«لحظهای که کتک میخوردم و سرم کوبیده میشد به در و دیوار، وقتی روی سینهام مینشست و دستش را روی دهنم میگذاشت تا خفهام کند، لحظهای که همه جا سیاه میشد و دیگر رو به مرگ میرفتم، با خودم فکر میکردم چرا ادامه میدهم؟»
اولین قانونهای حمایتی از زنان را با قانون حمایت از بردهها مقایسه میکنند زیرا هر دو دسته قوانین از انسانهایی حمایت میکرد که دارایی گروهی دیگر محسوب میشدند. زنان نیز مانند بردهها دارایی پدران و برادران و سپس همسران بودند. بعد از حضور زنان در محلهای کار، در ساعتهای کاری در اختیار مدیران و دارایی آنان بهحساب میآمدند. تا دهه ۲۰ میلادی به زنان گفته میشد که اگر پیشآمدهای جنسی اجتنابناپذیر و محتمل در محیط کار را نمیتوانند مدیریت کنند یا باید با آن کنار بیایند یا از کارشان استعفا دهند. قبل از دهه هفتاد میلادی، برای اشاره به آزار جنسی علیه زنان از واژههای استعاری و نامتناسب استفاده میشد اما زنان کارگر و کارمند در ردههای مختلف میدانستند که با چه چیزی مواجه هستند.