوزش میخواهم. میدانم هم که نمیتوان به درستی منشأ و غرض اصلی نظر دهندگان همواره اطمینان داشت ولی غرض اصلی گفتگو پیرامون دموکراسی و آزادی بیان است و نه اعداد و ارقام:
– از حدود صد نظر و جواب به نظرها، ۴۷ نفر نظر موافقی ارائه کرده اند, ۴۵ نفر نظر مخالف داده اند، و ۷ نفر نظر میانه را گرفته اند. بگذارید بگوییم تقریباً نیمی موافق بوده اند و نیمی مخالف.
– تعداد نظرهای غیر محترمانه که گاه با تحقیر و توهین همراه بوده در بین موافقین ۷ و در بین مخالفین ۲۴ است که تقریباً ۳۰٪ نظرها میشود.
خوانندگان در نتیجه گیری خود از این ارقام آزادند. نتیجه ای که من میگیرم این است که اگر ما در پی آینده ای بهتر هستیم باید آن سی درصد را نیز به اصول دموکراسی و آزادی بیان علاقمند کنیم زیرا استبداد بهر رو فساد و ظلم بهمراه خواهد داشت.
پیروز باشید.
با سپاس از نگارنده برای جمع آوری مطالب و درج نظرها ی موافق و مخالف. در سلطنت فراقانونی شاه و رضا شاه جای گفتگو نیست و دوستان و دشمنان و حتی نزدیکانشان و اسناد داخلی و خارجی همه در این امر همسو هستند. آن هوادارانی که در دفاع از استبداد پهلوی بر میایند استدلالهایی از این قبیل دارند:
– کشور پیشرفتهای بسیاری کرد: در هردو رژیم (پهلوی و ج ا) پیشرفت بوده ولی هردو رژیم در زمینه ی آزادیهای اجتماعی و صنعتی بسیار عقب افتاده بوده اند. تنها پول نفت خرج شده و صنعت مونتاژی بوده بطوریکه ایران منهای نفت بهیچوجه به پای مثلاً بنگلادش نمیرسد.
– استبداد و عدم آزادی و فساد در رژیم فعلی بمراتب بیشتر است: منصفانه درست است. بهررو فساد و کشتن مخالفین منفور است چه کم و چه زیاد.
– نیت شاه خیر بود: گیرم درست باشد، به چه قیمتی؟ شوربختانه محمد رضاشاه و پدرش بودند که تیشه به ریشه ی مشروطه و حکومت قانون زدند و حکومت فردی و زیرپا گذاردن قانون و اینکه رهبری مالک پول نفت است را نهادینه کردند.
– مردم در زمان شاه ناراضی نبودند و انقلاب توطئه ی خارجی بود: مطالعه ی کتاب دکتر عباس میلانی و مراجع اش بخصوص اسناد انگلیسی کشورهای خارجی را پیشنهاد میکنم. جنبش آزادی خواهی چندین سال زودتر آغاز شده بود و تنها وقتی به انقلاب اسلامی تبدیل شد کشورهای غربی که چاره ای جز رفتن شاه نمیدیدند برای جلوگیری از کمونیسم از حکومت اسلامی پشتیبانی کردند و آنهم در ماههای آخر بود و نه از ابتدا.
– ما مردم هنوز شایستگی دموکراسی را نداریم و پیشرفت تنها در سایه ی یک رژیم مقتدر امکان پذیر است: نمیدانم در مورد چنین گستاخی چه بگویم! باید با فرهنگ پدر سالاری و ملت را رعیت و امت دانستن جنگید.
به آینده امیدوار باشید.
بسه!
این همه تحریف تاریخ
خجالت بکشید !!
حیف این همه خدمت، که مرحوم شاه به ایران کرد!
با این حرف ها البته که خدماتش لطمه ای نمی خوره ولی بی احترامی بدیه!
ولی خودمونیم بدجور ترسیدید ها از شعار رضا شاه روحت شاد!
ممنون میشم اگر مطالب تحریفی را ذکر کنید,چون نویسنده چیزی از خودش در نیاورده که بشه گفت تحریف کرده.مطالب همه از نشریات وقت و مصاحبه ها و گفته های شاه و اطرافیانش بوده.لطف کنید و بدون کلی گویی موارد تحریفی رو ذکر کنید تا ما هم روشن بشیم.
بخشی از خیانت های حکومت پهلوی۱ساخت ورزشگاه۱۲۰۰۰۰هزارنفری آزادی۲ساخت دومین فرودگاه برتر جهان فرودگاه مهرآباد۳ساخت دانشگاه صنعتی ۴ساخت برج آزادی۵ساخت بزرگترین خیابان خاورمیانه پهلوی (ولیعصر)
حقیقت دیگه اینه که اگر شاه و پدرش نبودند شما بجای میدان دات کام ، الان داشتید در یکی از میدان که نه، فلکه های شهرهای فلک زده ایران، اسبی نعل میکردید یا پوتینی واکس میزدید. حتی اسم نداشتید.
باسلام.دروغه هرچی باشه از این مذهبیون بهتربود
مقاله کاملا در چارچوب منطق هست سپاس بیکران
چقد راز فاش کردی؟ نوشتت در حد یه مقاله ی ترم یک ادبیات بود و نه تنها هیچ رازی توش نبود بلکه مشتی کپی کاری حقیرانه بود.
این سارا احمدی گوساله کیه؟ اخه میمون نژاد تو چی هستی که در مورد نژاد آریا حرف میزنی؟ خودت حتما از نژاد مغول یا عربی ولی ایرانی های اصیل آریایی هستن، گوه زیادی نخور توله سگ
نشناختیش؟ دختر صدام و دشمن خونخوار ایرانی هاست دیگه!
داش حسین سلام
چرا طرفداران شاه سابق همه چون شما از ادبیات سخیفی در نوشته و سخنانشان برخوردارند؟
آیا خود همین نشان از گوساله پروری اعلیحضرت به جای انسان پروری نبوده است ؟
چرا تمامی هواداران شاه در آخر خلافت خود مشتی افراد پیر و سالخورده بوده و در بین جوانان هیچ طرفداری نداشت ؟
در آخر به جای انتشار خزعبلات و مطالب ناروا ، مطالعه خاطرات اعلم را پیشنهاد میکنم با خواندن این چند جلد کتاب کاملا به شخصیت شاه پی خواهید برد .
بسیار عالی بود….حتما همه ای ایرادهایی که به پهلوی میگیرید در رژیم فعلی وجود نداره……فقط خیلی شبیه همند اونم مشکلی نیست این ملت که خبر ندارند….پس هرچی دوست دارید بنویسید….وهرچه میخواهید بگید….حکومت جبر محکومه…یکی میگه کشف حجاب ..یکی میگه حجاب زوری….بفرمایید چه فرقی کرد….حکومتها میان برای حکومت به مردم نه برای مردم…واز سه فاکتور جهل ..ترس..فقر مردم استفاده میکنن برای حکومت به مردم ….مردم هم که کار ندارن و میترسند..یا از فقر بدبختی فراقت ندارند..یا متوجه نیستند…پنج شنبه ها ۱کیلو جوجه میخرن وتوپارک کباب میکنن فکر میکنن دنیا مال اوناست…یا علی
مقاله جالبی بود و معلوم است که برای تهیه آن خیلی زحمت کشیده اید.
خسته نباشید.
برای ما و نسل جوان که دوران شاه را با همه خوبی ها و بدی هایش ندیده است، چنین مقالاتی بسیار مفید خواهد بود و مانع می شود که مانند پدرانمان فریب بخوریم و به جای حرکت به سمت دموکراسی، اسیر کیش شخصیت و پرستش افراد بشویم.
فکر میکنم این مطلب باید در دستهبندی افسانهها و داستانهای تخیلی قرار بگیرد! سیاست؟! شما اول برو سیاست را معنی کن و ببین چیه بعد بیا سیاسی بنویس…
خواهشا شما سیاسی ننویس، هرکس نوشت شما ننویس…
با سپاس فراوان
متاسفانه راجب کل دیدگاهات و چرت و پرت هات باید فقط و فقط بگم گوه نخور متاسفم متاسفم واسه این رژیم که انسانهای وطن فروش بیگانه پرست خائنی مثل تو تربیت کرده..ما ایرانیا از زمانی که یزدگرد سوم کشتیم و اعراب غارتمون کردن وطن فروشی و بیگانه پرستی در خون و رگ هامون جریان پیدا کرد شاهنشاه هرچه بود با بد و خوب وطن فروش نبود تف به ذات بد ما ایرانیا ک یه عمره برده اعرابیم.
اولا از این سایت تشکر میکنم که حتی نظرات تندروی مخالفش رو منتشر میکنه.
جواب به فرهاد: شما برای خودت متاسف باش که نمیتونی بدون توهین نظر بدی.
کجای این مقاله دروغ بود؟؟برای همش سند داد
این سخن شاه رو با متن روزنامه کیهان مقاییه کنید:
“من یک دیکتاتور نیستم که مانند چیزی که هیتلر بنیان گذاری کرد، من هم مجلس را تک حزبی کنم.”
در سال ۱۳۵۴ ایران تک حزبی شد!
پس از گذشت چند سال از حرفش
این اتفاق افتاد.
راست گفتن که دروغگو کم حافظه ست :)
(حفظی نوشتم متن سخنشو)
برای درک بهتر رژیم شاه کتب متعددی به چاپ رسیده که می توان به آنها مراجعه کرد مانند کتاب اقتصاد سیاسی ایران نوشته پرفسور کاتوزیان و یا مجموعه مقالات ایشان با عنوان تضاد دولت و ملت در ایران و یا کتب دیگری که توسط افراد مختلف نگاشته شده مانند کتاب ریشه های انقلاب ایران از نیکی کردی به هر حال کاملا سیاه یا سفید دیدن هر حکومتی می تواند نادرست باشد با توجه به این سخن از مارتین لوتر بنیانگذار پروتستانیسم که گفته اگر مردمی تحت حکومت ستمگری هستند سزاوار آن می باشند.و یا سخن رسول گرامی که فرمود هر گونه که باشید بر شما حکومت می شود .
ملت عزیز ایران تا وقتی که به قانون و قانون گرایی حرکت نکنند و تا وقتی که به سمت علم و علم گرایی حرکت نکنند ( بویژه در علوم انسانی و اجتماعی ) چه در رژیم منحوس پهلوی باشند و چه در رژیم مقدس جمهوری اسلامی ، تغییر چندانی در وضع ایشان پدیدار نخواهد شد . و البته و صد البته هر دو اینها از سوی خداوند کریم به همه انسانها عطا شده است .
چشمت را باز کن چاپلوسی و مزدوری هم اندازه داره .
خدا بیامرزدش خیلی آدم خوبی بود نور به قبرش بباره فقط ای کاش حکومت ایران مثل اون دوره میشد
شاه خیلی بد بود چرا اینترنت اون زمان نبود چرا اون زمان ایرانی ها گوشی تاچ نداشتن شما فقط مقایسه کن آمار اینترنت رو از ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۸ ببین آخوندها چقدر ایران رو ساختن
داداش داری اشتباه میزنی!
داداچ اشتباه زدی
یا شاید درست اشتباه زدی!
دقیقا همین درسته. درست اشتباه زدی زرنگ :)
اگر در نظر بگیریم که شاه کاری برای ایران نکرد اعتقادات مردم رو هم از بین نبرد اما این حکومت مفسد هم دنیای مردم رو خراب کرد هم آخرت رو
رعایت اخلاق و انصاف و شرافت در هر فعالیت و شغلی مهمه.چه کارگر باشی چه دکتر باشی چه خبرنگار باشی چه وبلاگنویس باشی.
زندگی که فقط پول و سکه نیست.
سلام
مطالب مفید و ارزشمند و آگاهی بخش و بی طرفانه بود.
ضمنا آنهایی که انتقاد می کنند حق دارند نظراتشان را بیان کنند و ایردات و اشکالات فراوانی هم در کشور و نظام وجود دارد که باید بر طرف شود.
اما من به آنهایی که گفته اند آنچه نویسنده نوشته درست اما حالا چه دست آوردی داشته ایم می گویم فقط دو قلم دست آورد در کشور که افتخاری برای همه ایرانیان است ۱- شکافت اتم و فن آوری هسته ای است که علم و فن آوری صد جهان است و بالاتر از آن هنوز فن آوریی وجود ندارد که ایران جز شانزده کشور جهان است که به آن دست پیدا کرده است که در همه امور زندگی بشر کاربرد دارد. ۲- فن آوری های نطامی از انواع آن بخصوص موشکی که مهمترین نیاز یک کشور یعنی امنیت آن را تامین کرده و ایران عزیز را به قدرت منطقه ای تبدیل کرده است.
در مورد نانو تکنولوژی و بایو تکنولوژی و شبیه سازی حیوانات جز ده کشور اول جهان و ساخت و پرتاب ماهواره و فرستادن و باز گرداندن موجود زنده به فضا و کشتی سازی و سازه های دریایی مانند سکوهای نفتی و لوله گذاری در دریا و ساخت هواپیماهای بدون سرنشین و ساخت هواپیماهای دو نفره آموزشی و صادرات آن و سکو های پرتاب ماهواره و موشک و سوخت جامد موشک و یکی از عالی ترین رتبه های پزشکی در همه تخصص ها در جهان و اولین مقام علمی جهان اسلام و حول و حوش بیستمین کشور از نظر تولید مقالات علمی و بیستمین اقتصاد بزرگ جهان صدها دست آورد دیگر که خود علاقمنان باید تحقیق کنند از جمله دست آوردهاست که همه ما به عنوان ایرانی باید به آنها افتخار کنیم زیرا بدست فرزندان همین ملت بدست آمده است.
داداش در رابطه با پاسخ شماره اولت باید بگم که پیشنهاد اتم و هسته ای و موشکو اینا قبل از سال ۵٧به شاه داده شده بود(میتونی بری تحقیق کنی)أما شاه در جواب پیشنهاد گفت که گیریم منم دوتا موشک هسته ای داشته باشم ولی میتونم جلو روسیه که صدتای من موشک داره و از قدرت های اون زمان بود قد علم کنم ببین عزیزم من و هیچ ایرانه وطن پرست دیگه به دنبال پسرفت کشور نیستیم ولی شما باید بر أساس زمانی که توش هستی تصمیم بگیری باور کن اگه شاه قبول میکرد در آن واحد ایران رو تجزیه میکردن!
دوست عزیز الآن هسته ای داریم و تجزیه هم نشدیم.این همون عزت و استقلال انقلاب اسلامیه . دقیقا اون زمان شاه ی مهره ی دستبوس بیگانگان و خار وزبون بود و هیچ اراده ای از خودش نداشت و زورشو برای مردم بیچاره کشورش خرج می کرد. مثل باباش که با هیبت ارتش شاهنشاهی خراب رو سر مردم می شد اما کوچکترین حرکتی با این ارتش در مقابل حملات خارجی ها در جنگ های جهانی و اشغال سرزمینی ایران نداشت.ارتش رژه در تهران میداد و زور به مردم می آورد و وقت هجوم خارجی ها دستاش بالا بود و گم شده بود. شاه نژادش ی غیرتی بود و الا نژاد آریایی که زیر بار زور وظلم خارجی ها نمیره.
شاهنشاه برای مردمی مثل ما با این فرهنگ کنونی به قول یکی از دوستان خدا بود واقعا خدا بود،ما همه چیزمونو از شاه داشتیم و الان دار و ندار و فرهنگ و اصالتمون رو از دست دادیم،فریبکاری و ریاکاری جلادان امروز حاکم بر ایران بر همه روشن شده،اون کسایی که میگن شاه دیکتاتور بوده یا توتالیتر بوده احتمالا هنوز هم حادثه اتش سوزی در سینما رکس ابادان رو به گردن ساواک میندازن،در صورتی که مقصر اون حادثه همین کفتار های امروزی بودن
شما را به اسناد ویکی لیکس ارجاع میدم
اونجا ن نوشته کی اتیش زد کی نزد
هرچند که جماعت شما آمریکا رو هم کار جمهوری اسلامی میدونن
هیچ وقت نخواستین حقیقت ها رو قبول کنین، ای کاش یکم از این نژادپرستی و بدگمانی نسبت به اسلام دست برداریم…
اون زمان شکایت از شاه بود و الان شکایت از ولایت فقیه …
۸ سال پیش شکایت از احمدی نژاد بود و الان احمدی نژاد فرشته شده و روحانی دیو …
براچی خودتون برای خودتون کاری نمیکنین و افتادین به سر دین و شاه و دیو و فرشته …
مردم ایران باید چند نسل تغییر کنند تا از دوگانه دیو و فرشته نجات یابند.
راستی جا داشت از ابتهاج نام بردید از عالیخانی مرحوم هم نامی می آوردید.
با بد نشون دادن بقیه تو خوب نمیشی!!!
شاه اگه هر ایرادی داشت اولا وطن پرست بود دوم دروغگو نبود چیزهایی که الان کاملا برعکسه!!!
آنچنان میگه وطن پرست بود که انگار با شاه هم کاسه بودن و شبا یه جا با هم میخوابیدن … تو از کجا میدونی مرد حسابی، تو الان نمیتونی حرف راست و دروغ مسئولای به ظاهر وطن پرست خودتو تشخیص بدی … بعد حرف از ۴ سال پیش میزنی
اونقدر وطن پرست بود که بحرین رو شوهر داد
دروغ اینه که بگی شاه وطن پرست بود.
شاه و بابای خائنش فقط چوب حراج به منافع سرزمینی و ملی این وطن زدند. نژاد شاه بی غیرتی بود نه آریایی. اگه وطن پرست بود استقلال وطنی ایجاد می کرد. نفت سرمایه ملی رو به شرکت های خارجی با درصدهای نجومی واگذار نمی کرد.
یک خائن، نمی تونه وطن پرست باشه.
ما که در گرمی خورشید معذب بودیم
چشم مان کور سزاوار همین شب بودیم
گذشته گذشته افسوس شاه نیست بیاین نخوریم
کثافت تر از نویسنده این مطلب فقط خودشه و بس.
فقط جواب این دری وری که نوشتی میگم…
شاه خود خدا بود…
و امثال شماها خائنین و وطن فروشان هرزه ای هستید که برده پول هستید
خدات مُرد رررررررررفت زیر خاااک …
جوش نزن یکم حقیقت ها رو قبول کن …
خخخخخخخخخخخخ
صنعتی و سنتی رو باهم بزنی همین میشه خخخخخخ
خدات مرده عمووو
ظاهرا خداشاه ت هم زنباره و هرزه بوده نه ؟؟؟
هرچی بود چاپلوس و ریزه خوار سفره روضه خوان ها نبود بیچاره بدبخت .
چهل سال گذشت بازهم دست از خیانت ور نمیدارین چقدر بدبختید شماها.
با سلام.
بله شاه انقدر سواد و منطق داشته که اولا فرهنگ ایران ببین چقدر بالا بوده که اروپاییا رو قبول نداشتیم..(الان چه شدیم خدا لعنت کنه اونی که فرهنگو ..دینو ..مذهب همه چیمون رو ازمون گرفتن و یه بی سواد بیکار عقده ای ساختن.)دوما.. معلومه که شاه با افراد چپاول گرا که خودشان رو مثل امروز با سواد میدانستند به شدت برخورد میکرد.به غیر از سلطنتی ها.(که مثل امروز اختلاص هامون از بالا دستها ریشه انداخته کل مملکت که مثل زنجیر بهم وصل اند.
شاه هر مذهب و دینی که داشته، تو الان میتونی اثبات کنی که از وزراء و اطرافیان شاه کسی اختلاس نمیکرده … اصلا آریایی اصیل بوده و دین زرتشتی داشته، تو میتونی اثبات کنی اطرافیانش اطهر و معصوم بودن؟؟؟
اروپائیان رو قبول نداشت!
کلام شاه رو برو بخون:
“زمانی که ایرانیان در حال یادگیری اینند که مانند مردم سوئیس رفتار کنند من آنموقع همانند پادشاه سوئیس در حال رفتار کردنم”
تورو قرآن یه سایتی چیزی گیر بیارید بخونید
والله داره کم کم همه گیر میشه که
“خدا دشمنان ما را از احمق ها آفریده است.”
ادمین شما همشو راست میگی.ولی لعنت بر جدو آبا دروغگو.شاه پول ایران را به عربها خرج میکرد؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! کودنی کودن.تا زمانی که امثال تو زنده اند ما روی خوش نخواهیم دید
نه تنها شاه ، بلکه الان اسرائیل و آمریکا و چین و روسیه و انگلیس و… خیلی های دیگه، به عرب ها و مناظقی که آسیب پذیرن کمک میکنن …
این قضیه مربوط به الان نیست و در طول تاریخ بوده .
حرف ادمین با سند بود
با سلام و عرض ادب
مطلب خوبی بود
لطفا اگر مطالبی از سرکوب ایلات و اقوام کشور از جهات سیاسی. فرهنگی. نظامی. اقتصادی توسط پهلوی اول و دوم در اتنیار دارید
برای بنده ارسال فرمایید.
sanasaidi.mail@gmail.com
ماشاالله ان شا الله ذدر این تحقیق موفق باشید عزیز دل
به نظر من اگر شاه میموند الان ایران گلستان بود ….این مرد در ادای واژگان فارسی چقدر با دقت و سنجیده سخن میگفت که نشونه درک و عقل بالای اون داشت،نه مثل بعضی ها که نمیتونن فارسی شیرین رو درست حرف بزنن.
مردی دلسوز میهن و ملت و فوق العاده دانا بود.❤
خود کرده را تدبیر نیست
عاشقتم❤❤❤
شاه هم فارسی شیرین حرف نمیزد، الان شما هم که این پست رو گذاشتی حداقل ۴۰ درصد واژگانت عربیه …
بعدشم بفرض بگیریم شاه فرشته بوده ، تو میتونی اثبات کنی اطرافیان شاه همه فرشته بودن و وضعیت مملکتت آباد میشد؟؟؟
موافقم دقیقا❤
((تضمینی برای درستکاری و مسئولیتپذیری هیچ سیاستمداری وجود ندارد مگر آنکه کسانی که از تصمیمات او متاثر میشوند بتوانند بر وی نظارت و در صورت لزوم برکنارش کنند.))قسمتی از متن .
اگر فقط همین قسمت از متن که به نظر نویسنده در حکومت قبلی اجرا نمیشده، که احتمالا هم درست گفته ، در حکومت کنونی قابل اجرا بود ، من به آینده امیدوار می شدم…
به نظر من اگه میشد ایران گلستان بود شما نوع حرف زدن رو دقت کنید ،مثل بعضی ها نبود که در ادای واژه های شیرین فارسی هم مشکل داشته باشه،انسان دانا و دلسوز میهن و ملت بود …❤ خود کرده را تدبیر نیست متاسفانه
ایران گلستان میبود اگر وی بود! مقاله ای خوندم از سایتی به زبان انگلیسی که خواهر شاه را در کشوری با ساک هرووین شناسانی کردن اما چون مصونیت دیپلماسی داشت ولش کردند جایی دیگه اش نوشته بود که یکی دیگه از برادراش رو تو یه کشور دیگه گرفتن که با دو تا زن سوار یه ماشین فکر کنم کاادیلاک قرمز بوده تو ماشین هم هرویین پیدا کردن اینم هیچ! در عصر پهلوی نوشته بود که دولت با استفاده از کشت تریاک ! خیلی ثروت به جیب زد خیلی چیزا نوشته بود که لفظ شیره کش خونه از اون دوران شروع شد ٬به کار بردنش فکر کنم و …
خلاصه نوشته بود به نقل از روزنامه ایی روزی ۵۰۰۰ هزار رییال و چندین هزار نفر تحت تاثیر این مواد مخدر با پشتوانه دولتی دارن به باد فنا میرن از گلستان بودن این خاندان خیلی شنیدم متاسفانه جاش نیست
رضا خان اگه ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ میهن پرست بود که انگلیس اونو نمی برد پسرشو بزاره!!!! نسلشو با یه خاندان دیگه عوض می کرد مث کاری که با قجر کردن❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ چطور با کمک انگلیس رضا خان شد رضا شاه؟ همونطور هم اگه اندازه انگشت شصت ❤ ❤مصدق❤ ❤ وطن پرست بود این آدم٬سال پنجاه و هفت انقلاب علیه یه رژیم دیگه بود نه پهلبی !
سلام، امیدوارم حالتون خوب باشه. دوستان خدمتون عرض کنم که در اینترنت و سایتها، هر کسی نظر ارسال کند، اون شماره آیپی اینترنتش برای مدیر سایت قابل مشاهده است و هر شماره ایرانسل یا همراه اول که اینترنتش فعال هست یک آیپی ثابت دارد که در شرکت، در کنار شماره موبایلش ثبت شده، همچنین کسانی که به وایفای خونگی وصل هستند،آیپی ثابتی دارند و در شرکت مخابرات، اون آیپی در کنار شماره تلفنشون ثبت شده،
پس مواظب باشید در سایتها ، وقتی که بحث سیاسی میکنید، حرفی نزنید که برایتان جرم حساب شوند و تحت تعقیب و مجازات قرار گیرید. نمیخوام کسی رو بترسانم، اما واقعیت اینه که مثلا من، نه وکیلم و نه سیاستمدار، پس دلیلی نداره که بیام در فضای مجازی و در مورد دولتها تحلیل کنم و بیانیه بدم.
خب حالا به عنوان یک شهروند، میتوانم نسبت به وضع کنونی، ناراضی باشم و با لحنی محترمانه، اعلام نارضایتی و انتقاد کنم. این جور انتقاد، اصلا هم جرم نیست. اما اگر بیام به رژیم، توهین و ناسزاگویی و تهمت بزنم ، طبق قوانینی که در کشور داریم این کار من،خودش جرم حساب میشه و قابل پیگیری هست.
عزیزان ببخشید قصد دیگری نداشتم و فقط خاستم افرادی که در اینترنت تازهوارد هستند آگاه باشند.
ممنونم از همتون. بخصوص مدیر گرامی سایت که وجدانی بیدار داره و دلش نمیاد این نظر من را حذف کند،
ممنونم از همه عزیزانی که قید پول و منافع شخصی خود را میزنند و واقعاً بفکر تکتک افراد وطنمون هستند و عدالت و برابری را برای همه میخواهند و حتی دوست دارند که همهی ایرانیان با همهی عقاید و مخالفتها و مشکلاتی که باهم دارند،(آخوندها، سلطنت خواهان، جمهوری خواهان،تجزیهطلبان،نافهمان،بیگانهپرستان،وطنپرستان،) همه در یک جا جمع شوند و با تکیه بر ارادهی خداوند و انسانیت، اختلافها را حل کنند و تا همه در کنار همدیگر بدون اختلاف زندگی کنند تا هیچ بیگانهای نتواند در کشور ما دخالت کند.
خداوند نگهدار همهی شما هموطنای عزیزم باشد. روز و شبتون بخیر
الآن شدت و غلظت همه نکات منفی ذکر شده در مطلب ده ها برابر بیشتر از زمان شاه است. من آن زمان را زندگی کردم . واقعیت آن است که در کل مردم خیلی بهتر و شادتر زندگی میکردند و مهمتر از همه ریا و دروغگوئی و خیانت در جامعه خیلی خیلی کمتر از امروز بود و تفاوت طبقاتی هم یک صدم الآن بود. مهمترین تفاوت جامعه زمان شاه با جامعه امروز ایران این است که الآن فاصله فقیر و غنی در جامعه ایران از همه دنیا بیشتر است. این ادعا نیست واقعیتی تلخ است.مشخص ترین نتیجه عملکرد حاکمیت فعلی ایران همین است و همین یک نکته همه را بس.
کاملا حق با شماست
چهارپا خوب دوپا بد
ببخشید
چهارپا خوب دوپا بهتر
در کل مطلب شما درست است. روایت سلطنت طلبان لس آنجلسی از پهلوی کاملا یک طرفه هست اما مسئله اینجاست که پهلوی با معیارهای زیادی نسبت به اپوزیسیونش مترقی تر بود. اپوزیسیونی که به سرکردگی علی شریعتی و جلال آل احمد بیرق غربستیزی و بازگشت به خویشتن باشکوه تخیلی اسلامی را در برگرفتند. مصدقی که با شعار پوپولیستی ملی کردن صنعت نفت مشابه انرژی هسته ای حق مسلم ما در حال حاضر کشور را به جنگ با امپراتوری نیرومند بریتانیا کشاند. روانپریشان پان ایرانیستی که هنوز که هنوزه استقلال بحرین را خیانت پهلوی میدانند و اصلا از تاریخ طولانی استعمار انگلیس در این جزیره خبر ندارند و در نهایت جبهه ملی که به بختیار خیانت کرد و مجاهدین خلق و چریکهایی که کشتن سرباز وظیفه در سیاهکل را حماسه خواندند و … باعث شدند که پهلوی معصوم جلوه کند.
البته که شاه هم ایراداتی داشت ولی با انقلاب ۵۷ ملت ایران به قعر چاه فاضلاب سقوط کردند!انقلاب برای بهتر شدنه نه برای نابود کردن کشور!اگه بخوایم از ۱ تا ۲۰ نمره بدیم نمره شاه میشه ۱۵ و نمره جمهوری اسلامی میشه منفی هزار۱۰۰۰-
این نظر شخص شماست
درسته از نظر اقتصادی پسرفت کردیم ولی این به خاطر تحریم های ظالمانه و دشمن هاست.
ایران بعد از انقلاب در خیلی زمینه ها پیشرفت کرد.صادرات نفت،صنایع نظامی،پزشکی،نانوتکنولوژی و…
جالبه بدونید طبق گزارش موسسه کانادایی Science-Metrix ایران بالا ترین رشد علمی در جهان رو داره.
درود بر شما،
به نظرم متن بسیار «به جا» و مفیدی بود.
سپاسگزارم
این حرف ها همش ذهنیات عده ای از مردم درباره ی چیز هایی هست که دربارشون اطلاعاتی ندارن.
یکی طرف شاه رو میگیره یکی هم طرف شیخ ها رو کسی چه میدونه گذشته چی بوده درحالی که ما از واقعیات حال کشورمون هم خبر نداریم؟!
اصلا همه ی این حرف هایی که شما زدین درست حالا چی؟!!!!
حالا که عصر تکنولوژیه و پیشرفت و انسانیته چی؟!؟!
باشه قبول، همه ی این ها قبول ولی این برای ۴۰ سال پیش بود. ۴۰ سال پیش!!!
حالا ما چی داریم؟!؟!
آیا همون چیز ها هنوز هم وجود ندارند؟!!!
یا شاید هم بد تر؟!!
حالا کدوم شیخ و روحانی و مسعول و رئیس و رهبری ایران رو نسبت به قبل بهتر کرده؟؟؟!!!
حالا به بانوان چه بهایی داده میشه؟! آیا حالا حق دارند اداره ی کشور رو در دست بگیرند؟! حالا میتوانند از کوچک ترین حق خود در دادگاه ها دفاع کنند؟! شما هیچ حقی به زنان ندادید هیچ حقی!! آنان حتی حق ندارند اختیار خود را داشته باشند مدام باید تسلیم مرد ها باشند. حق ندارند بدون اجازه ی شوهر یا پدر جایی بروند و اگر هم بروند باید به جای اقامت در هتل در کوچه و پارک بخوابند و هزاران بلا سرشان بیاید چون مجوز مذکر را ندارند!!! اگر بخواهند طلاق بگیرند حتی اگر همسرشان یک قاتل جنایی هم باشد، نمیتوانند!! اگر کسی قصد تجاوز به آن ها را داشته باشد حتی حق ندارند از خودشان دفاع کنند چون اگر بلایی سر فرد متجاوز بیاید باید به خاطر آن عوضی حتی بدون هیچ حرفی حکم اعدام خود را بپذیرند!!! زنان در مملک ما فقط یک چیز را دارند مهریه ای که آن هم فقط مقدار نا چیزی، آن هم در صورتی که طرف داشته باشد بهشان طعلق میگیرد که الحمد و اللّاه آن مقدار هم می پیچانند تا ندهند!!
باز هم درمورد حقوق نداشته ی زنان در ایران بگم یا نه؟!؟ اگه بخوام بگم تا ۱۰۰۰ سال طول میکشد!!
درمورد حمایت از عرب ها هم که همه میدانند..
هر ساله میلیارد ها بودجه صرف عرب های کثیف میشود مثل فلستینی ها !!
به ما چه ربطی دارد که آن ها در جنگند، ما خودمان میلیون ها میلیون فقیر داریم. سال به سال هم که تعداد بالا تر میرود من و خانوادم تا چند سال پیش زندگی نسبتاً خوبی داشتیم جزء افراد متوسط جامعه بودیم دستمون به دهنمون میرسید هر وقت چیزی نیاز داشتیم بدون مشکل تهیه میکردیم ولی حالا با مراعات حتی خرید خونه رو انجام میدیم. اونوقت باید سرمایه ی کشور تو شکم فلستینی ها و سوریه ای ها و عراقی ها و….. بره؟!؟!
وقتی ما خودمون تو کشورمون کسایی رو داریم که برای یه تیکه نون صبح تا شب سگ دو میزنن باید حق این مردم مظلوم تو شکم آدمایی بره که بچه ها شون لباسای مارک و اسباب بازی های گرون قیمت دارن؟!
فقط یک بار با دقت این مستند های فلستینی رو نگاه کنین لباسا و وسایل شونو ببینین بعد قضاوت کنین!
یه عده هم که الکی اسلام اسلام و خدا خدا میکنن به جای کمک به این سیل زده ها و زلزله زده ها، سال به سال میره مکه و کربلا آخه احمق آخه بیشعور من چی به تو بگم؟!!! مردم کشورت اون خوزستانی های بیچاره توی بدبختی دارن میمیرن اونوقت تو میری حج؟! تو خدا حالیته!؟ همون خدا گفته حق نداری وقتی از چیزی حتی دو تا داری و همسایت فقیره بگی من مسلمانم! اونوقت تو میری میچسبی به اون ضریح که خدا حاجتت رو بده؟! خدا خودش گفته من همه جا وجود دارم پس الکی پول و سرمایه ی کشور رو نریز تو شکم اون عرب های حروم خور عربستانی که آخر سر مردم کشورتو خفه کنن و زنده زنده خاکشون کنن!!
مسئله ی بعدی، دام در ایران میشنویم که دین از سیاست جدا نیست. این جمله کاملا سطح کشور ما رو نشون میده ، دین باید از سیاست جدا باشه و اگه نباشه که نیست میشه این! همین کشوری که میبینیم! هر روز از اسلام سوء استفاده میشه میگین چطوری این طوری: اگه با آمریکا مبارزه کنین با دشمنان اسلام مبارزه کردین، غربی ها کافرند و بویی از اسلام نبردند، آمریکایی ها اینجوری اسراعیلی ها اونجوری انگلیسی ها فلان جوری بهمان جوری… بابا بس کنین!! فکر نکنم کسی وجود داشته باشه که جمله ی هر آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند رو نشنیده باشه. خب حالا که ما هی مرگ بر اینجا و اونجا میکنیم، پس برای خودمون هم مرگ میخوایم دیگه؟ و خواستیم! خواستیم که انواع و اقسام بلا ها و عذاب های الهی سرمون اومده و هی میاد! و تا زمانی که دست از بد خواستن برای دیگران نکنیم ادامه داره!
نمیدونم چرا ما ایرانی ها عادت داریم وقتی فرد موفقی رو میبینیم به جای اینکه ازش الگو بگیریم و خودمونو مثل اون بالا بکشیم، اون رو پایین میکشین، چرا باید چشم دیدن موفقیت کسی رو نداشته باشیم فرقیم نداره ها چه میخواد طرف شاگرد اول کلاس باشه ، یه تیم فوتبال باشه، یه دانشمند باشه یا یه کشور پیشرفته توی هر نقطه از جهان یا…
خلاصه ما فقط به فکر خودمونیم فقط میخوایم خودمون بالا باشی ، حالا به هر قیمتی که شده!
تا حالا دقت کردین به برنامه های تلویزیونی زنده؟! اللخصوص حالا خورشید!
وقتی برنامه صبح به صورت زنده پخش میشه تا اونجا که بتونن حرف های طرف رو سانسور میکنن البته اگی حقیقتی درمورد حکومت ایران باشه! و اما پخش دومش که کلا طرف رو سانسور میکنن جوری که انگار نه انگار نه خانی اومده و نه خانی رفته!
حالا به نظر شما اگه کاسه ای زیر کاسه ی این حکومت نیست چه دلیلی داره این کار هارو بکنن؟!؟!!
اگه عاقل باشید باید تا الان فهمیده باشید که این حکومت ما از هزار تا شاه(ی که اصلا همون طوری هم که اون بالا نوشته) هم بد تره. حکایت استخر رفسنجانی و ترور آدم های نسبتاً خوب حکومت از دوران انقلاب تا حالا! اختلاص های تلیریاردی و جای گلوله های روی دیوار های ۴۰ سال پیش خرمشهر خونه های ویرون شده ی سیل و زلزله و بی اهمیتی نسبت به تمام این ها، شکنجه های پنهانی مردمی که در تظاهرات علیه حکومت حاضر شدن(میدونم که میگم) همه و همه نشون دهنده ی چیزی جز شکنجه ی ملت ایرانه چیزی جز خوردن حق میلیون ها ایرانیه؟!!!
ما بعد چهل سال (این همه پیش رفت در اقتصاد و صنعت جهان و کشور های اروپایی و آمریکایی) چی داریم؟!!
دکل نفتی؟! دانشگاه تهران؟! راه آهن سراسری؟! کاخ های شاه؟! هواپیما؟! موشک؟! تانک؟!
حالا بگین کدومش برای ماست ؟! ملت ما تو تمام این سال ها چه گلی به سر ایران زده؟! چی ساخته؟! چی داره؟! خونه های لوکس آقازاده ها؟! بنز ها و مازراتی های آقازاده ها؟! حرم خمینی؟! مسجد؟! امامزاده؟!
اونم وقتی که خیلی از بچه های این مرز و بوم آرزوی داشتن یه عروسک کوچیک یا یه دوچرخه رو دارن؟!
شاه هرچی بود بود! اگه بد بود، خوب هم بود. اگه یه کاخ ساخت ملا های ما بیستا میسازن اگه با خانوادش،یه بار رفت خارج شیخ های ما بچه هاشون رو برای کیفیت نمازشون تو کاخ های میلیاردی سکونت میدن اگه بنز سوار شد مردم هم سوار بنز کرد و پیکان ساخت که بین ماشین های ۴۰ سال بعدش بدنش از همه سره اونوقت مسئول های ما پراید میسازن و میلیون ها نفر رو به کشتن میدن اونوقت پورشه سوار میشن و شرمشون میشه حتی ریخت پراید دست گل شون رو نگاه کنن! اگه شاه مردم ما رو که تظاهرات کردن علنی کشت حکمت ما مخفیانه شکنجه میده!!
قبول شاه بد بود! حکومت ما چی؟! خیلی خوبه؟! نسبت به ۴۰ سال پیش شاه چه پیشرفتی داشته؟ اصلا پیشرفت داشته یا همش پسرفت بوده؟!
من نمیدونم واقعیات تاریخ چی بوده و چی شده، هیچ کس نمیدونه!
فقط میدونم چیز هایی که امروزه میبینم نه عدالت توش هست نه انسانیت! فقط میدونم چیزی که مردم ما ۴۰ سال پیش از این حکومت انتظار داشتن این نیست!
دعا کنین با این حرفا نگیرنم(:
عزیز جان امدی درستش کنی یا حرف زرد بیشتر به ان اضافه کنی؟؟؟ نمیدانم واقعا کی میخواهیم یاد بگیریم بجای زدن حرف های صفر و صدی و اینقدر سطحی کمی منطقی نگاه کنیم.
نقد به هر چیزی من جمله وضعیت بانوان در جای خود هر کسی دارد و باید بیشتر و بیشتر به سمت اصلاح برده شود وضعیت در این مقوله کم تغییر کرده است؟؟
حالا ما چی داریم؟ دارید درمورد کشوری صحبت میکنید که تا چهار دهه پیش پزشک وارد میکرده و حتی برای ساخت یک دانشگاه با ظرفیت دویست نفر شرکت های خارجی کار برمیداشتند یک سوله گندم نمیتوانستیم بسازیم قوای نظامی مملکت را چهل هزار مستشاری میگرداندند که گاها حتی شیوه کامل مسلح کردن موشک تاو بالگرد را به ما اموزش نمیدادند و با دستور حتی نخست وزیر برایمان تعیین میکردند…نکات مثبت صنعتی دوره شاه هم سر جای خودش.
کل بودجه نظامی ایران چقدر است؟؟؟ با احتساب درصد تولید ناخالص ملی حدود ۳ درصد کمتر از میانگین جهانی ان مجموع کل هزینه خارج و داخل جای یک ریال کاهش دارد؟؟؟؟؟ سهمفقیر را در کمترین بودجه نظامی در این منطقه جهنم جستجو مکنید؟؟؟؟ به ما چه که جنگ وجود دارد؟؟ این را از هشتاد کشوری بپرسید که در منطقه و حوزه تمدنی ما حضور دارند چون گویا ان ها هم احمقند و دوازده هزار کیلومتر را بیخودی طی کرده اند ان ها میفهمند اهمیت را ما بیخ گوشمان نباید کاری داشته باشیم؟؟ بحث انسانی اش کاملا به کنار.
تا زمانی ک در کشوری که فقط فرار مالیاتی یک سالش معادل یازده برابر هزینه نظامی خارجی هست که تازه اونم امریکا ادعا کرده برای علت و ملاک فقر دنبال این مزخرفات هستیم هیچ انتظاری برای برطرف شدن اون نداشته باشید اتفاقا بدتر میشود.
در بیرون میگویند ایران منطقه را استعمار کرده امپراتوری میسازد سالی چهارده میلیارد دلار فقط از عراق درامد داریم معادن فسفات سوریه تا هشتاد سال به ایران واگذار شده و… در داخل هم همه سرمایه ما خرج سوریه و عراق میشود کسی که دیدش اینقدر کودکانه ست لیاقتش بیشتر از بدتر شدن وضع نیست چون عملا مدافع گند کاری زالو صفتان و پرت کننده حواس از اونهاست. در لیست کمک به فلسطین کشور ها را دیده اید؟ جایگاه ایران کجاست؟
رفتار ها و سو استفاده ها به کنار از دین توسط شیوخ اما وقتی در مقابل کسانی که هر جنایت ممکن طی چهار قرن اخیر علیه مملکت ما انجام دادند حواله به هر چه برای خود میپسندی میدهی نشان دهنده جهل شما به تاریخ معاصر کشورته و حواله دادن به عذاب و بدبختی نازل شدن هم توی قرن ۲۱ نشون دهنده سطح فهم و شعورته. کشور ما طی دو قرن گذشته به احدی تجاوز نکرده اما توسط همین کشور ها مورد تجاوز متعدد نظامی _دخالت سیاسی-کودتا_نسل کشی نه میلیون نفری_غارت اموال ملی و…قرار گرفته هنوز هم با تمام قوا به این جنایات ادامه میدهد و ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ دلار فقط خرج تجاوز و جنگ افروزی در منطقه ما زده. طرف حرف از تجزیه مملکت ما از اندیشکده اش خارج میشود و هواپیمای مسافربری ما را میزند دانشمند ما را بخاطر علمش ترور میکند بعد کی بد میخواهد؟؟؟ البته یادم رفت طوفان کاترینا و فلوید و ایزابلا و اتش سوزی کالیفرنیا و…هم نتیجه همین ها هستند :)
عزیز جان در تاریخ معاصر ما مردم معتاد به زدن حرف زرد و دادن ادرس غلط بودند و نداشتن سواد رسانه ای وقتی خودتان میگویید نمیدانید تاریخ چ بوده بهتر است بجای باز کردن دهان مبارک نگاهی به حرف مخالفان حکومت قبل درمورد نقاط ضعفش بکنید یا پیشتر از ان تا ببینید چطور مرتب حرف های بیخود تکرار میشوند بدون توجه به نظام سازی و حل مشکلات. ایرانی ها رکورد تغییر حکومت منطقه را دارند اما نهایت دستاوردشان این وسط این است که فقط سوژه فحششان عوض میشود حافظه تاریخی شان هم فقط ۴ سال است اگر کمتر نباشد.
زمان شاه هیچکس نکات مثبت و پیشرفتش را ندید و حرف مفت میزدند زمان رضا شاه همچنین زمان حکومت فعلی هم چنین هست نگویید هیچ کس نمیدونه کسی که نخواهد بداند نمیداند بقول خودتان عصر تکنولوژی و رسانه و پیشرفت است.
تا زمانی که یاد نگیریم نگاهی غیر صفر و صدی داشته باشیم مجب.ریم همچنان تکرار کنیم و احتمالا فرزندان شما انوقت بهتان یاداوری باید بکنند امروز در پزشکی و تولید علم و بحث نظامی و عمرانی و…چه داشتیم و نقاط ضعف را هم فراموش کنند
همین که اینهمه دروغ رو به هم می بافی و یه کم راست رو با هزار تا دروغ قاطی می کنی و بعدش خیلی ریلکس می گی دعا کنید منو نگیرن، یعنی شکنجه مخفی وجود نداره و خودت هم قبول نداری.
من وقت ندارم به حرف هات پاسخ بدم. ولی حداقل یه دروغ بزرگت رو که اصلا نمیدونم چطوری تونستی بگی رو یادآوری کنم. زنان ایرانی در صورتی که شوهرشون معتاد باشه میتونن ازش طلاق بگیرن. دست بزن داشته باشه میتونن طلاق بگیرن. حالا شما میگی اگه قاتل هم باشه شوهرش نمیتونه طلاق بگیره؟!!!
در مورد مرگ بر آمریکا و اسرائیل گرفتن موضع می گیری که نباید برای دیگران مرگ رو تقاضا کنیم.
در حالی که واضحه که مرگ ظالم مایه آرامش مظلومین هست و این خودش دعا برای جامعه بشریت هست.
حالا به این قسمتش کاری ندارم. ولی همین تو وقتی به فلستینی ها میرسی میگی به ما چه که چه بلایی سرشون میاد؟! انسانیتت کجا رفت اینجا؟! چرا به اونها می گی عربهای کثیف؟؟!!
انسانیت در مرام شما اینه که طرف ظالم رو بگیریم و به مظلوم توهین کنیم؟!!
هفت راز که نمیدانید همه نکات منفی بود؟ راز مثبتی وجود نداشت که بیان بشه؟
این متن یک متن تخریب کننده بود و با انتخاب یک عنوان مرموز سعی در جذب مخاطب داشت
ضمنا از این هفت مورد چند تاش مثل گرایش شاه به اسلام راز نبود ، کاملا بارز بود وگرنه آخوندها فرصت اغفال عامه مردم رو پیدا نمیکردند
شاه هرکه بود یک وطن پرست بود و بر اساس اعتقادش به یک سری اهداف پیش میرفت که قطعا مسیرش عاری از اشکال نبود
ولی هر مسیری که داشت میرفت برای ابرقدرتها خوشایند نبود و نذاشتن ادامه بده، این امر کاملا واضح و برای هر مغز نیمه نصفه ای هم قابل درکه
برفرض اینکه این هفت مورد صحبح هم باشه شاه هفتاد حسن داشت ، همین که از این هفت مورد بعنوان رازی که کسی نمیداند یاد کردی نشونه کمرنگ بودن ضعفهای شاه بود، بر عکس الان که باید تو صدها ضعف و خیانت و دزدی دنبال نقطه قوت بگردی
درود بر شرف محمدرضاشاه
از بس وطنپرست بود، کودتا کرد علیه حکومت مصدق که تنها حکومتِ حقیقتا مردمیِ تاریخ این مملکت بوده. بعد هم از آیت الله بروجردی و چرچیل و رئیس جمهور آمریکا، هر سه، پیغام تبریک گرفت. یه جور حرف میزنید انگار همهمون باید بین این دو تا یکی رو انتخاب کنیم: شاه و آخوندها. بابا این مملکت یه حکومتِ واقعا مردمی داشت: مصدق! برید ببینید این کی بود و برای چی شاه باهاش پدرکشتگی داشت.
درود بر شما! در کل بنده طرفدار انصاف هستم. تمام ابعاد چه مثبت چه منفی باید منصفانه مطرح گردند و برآیندی از آن تهیه گردد و قضاوت کرد. تنها باید از اشتباهات درس گرفت و اجازه ندهیم که حاکمان بعدی اشتباهات را تکرار کنند و با سیاستهای نابخردانه مملکت را به سمت نابودی ببرند! اگر خمینی تز صدور انقلاب و دشمنی با اسرائیل یا آمریکا را شالوده و اساس انقلاب خود قرار نمی داد ( و دست کم مانند مائو و جانشین او دنگ شیائو عمل می کرد) قطعا از چین و ژاپن و حتی آلمان اگر نه جلوتر دست کم همسطح می بودیم (از هر لحاظ: جایگاه سیاسی، اقتصادی، علمی، فرهنگی و نظامی در ابعاد جهانی) و مثل امروز نیمی از مردم خرافه پرست مذهبی و زامبی نمی شدند و ارزش گذرنامه های ما در قهقرا نمی بود. ولی اجازه دادیم و می دهیم!!!! دولتهای دیگر قشنگ همه این چیزها را می بینند و در تعامل با ایران این مساله را نسبت به ما در ذهن دارند: خلایق هر چه لایق.
آفرین بر نویسنده و میدان، خیلی خوبه که نگاهی واقع بینانه، تاریخی و بدون تعصب به گذشته داشته باشیم و شرایط امروز موجب نشه به دام نوستالژی بیفتیم. هنوز جنبه های زیادی پنهان مونده که خوبه روی اونها هم کار کنید. اگر نگاهی به عملکرد فرزند محمدرضا پهلوی (یعنی رضا پهلوی) در خارج از ایران داشته باشید هم خوبه
آره، من هم راستاش اصلا این بنده خدا رضا پهلوی رو نمیشناسم که کی ه و طیِ این سالیان چه عملکردی داشته و … . خوبه اگه یه مطلبی هم در مورد اون منتشر بشه.
ببخشید این عالمه جفنگیاتی است که میخواهند خاندان ایران ساز بهروی رادر ذهن مردم خراب کنند ولی بدانند که تمام دنیا دولتی سر بهروی نون میخوردند زنده بهلوی
شهیار قنبری صحیح است و نه شهریار قنبری ، لطفا اصلاح کنید.
ضمنا ایشان شاعر، ترانه سرا هم سرزمین مان هستند.
در کل خسته نباشید.
راستش من کتاب خاطرات فردوست دوست صمیمی شاه رو خوندم،شاه عاشق یه هنرپیشه هالیوودی میشه و چون نمیتونه باهاش ازدواج کنه فرح و برای جراحی پلاستیک میفرسته تا شبیه اون خانم بشه! اونجاست که فرح با مادرش درد و دل میکنه میگه که من فقط اینجام تا برای شاه وارث بیارم که با توجه به این موضوع، این که شاه برای زن ها ارزش زیادی قائل نمیشده هیچ بعید نیست
خیلی عالی بود دمتون گرم به نظر من و خیلی های دیگه این شاه بود که سنگ جمهوری اسلامی رو پرت کرد الان باز یه عده عبرت نگرفتنو دنبال ک.. پسرش موس موس میکنن بابا یکم تحقیق بد نیست یکم تفکر بد نیست کی میخوایم ما با خرد جمعی تصمیم بگیریم ما ایرانیا
برای من ک جالب بود، اون مرحوم هم شعار زیاد میداد، مثل همین کسایی که الان حکومت میکنن. خیلی زور زد بتونه اسلام با غربگرایی قاطی کنه بنده خدا نتونست و ندونست که اینا باهم قاطی بشو نیستن اگه واقعی باشن و اگه ترکیب شدن یکیشون اون یکی رو پس میزنه
۷ راز که تا کنون کسی نمیدانست؟! کتابهای ماموریت برای وطنم چاپ پیش از انقلاب به قلم شاه یا پاسخ به تاریخ کمی پس از انقلاب را اگر کسی خوانده بود شماری از این ایرادها را به سادگی میفهمید و به افشای رازها پس از ۴۰ سال نیاز نبود. نوشتاری احساسی و در سطح دبیرستان نهایت برد انجمن اسلامی دانشگاه. لابد گمان میکنی که مرزهای روشن اندیشی را هم جابجا کردی. همه بدبختی ما از این هست که یا سپید هستیم و یا سیاه. کمتر کسی دیدهام در نوشتارهایش بتواند یک خط میانه را بگیرد نقد کند. یا شاه اللهی هستیم یا مصدق اللهی یا حزب اللهی گاهی هم لنین اللهی. از دید من نوشتار یک طرفه، خورشتی از درست و نادرست و بزرگ نمایی فراوان بود که دردی از ما دوا نمیکند و تنها دنباله اشتباههای رفتارهای سیاسی – تاریخی ما هست. این گونه نوشتارها هیچ فردی را از هیچ جریانی به اندیشه وا نمیدارد چرا که یک سویه است. تنها دشنام هواداران یک جریان و کف و هورای جریان مخالف را در پی دارد. هیچ کدام به اندیشه و درس گرفتن از درست و نادرست شاه برای آینده انگیزانده نمیشوند.
دمت گرم
شما «یه خط میانه رو بگیر و نقد کن» تا ما هم یاد بگیریم. اگه ممکنه آدرس این خط میانه رو به ما هم بده. هر کسی که نمیخواد موضعگیری کنه و میخواد از نظر دادن پرهیز کنه، زِرت میچسبه به این حرف که «میانهروی». «میانه» کجاست؟ هر کسی یه مطلبی مینویسه هزار نفر زیرش مینویسند «یک طرفه قضاوت کردی!» اگه اگه چیزی وجود داره و میدونی، اون طرفش رو هم بگو تا ما بفهمیم که چه چیزهایی رو ندیدیم. اگه نه، این چه حرفِ بیمایه و نخنمایی ه که واسه فرار از «انتخاب و موضعگیری» میزنی؟
خیلی روشنگرانه بود. من هم همیشه فکر میکردم جای چنین مطلبی خالی ه توی افکار عمومی. کاش به مصدق و حکومت ملیِ مصدق هم اشاره میشد. کلا نفرت شاه از مصدق، روشنکنندهی خیلی چیزهاست.
من اون تصویرِ ضریب جینی رو متوجه نمیشدم.
ااااااا چه جالب!!!! چقدر شباهت با الان هستا!!! نه بابا!!! کی فکرشو میکرد… عجب!!! من از این همه شباهت با الان چند روز که خوابم نمیبره تو روح همه طاغوتیا… سلامتی famous ها
بسیار عالی و ساده نوشتید و آنطور که از کامنتها بر میآید آتشی به لانهی مورچهها انداختید.
خیلی خوب بود.
فقط کاش تراک آواز حمیرا را از روی ویدیوی سفر خانواده سلطنتی به مشهد حذف کرده بودید.
واقعا خیلی بیسوادی،احمق خودتی خانوم سارا جان،اربابان مغولت خوب بهت یاد ندا ن که اینقدر چیپ و بدون عیار افاضات نفرمایی،من میدونم چه آشغالی هستی پان ترکیسم کثیف،میدونم چرا از خاندان پهلوی کینه داری چون رضاه شاه بزرگ ٢٢ از شمارو داد یه خر گرفت.میدونم چرا از نژاد آریایی و ملیت ایرانی هراس داری چون هویت نداشته پدرانت همچون چنگیز خان مغول و پدران فعلیت خردوان و علیف آشکار میکنه.
خیلی به موقع بود. مرحبا.
سارا خانم حامدی لیاقت تو فقط زندگی زیر عبای آخوندهاست .نه زندگی در عصر پر شکوه آریامهر.اطمینان دارم این نظر را منعکس نمی کنی.بعد از سانسور زمان پادشاه می گویی
منطقت داغان کننده س.
چرت نوشتی شماها منطقتان ابله سازی جامعه هست نه آگاه سازی ؟
رضا شاه روحت شاد
دیدی منعکس کرد نظرت رو؟
نوشته ای از یک روسوفیل توده ای و البته حامی دیکتاتوری داعشی با کمی شرم و حیا
والا شما هم کم در این متن از محمدرضا دیواری نکردید.بدون اینکه دلایل برخی از سیاست گزاری ها رو بگید صرفا به کوباندن آن ها پرداختید و حتی یک خط از رشد فرهنگی و علمی … نگفتید از سپاه دانش و سپاه بهداشت از ده ها دانشگاهی که از دهه سی تا پنجاه در ایران تأسیس شد و….
خب قرار بوده که دربارهی چیزهایی که نمیدانیم حرف بزنه: «هفت رازی که درباره «بزرگ ارتشتاران اعلیحضرت آریامهر» نمیدانید». این خدماتِ شاه رو که دیگه امروز «ننهجون» من هم میدونه به قول کروبی. ضمنا خیلی از خدمات رو گفته: چیزهایی مثل کارخانهها رو هم گفته؛ ساخت دانشگاه رو هم گفته (میشه دلش میخواست عمارات خیلی عظیم، دانشگاهها تعدادش زیاد.)؛ خریدهای نظامی رو هم که گفته.
وانگهی، اون خدمات سر جاش. تو نظرت رو در مورد این قسمت از کارهای شاه بگو. وگرنه حکومت فعلی هم خیلی کارها کرده. از این به بعد هر کی انتقاد کرد از وضع فعلی، میگیم: اول خدماتش رو بگو!
حکومت فعلی هم خیلی کارها کرده ؟؟؟؟؟ خوبی؟ عمه من باعث این همه مشکل اقتصادیه؟
جمهوری اسلامی چیزی جز فساد و قتل و … نیست.
بهتره توی همین متن، یه نگاهی به رشد شاخص باسوادیِ زنان از ۱۳۵۵ تا ۱۳۹۰ بندازی. آخر کتاب «تاریخ ایران نوین» نوشتهی آبراهامیان رو هم بخون.
خب اینایی رو ک گفت رو هم همه میدونستن البته اگه اهل کتاب و خوندن تاریخ باشید.
خوب این مقاله واسه کسایی بود که اهل کتاب و خوندن تاریخ نیستند و عوضش من و تو میبینن
من فقط میتونم بگم اگ شاه بود ما ایرانیا الان شرایط اقتصادی فرهنگیمون خیلی فر اتر ازالان بود.ملتی ک ازدست قاجار دراورد ی ملت پوچ بودن ک هیچ امکاناتی نداشت درکل رفته رفته مملکت با بودن شاه ب اوج خود میرسبد چون رو ب رشد بودیم شاه کسی نبود جز فرشته نجات ایران ولی حیف صد حیف ک قدرشو ندونستن مردم بیسواد و خرافاتی. خود کرده رو تدبیر نیست روحت شاد شاهنشاه
بله و خیلی پیشرفتهای دیگر، و مرگ طبیعی صمد بهرنگی یا آتش سینما رکس که به ساواک چسباندند.
چه میشود کرد این مطلب برای حکومت فعلی تهیه شده.
بهر حال از “میدان” که چاله میدون یا مثلا میدان تره بار را تداعی میکنه، انتظار بیشتری نداشته باشید.
نباید کشور رو کرد دو دسته: مخالفانِ حکومت و موافقانِ حکومت. صداهای مختلفی وجود دارند و هر کدوم هم ممکنه در برخی موضعگیریها شبیه به هم باشند و در برخی متفاوت. باید یه کم از عصبانیتمون کم کنیم، تا گروههای مختلف رو به صرفِ داشتن یه شباهت، یه کاسه نکنیم. در غیر این صورت، با انقلابیهای ۵۷ خیلی فرقی نداریم. اون موقع هم یه عدهای میگفتند بابا شاه بد، اما سیاستِ کنترلِ جمعیتش کار خوبی ه. اما همه به این عده میگفتند طاغوتی! یه ذره باید آرامش داشته باشیم و ببینیم موضعگیریِ یه سایتی مثل میدان چیه. چماق برنداریم که: «هر که با ما نیست، علیه ماست».
بهشون توجه نکنین دوستان شما کارتون خوبه و بازدید و نظرات مثبت همه گویای روند ثمربخشتون هست… همیشه یک گوشه ی مزرعه رو ملخ می زنه ولی از هر خوشه ی گندم ده شاخه ی هرز؛ آفت زراعت نیست
با تشکر از سایت خوبتون
بسیار لازم و مفید بود. تنها بنظرم کمی بهتر بود اگر عنوان مورد چهارم تغییر می کرد.