skip to Main Content
در اعتراض به وضعیت نشر، کتاب می‌دزدم
عمومی

گفتگو با یک سارق کتاب

در اعتراض به وضعیت نشر، کتاب می‌دزدم

واژه‌های سرقت و دزدی اصطلاحاتی است که شاید دورترین فاصله را با حوزه فرهنگ داشته باشد. دزدان نیز در نگاه سنتی کسانی هستند که «بویی از فرهنگ نبرده‌اند» اما چندسالی است که گروهی از این سارقان ظهور کرده‌اند که نه تنها می‌گویند که بی‌فرهنگ نیستند، بلکه از ادبیات و فلسفه و مارسل پروست و مارکز و هگل و ژیژک هم سخن می‌گویند. این افراد در شلوغی نمایشگاه‌ها وارد می‌شوند و کتاب‌هایی را دست‌چین کرده و به اصطلاح خودشان «بلند» می‌کنند. یکی از سارقین یا به اصطلاحی رایج میان خودشان «تهیه کننده» کتاب که در نمایشگاه هم حضور فعالی داشت، در گفتگو با نظر از انگیزه‌ها و خاطرات خود در این باره سخن گفت. وی که دانشجوی ارشد پژوهش هنر است و ۲۷ سال سن دارد چندین سال است که در نمایشگاه کتاب اقدام به سرقت کتاب می‌کند. او می گوید: «شاید کتاب برای ناشر یک کالا مثل چیپس و پفک باشد اما برای من دانش است».

شما خودتان در چه حوزه‌ای و چند ساعت مطالعه دارید؟

به طور میانگین روزی سه تا چهار ساعت و بیشتر در زمینه فلسفه، ادبیات، نقد ادبی، و آثار هگل (اگر ترجمه‌ش خوب باشه)، بودلر و ژیژک و…

 

آیا اینکه بدون پرداخت بهای کتاب آن را به دست می‌آورید یا‌‌ همان سرقت کتاب، کار درستی است؟

ببینید قبل از اینکه به سوال شما جواب بدهم باید یک مسئله‌ای را بیان کنم و آن هم وضعیت نشر کتاب در ایران است. چیزی که من اسمش را صنعت و بازار کتاب، به مثابه یک کالای صرف می‌گذارم، وضعیتی که صرفا تجاری است نه فرهنگی. این وضعیت برای کسی که اهل کتاب است چه خریدارکتاب، چه سارق و… یک وضعیت نامطلوب است و کسانی وارد این فضا شده‌اند که اهل فرهنگ و کتاب نیستند و به عنوان یک بیزینس به آن نگاه می‌کنند برای همین کتابی که ده هزار تومان برای آن هزینه شده ۴۰-۵۰ هزار تومان قیمت می‌خورد. کسی مثل من که به کتاب نیاز دارم و توانایی مالی خرید چنین کتاب‌هایی را ندارم راهی به جز بلندکردن کتاب ندارم. کتاب برای ناشر یک کالاست، مثل چیپس و پفک، اما برای من دانش است و غایت دانش توزیع آن است، چیزی که در وضعیتِ فعلی، کتاب، به مثابه‌ یک کالای مصرف‌پذیرِ صِرف، از آن تهی شده است؛ کاری که باید انچام داد تهیه و توزیعِ سوسیالیستی کتاب است، تا این خصیصه‌ی بنیادینِ کتاب، که غایت‌اش توزیعِ دانش است، به آن بازگردانده شود. من برای این کار، هرکاری می‌کنم حتی کاری خلاف عرف و قانون. وقتی کتابی از مارکس با قیمت ۴۰ هزارتومان در ۱۰۰۰نسخه ارائه می‌شود من و امثال من، که بی‌شماریم و توانایی خرید آن را نداریم در رقابتی که برای به دست آوردن یکی از این هزار کتابی که برای جمعیت ۸۰ میلیونی کشور وجود دارد باید دست به کار شویم و زود‌تر در این رقابت شرکت کنیم و بدستش بیاوریم حالا از هر راهی! و باید به این نکته هم توجه کرد، که به خاطر وضعیتِ فعلی نشر، دستِ بسیاری از مخاطبانی کتاب، از این بازار، و متعقبا از کتاب، کوتاه است.

 

عنوان سرقت یا دزدی را برای این کار قبول دارید؟

در سوال قبل توضیح دادم که من کتاب را به مثابه یک کالا نگاه نمی‌کنم و دزدی آن را از نوع دزدی کالا به حساب نمی آورم که دارای بار معنایی منفی است. یعنی این کار را دزدی نمی‌دانم.

 

فقط در زمان نمایشگاه این کار را می‌کنی یا جاهای دیگر هم اقدام به سرقت کتاب می‌کنی؟

نه. فقط در نمایشگاه. از کتاب فروشی‌های شخصی اصلا کتاب نمی‌زنم.

من کتاب را به مثابه یک کالا نگاه نمی‌کنم و دزدی آن را از نوع دزدی کالا به حساب نمی آورم که دارای بار معنایی منفی است. یعنی این کار را دزدی نمی‌دانم.

اگر انگیزه اصلی شما مطالعه است، چرا این راه را انتخاب کرده‌ای؟

همچنین بخوانید:  بالزامیک! نعره بزن

خب راه دیگری نیست که کتاب‌هایی که می‌خواهم را به دست بیاورم. چون آن کتاب‌ها در کتابخانه‌های عمومی نیستند. ضمن اینکه یکی از دلایل و انگیزه‌های اصلی من یک واکنش و ابراز نوعی اعتراض نسبت به وضع موجود و شرایط نامطلوب نشر کشور است. یعنی اگر کتابی که ارزش واقعی آن ۱۰ هزار تومان است را به‌‌ همان قیمت بفروشند و نه بیست یا سی هزار تومان، شاید من آن کتاب را بخرم.

 

چه کتاب شاخصی را از نمایشگاه زده‌ای که به خودت خیلی چسبید؟

در جستجوی زمان از دست رفته اثر مارسل پروست

 

واقعا؟! هر هفت جلدش را؟!

بله. البته الان هم با دوستان مثل سایر کتاب‌ها به صورت اشتراکی می‌خوانیم و دست به دست می‌کنیم.

 

یعنی چی به صورت اشتراکی؟!

ما با چندنفر از دوستان که همه این کاره‌اند کتاب‌هایی که تهیه می‌کنیم را به صورت اشتراکی استفاده می‌کنیم و کسی احساس مالکیتی بر آن‌ها ندارد و متعلق به همه هستند.

 

آیا در سرقتشان هم گروهی عمل می‌کنید؟

بله اغلب به صورت گروهی اقدام می‌کنیم چون بهتر جواب می‌دهد. اما به صورت فردی هم کار می‌کنیم.

چه کتاب شاخصی را از نمایشگاه زده‌ای که به خودت خیلی چسبید؟ در جستجوی زمان از دست رفته اثر مارسل پروست

تا به حال شده مچ شما را بگیرند؟

نه. من چون ریسک نمی‌کنم و به خاطر مهارتم تا حالا برایم اتفاق نیفتاده ولی بعضی از دوستان را گرفته‌اند. حتی یک بار یکی از بچه‌ها را گرفتند و در نمایشگاه چرخاندند و هر کتابی که همراهش بود به انتشاراتی‌اش می‌بردنش و سوال می‌کردند که این کتاب را خریده است یا نه و کلی ضایع شده بود. البته در نمایشگاه استانی بود.

 

کسان دیگری را می‌شناسید که مانند شما این کار را بکنند؟

بله زیاد. حدود ده بیست نفر از دوستان را می‌شناسم که با هم این کار را می‌کنیم.

 

آیا هنگام سرقت به ناشر یا فروشنده و کسی که شاید کارگر آنجا باشد هم فکر می‌کنی؟

صددرصد. البته یک سری هم هستند که برای هیجان کار اقدام به دزدی کتاب می‌کنند و این‌ها شاید برایشان مهم نباشد از چه کسی کتاب می‌زنند ولی من چون اکثر نشر‌ها و ناشر‌ها را می‌شناسم از یک سری نشرهای خاص که بیشتر دولتی هستند کتاب می‌زنم یا یک سری نشرهای خصوصی که از نظر خودم ویژگی‌هایی دارند که باعث می‌شود با آرامش خیال ازشان کتاب بلند کنم. از غرفه‌ای که می‌دانم اگر کتاب بزنم ازحقوق آن فروشنده کسر می‌شود اصلا این کار را نمی‌کنم یا ناشرانی که با عشق و علاقه و با اندک سرمایه شخصی بین یک سری ناشر بازاری که به اصطلاح گرگ‌بازار هستند دارند کار می‌کنند.

یک بار یکی از بچه‌ها را گرفتند و در نمایشگاه چرخاندند و هر کتابی که همراهش بود به انتشاراتی‌اش می‌بردنش و سوال می‌کردند که این کتاب را خریده است یا نه و کلی ضایع شده بود.

 

همچنین بخوانید:  انتشار «منظومه‌ی لالَکی» از علی اسداللهی

به نویسنده و مولفی که خودش یا آثارش را دوست داری و شاید تنها محل درآمدش از فروش همین کتاب باشد فکر می‌کنی؟

معمولا این کار لطمه‌ای به آن‌ها نمی‌زند چرا که با توجه به‌شناختی که من از وضعیت حق تالیف دارم، اولا بیشتر ناشران حق و حقوق واقعی مولف را نمی‌دهند و اگر هم چیزی بدهند از قبل داده‌اند و این فروش رفتن یا نرفتن دیگر تاثیری بر آن حق و حقوق ندارد.

 

آیا عنوان و نام خاصی برای کارتان هم دارید؟

بله معمولا برای یک سری ملاحظات از این عناوین استفاده می‌کنیم. مثلا تهیه و توزیع اشتراکی یا شاپینگ سوسیالیستی!

 

تا کی به این کار ادامه می‌دهی؟

تا وقتی که یا وضعیت نشر کشور تغییر کند یا وضعیت مالی من! (با خنده)

 

با تضادی که سرقت با انگیزه فرهنگی دارد چگونه کنار آمدی؟

من اصولا قضیه نشرکتاب را یک کار فرهنگی نمی‌دانم و همانطور که گفتم یک بازار تجاری است برای استفاده بعضی آدم‌ها که اصلا فرهنگی نیستند و به کتاب مثل یک کالا نگاه می‌کنند. برای همین اصلا تضاد و تناقضی در کار و انگیزه‌ام نمی‌بینم. اگر هم گاهی چنین احساسی بوده اجازه نداده‌ام در کارم خللی ایجاد کند. (با خنده)

 

تا حالا پیش نیامده کتابی را بلندکنی بعدا ناراحت شوی؟

بله. یک بار کتابی را که خیلی دوست داشتم از ناشری زدم و بعدا که وضعیت مالی ناشر را فهمیدم که با اندک سرمایه شخصی با قرض و وام کار کرده و درحال ورشکستگی است خیلی ناراحت شدم و رفتم گفتم من اشتبا‌ها کتابی را برده‌ام و پولش را حساب نکردم و همانجا قیمتش را پرداختم.

 

… و حرف آخر؟

اینکه نباید انتظار داشت دزدی کتاب، یا مشروعیت قطعی آن، نتیجه‌ی منطقی حرف‌های من باشد؛ من دزدی کتاب را، یا البته همان «تهیه و توزیع سوسیالیستی» کتاب را، واکنشی معقول به وضعیت فعلی نشر کتاب می‌دانم؛ که البته وضعیت فعلی خود نشر، و همچنین توانِ مالی مخاطبانِ آن، معلولِ وضعیتِ نامطلوب اقتصادی کشور است؛ و به نظر من، تا زمان بهبود شرایط، و تغییر وضعیت نشر، «تهیه و توزیعِ سوسیالیستی کتاب» واکنشی معقول، به این وضعیت است.

 

0 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗