کلاوت، برنامهای است که میزانِ تأثیرگذاریِ آنلاینِ هرکس را برایش حساب میکند. امتیاز من به صفر میل میکرد. این برنامه مشخصاً شبیه چیزی است که یونانیان به آن کِلِئوس (kleos) میگفتند. این واژه، برآمده از کلمهای کهن از دوران هومری است به معنای: «من میشنوم». در زبان عامیانه، به معنی شهرت بود. اما در عین حال، به معنی کار درخشانی که منجر به شهرت شده است نیز بود، مانند سرودن شعر مهمی که برای سراینده، شهرتی به بار بیاورد.
مدتی است بازار نقد ترجمه در فضای مجازی به ویژه فیسبوک داغ شده است. منتقد و مترجم اثر در فیسبوک بگومگو می کنند و مخاطب نیز از راه می رسد و از روی منطق و یا دوستی و صمیمیت با منتقد و یا مترجم اثر، لایک خود را بر این یا آن گفته می زند و سپس به دنبال بحث دیگری می رود. آیا «فیس بوک» به طور خاص و «فضای مجازی» به طور عام فضای مناسبی برای درگیری با چیستی و چگونگی ترجمه است؟ و یا به بیان دیگر آیا «فضای مجازی» فضای مناسبی برای تفکر و تامل است؟ امیر احمدی آریان که پیشتر در یادداشت « نقد در خلاء و فتیشیسم دقت » به مسئله داوری در ترجمه پرداخته بود، در یاداشت زیر به فرآیند «فیسبوکیشدن فکر» به واسطه درگیری بر سر نقد ترجمه در فیسبوک میپردازد.
توانا بود هر که دانا بود. این جمله شاید بهترین بیان وضعیت امروز ما در ارتباط با غولهای اینترنتیای همانند گوگل، فیسبوک و صنعت دادههای بزرگ باشد. هر که در مورد ما بیشتر میداند، تسلط بیشتری بر ما دارد. رابطهای که ما به عنوان کاربر با شرکتهایی همانند گوگل و فیسبوک برقرار کردهایم به معاملهای فاوستی میماند. معاملهای که ما در آن خصوصیترین اطلاعات خود را در برابر تعدادی سرویس رایگان اینترنتی در اختیار این شرکتها قرار دادهایم. اطلاعات خصوصیای که اکثریتمان هیچ ایدهای نداریم که چه استفادهای از آنها میشود و در اختیار چه کسانی قرار میگیرند. آیا چنین معاملهای عادلانه است؟ آیا کابران از ابعاد دادههایی که جمعآوری و پردازش میشوند باخبرند؟ آیا این تهدیدی برای دولتهاست یا فرصتی برای حکمرانی همهجانبه؟ از طرفی دیگر اگر دادههای بزرگ و سرویسهای اینترنتی مرتبط با آن لازم و به درد بخورند آیا آلترناتیوی جز آنچه غولهای اینترنتی در برابرمان قرار میدهند قابل تصور نیست؟ به دنبال پاسخی برای این سوالها با جادی، فعال و نویسنده در حوزه تکنولوژی و اینترنت گفتگو کردیم.
آیا رکود و بیمایگی ادبیات ایران را باید به بیمایگی دوران معاصر نسبت داد؟ نقد مولد چیست و چه تفاوتی با انتقاد صرف دارد؟ آیا مطالب تولیدی در رسانههای جمعی همچون فیسبوک را اساسا میتوان قابل اهمیت دانست؟ اینها بخشی از سوالاتیاند که امیر احمدیآریان در این مصاحبه به آنها میپردازد و البته بیش از آن دعوتی است برای دست گرفتن کتاب تازه منتشر شدهی آریان، یعنی «شعارنویسی بر دیوار کاغذی».