دارالفنون محکم ایستاده است. نه غباری بر چهره دارد و نه آجری از هم گسسته. نخستین دانشگاه تاریخ مدرن ایران، یادگار امیرکبیر، صورتی آراسته دارد؛ پنجرههایی چوبی، گچبریهای رنگ به رنگ، درختان استوار. ظاهرش نقص ندارد اما دلش آشوب است، انگار که آدمی ناخوشاحوال تظاهر کند به تندرستی.
نزدیک به 10 سال است که بخت از بختگان روگردانده و در این مدت کمتر صدای اعتراض مردم استان فارس شنیده شده. احداث سه سد روی منبع تغذیه تالاب کم نبود، هزاران حلقه چاه هم اضافه شد تا بختگان نفسهای آخر را بکشد. اینها همه برای مرگ دومین تالاب بزرگ ایران کم نبود و پای جاده هم به منطقه باز شد تا تن پارک ملی بختگان دو نیم و فاتحه تالاب خوانده شود اما درد خشکیدن بختگان، نیمه جانشدن و مرگ دیگر تالابهای استان فارس کمکم جان مردم را به لب آورد تا روی تن خیابانها، جادهها و گذرگاههای خاکی شهر و روستایشان نام بختگان را بنویسند، حقابهشان را طلب و به ساخت جاده در دل پارک ملی بختگان و در حاشیه تالاب اعتراض کنند. حالا عکسهای بسیاری از شورهزار بختگان و چهره کویرگون این تالاب در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود؛ تصاویری که با هورالعظیم،میانکاله ، هامون، پریشان و شادگان مو نمیزند؛ آنها هم تشنه قطرهای آبند و سالهاست گذر قایقها را روی بستر خود از یاد برده و آواز پرواز پرندگان مهاجر را نشنیدهاند. بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی در هفتههای گذشته، عکس پروفایل خود را به این نوشته تغییر دادهاند: «بیبختگان، چه بختی؟» این عنوان کمپینی است که چندی پیش در روز جهانی تالابها به راه افتاد تا فریاد این تالاب همچون صدای اعتراض دریاچه ارومیه، رودخانه کارون و زاینده رود به گوش مسئولان برسد.
چهار روز است که محمد را به مدرسه راه ندادهاند. او افغان است و دانشآموز سوم راهنمایی یکی از مدارس پاکدشت. خانوادهاش از 230 هزار تومان هزینه شهریه، فقط توان پرداخت صد هزار تومان را داشتهاند. «پسرم را کتک زدند. گفتند تا باقی پول را نیاوردی مدرسه نیا. به خدا نداشتیم...» بغض در گلوی مادر میشکند و جملهاش با هق هق تمام میشود.
ترکیه مسیر گذر مسافران قاچاقی شده که از مرز زمینی، پنهانی خود را به آن سوی مرز میرسانند، ساعتهای دراز در تاریکی پیاده میروند و اگر از دریا جان سالم بهدرببرند، بعد از روزها و ماهها ماندن پشت مرزهای یونان، عاقبت از کمپهای پناهندگی در هلند یا آلمان سردرمیآورند.
مواردی از خودکشی دانشآموزان در سال جاری که در گزارش پیش رو به آنها پرداخته شده، براساس آنچه در خبرها و از سوی مجریان قانون بیان شده، به دلیل اضطراب ناشی از مدرسه، افت تحصیلی و ناکامی در واحدهای درسی و یا هراس از مورد بازخواست قرارگرفتن از سوی والدین و همچنین افسردگی و اختلافات دامنهدار خانوادگی رخ داده است.